چندی است که در هر کوی و برزن گربههایی را میبینیم که یا آسیبدیدهاند و لنگلنگان میخرامند یا از شدتِ گرسنگی گوشهای نومیدانه کِز کردهاند و به سرنوشتی ناروشن خیره شدهاند.
'گزارش «مردمسالاری آنلاین» از وضعیت نامناسب جانوران خیابانی
کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد
19 شهريور 1397 ساعت 8:54
چندی است که در هر کوی و برزن گربههایی را میبینیم که یا آسیبدیدهاند و لنگلنگان میخرامند یا از شدتِ گرسنگی گوشهای نومیدانه کِز کردهاند و به سرنوشتی ناروشن خیره شدهاند.
چندی است که در هر کوی و برزن گربههایی را میبینیم که یا آسیبدیدهاند و لنگلنگان میخرامند یا از شدتِ گرسنگی گوشهای نومیدانه کِز کردهاند و به سرنوشتی ناروشن خیره شدهاند.
به گزارشِ «مردمسالاری آنلاین»، شیوهی برخوردِ مردمانِ یک جامعه با جاندارانِ پیرامونی خود سنجهی فرهنگِ مردمانِ آن کشور و نشانگرِ ژرفای جان و جهانبینی آنان است.
در ایرانِ باستان، نیاکانِ ما، به چهارِ عنصر آب، باد، خاک و آتش ارج و آزرمِ فراوان مینهادند؛ به دیگر سخن، پاسداشتِ منابعِ آبی از دریاها و رودخانهها و نهرها گرفته تا چاهها و کاریزها، هوایی که تنفس میکنیم، آتشی که شعلهی زندگی به اخگرهای آن وابسته است و زمینی که بر آن راه میرویم و خوراک خویش را از آن برمیگیریم، نه تنها وظیفهی دینیِ نیاکانمان بود که بنیادِ و پایهی زندگیِ آنان به شمار میرفت. در این میان، جانداران نیز ارجی بسیار داشتند تا آنجا که یکی از اَمشاسپندان که نامش «بهمن»، به معنای «اندیشهی نیک»، است موکل و پشتیبانِ جاندارانِ سودمندِ سراسرِ گیتی و مظهری از خردِ آفریدگار بود. چنین اگر کسی، جانداری همچون گاو یا گوسفند یا خر یا سگ یا گربهای را میآزرد نه تنها آن جانورِ را آزرده بود که در واقع، «بهمن» را که نگهبانِ جانوران است از خویشتن آزرده کرده بود و چنین، ارجِ جانداران تا بدان پایه است که یکی از مهمترین جشنهای ایرانی، «جشنِ بهمنگان»، که در بهمنروز از بهمنماه، برابر با دوم بهمنماهِ باستانی (۲۶ دیماهِ به گاهشماریِ امروز)، برگزار میشود، ویژهی ستایش از جانورانِ سودمند و پاسبانِ آنان، یعنی بهمن (اندیشهی نیک) است.
بدبختانه، مردمانی که نیاکانشان چنین زیستبومِ خود و جانورانِ پیرامونِ خویش را پاس میداشتند و میپاییدند، امروزه، برخی از آنان، احترام و ارجی بسیار کم برای حیوانات قائلاند تا آنجا که نه تنها روزی نیست که خبر از حیوانآزاری به گوش نرسد که نسلِ سگان به کلی از شهرها و دههای ایران برانداخته شده است و وضعیتِ گربههای شهری که نه تنها آزاری به انسان نمیرسانند و با بازیگوشیهایشان جلوهای از حیات و سرخوشی را به انسانها پیشکش و با خوردنِ موشها و سوسکها بیماریهای خطرناکِ طاعون و تیفوس و ... را نیز از محلِ زندگیمان دور میکنند، بسیار نابسامان است، و بیگمان، اگر نبودند شهروندانی دلسوخته که از دسترنجشان، در این وانفسای اقتصادی، خوراکی بدین گربهها دهند یا تیمارشان کنند چه بسا تا کنون نسل گربهها نیز در شهرها و روستاهای ایران ورافتاده بود.
