رئیس سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، راضیه لک، در نشستی خبری، از فرونشست زمین در ۳۰۰ دشت در ۱۷ استان کشور خبر داد و گفت: «۳۰۰ دشت در ۱۷ استان کشور با پدیدهی فرونشست روبرو شدهاند و این مخاطره بر اثر برداشت بیرویهی آب از ذخایر زیرزمینی به وجود آمده است.»
به گزارش «مردمسالاری آنلاین»، برپایهی استاندههای جهانی، اگر فرونشست زمین در ناحیهای بیش از چهار میلیمتر باشد شرایط در آن ناحیه بحرانی به شمار میآید و این در حالی است که نمونههای فرونشست زمین در دشت کاشمر و رفسنجان به ۳۰ سانتیمتر (۳۰۰ میلیمتر)، دشت مشهد و دشت زرند کرمان به ۲۵ سانتیمتر، دشت قزوین به ۲۴ سانتیمتر، دشت ساوجبلاغ به ۲۲ سانتیمتر، دشت کرمان به ۲۰ سانتیمتر، دشت تهران به ۱۷ سانتیمتر و دشت نیشابور به ۱۲ سانتیمتر افزایش یافته که نشانگر شرایط فاجعهآمیز و بسیاربسیار بحرانی دشتهای ایران است، ولی با همهی این، اعتباری بسیار اندک برای پژوهش و بررسی چگونگی فرونشست زمین در اختیار سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور است، و همچنین، تا کنون، هیچگونه بایستگیای برای استعلامگیری از این سازمان برای اجرای ساختوسازهای کلان و برنامههای تازهی عمرانی در میان نبوده و تنها از دو ماه پیش بدینسو است که وزارت راه و شهرسازی، با نگر به اهمیت فرونشست زمین در برنامههای انتقال خطوط ریلی و جادهای، از این سازمان در این باره استعلام میگیرد.
فرونشست دشتهای ایران به دنبال برداشت بیرویهی آب
کهنترین فرونشست زمین در ایران به سال ۱۳۴۶ و فرونشست دشت رفسنجان بازمیگردد که برداشت بیرویه از منابع آبی مهمترین علت این فرونشست و دیگر فرونشستها است، چون هنگامی که بیبرنامه از زمین آب برداشته شود، روزنههایی از زمین که زمانی آب در آنها بود کمکم بیآب شده به یکدیگر میچسپند و این موجب آن میشود که زمین، اندکاندک یا ناگهانی، عمودی به سوی پایین فروریزد.
نشست زمین سبب بیابانزایی، ایجاد شکافهایی ژرف در سطح زمین، کاهش برگشتناپذیر تمام یا بخشی از مخزن آب زیرزمینی، کج شدن و بیرونزدگی لولههای چاه و خرابی سازهها و ساختمانها میشود.
فروچاله نیز که پدیدهای فاجعهبارتر از فرونشست است اندک اندک در دشتهای ایران به پدیدهای عادی بدل میشود تا آنجا که دو هفتهی پیش دشت کبودرآهنگ به علت برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی دچار فروچاله شد.
بحرانیترین استانها و شهرهای کشور کداماند؟
در میان استانهای ایران، استانهای کرمان و فارس بیشترین فرونشست را دارند و در میان شهرهای کشور نیز شهر کاشمر بحرانیترین شهر ایران در این زمینه است تا آنجا که مدیر آبفار کاشمر گفته است: «اکنون در برخی روستاهای بخش کوهسرخ کاشمر به بیآبی کامل رسیدهایم. متاسفانه در روستاهای این بخش منبع آبی نیست که چاه حفر کنیم.»
نخستین ممنوعیت بهرهبرداری از دشت کاشمر در سال ۱۳۶۱ صادر شد، ولی در این سالها شمار چاههای بهرهوری افزایش یافت تا آنجا که در سالهای اخیر ترکهای زمین به پیرامون بافت شهری رسیده است. گفتنی است، سالانه ۲۱۵ میلیون مترمکعب از آبهای زیرزمینی دشت کاشمر برداشت میشود که این امر موجب میشود که سالانه یکونیم متر از سفرهای آبی زیرزمینی دشت کاشمر کاسته شود.
راهکار چیست؟
برای یافتن راهکار باید چرایی را شناخت. فرونشست ۳۰۰ دشت حاصلخیز ایران پیامد مصرف نامتناسب و هدررفت بخشی بزرگ از آب در نتیجهی نادرستبودن شیوههای کشاورزی و مصارف صنعتی و شهری و نیز مدیریت نادرست منابع آبی و حفر چاههای مجاز و غیر مجاز است. هنگامی که برای گسترش کشاورزی ناپایدار و در راستای شعار «خودکفایی در کشاورزی» بی هیچ ضابطه و معیاری چاههای ژرف و نیمهژرف کنده شده و میشوند، آبخوانها یکی پس از دیگر تهی میگردند و سطح آبهای زیرزمینی روزبهروز پایینتر میرود تا چنین فاجعهای دهشتناک گلوی دشتهای حاصلخیز ایران را بفشارد و رمق آنها را بستاند و آنها را به آستانهی نابودی بکشاند.
فرونشست زمین و پیامدهای فاجعهآمیز آن، سرشتی برگشتناپذیر دارند و به دشواری میتوان این پدیده را کند یا مهار کرد، لیک برپایهی آنچه رفت، چارهای جز مديريت درست منابع آب، كاهش بهرهبرداری از منابع آبهای زیرزمینی و اصلاح روشهای مدیریت منابع آب برپایهی تجربههای دیگر کشورها نیست و تا زمان هست، هر چند اندک، باید در این راستا برنامهریزی کرد و پیش رفت.
همچنین، پیش از اجرای هر برنامهای ملی، برای رویارویی با خطر فرونشست، باید پژوهشها و بررسیهای بایسته را پیش از پیشبرد آن برنامه انجام داد تا پیش از آنکه برنامهای بزرگ با بودجهای کلان با خطر فرونشست روبهرو شود همهی پیشبینیها و تشخیصها و پایشهای بایسته انجام شده باشد.