در همهجای جهان «شهرداریها» وظیفهی مراقبت از سگها و گربهها و دیگر جانوران را بر عهده دارند؛ و این آن چیزی است که نه تنها شهرداریهای ایران از زیرِ بارِ مسئولیت آن شانه خالی کردهاند که تلختر و ناگوارتر اینکه به جای سرپناه دادن و تیمار آنها، خود چونان قصابان بر سر گذرها برای کشتار این جانوران کمین کردهاند، تا آنجا که حتی به سگی که در حال شیردادن به تولههایش نیز بوده است رحمی روا نداشتهاند!
ایران در حالی جزء عقبافتادهترین کشورها در زمینهی حقوقِ حیوانات است که کشورِ همسایهمان، ترکیه، پیشرو در زمینهی رعایتِ حقوقِ جانوران به شمار میرود. استانبول، مهمترین شهرِ ترکیه، خانهی گربهها خوانده میشود و در آن شهر گربههای خیابانی در همهجا از خوراکخوریها گرفته تا کتابفروشیها و حتی مسجدها آزادانه رفتوآمد و زندگی میکنند تا آنجا این گربهها به بخشی از فرهنگِ شهروندانِ استانبول و نمادی از هویت این شهر بدل گردیدهاند.
در استانبول، آنکارا و دیگر شهرهای ترکیه که همگی نیز مسلماننشیناند، انبوهِ گربهها و سگها، بی آنکه کوچکترین ترسی از رهگذران داشته باشند، با حلقهای زردرنگ در گوش، تنها یا در گلههای چهار پنج تایی در جایجای شهر دیده میشوند. این حلقهها نشان میدهد که این سگها و گربهها شناسنامهدار هستند، واکسینه شدهاند و از دیگر خدماتِ شهرداری همچون مراقبت، سرپناه و خوراک نیز برخوردارند.
شهرداریها در ترکیه نه تنها موظفاند که خوراک و پناهگاه برای سگها و گربهها فراهم کنند که باید آنها را نیز واکسینه کنند و در زمانهایی که شمارشان بیش از اندازه رو به فزونی رفت برای کنترلِ جمعیتشان آنها را در درمانگاههایی که شهرداری بدین منظور تجهیز کرده است عقیم سازند. در تمام این مراحل، پلیسهای ترکیه نیز یاریدهندهی شهرداریهای این کشورند.
بوستانهای ترکیه مرکزِ رسیدگی به جانداران است. در این بوستانها ظرفهای آب و خوراک برای سگها و گربهها گذاشتهاند و کلبههایی نیز برایشان ساختهاند. پرندگان نیز بینصیب نیستند و از آب و دانه و در برخی موارد آشیانه هم برخوردارند. شهروندان نیز خود در این زمینه نقشی فعال ایفا میکنند. تا آنجا که دیدن صحنههای نوازشِ سگها و گربههای خیابانی یا نشستن پرندهها بر دوش کسانی که برایشان دانه میریزند تصویری عادی در شهرهای این کشور است.
مثال از کشورهای دوردست یا اروپایی نیاوردیم، از ترکیه نمونه آوردیم تا نشان دهیم که در کشوری مسلمان که در همسایگی ما نیز قرار دارد، شهرداری و شهروندان چگونه با گربهها و سگها و پرندگان رفتار میکنند و شهرداریهای ما و برخی از شهروندان ما چگونه؟!
تا دیرتر نشده است باید دست به کار شد. نخست باید قوانینِ لازم در زمینهی حمایت از حقوقِ حیوانات و فعالان این عرصه در مجلس تدوین و تصویب شود. همچنین فرهنگِ عمومی ازراهِ رسانهها و مدرسهها به یاریِ انجمنهای مردمنهادِ فعال در حقوقِ حیوانات، که روز به روز به شمارشان نیز افزوده میشود، بالا رود. با تصویبِ قوانینِ موضوعه و بالارفتنِ فرهنگِ عمومی، شهرداریهای سراسرِ ایران نیز موظف به مایهکوبی یا واکسیناسیون و نیز ساختِ سرپناههای مناسب و تهیهی خوراک برای سگها و گربهها و دیگر جانورانِ خیابانی شوند. در کنار اینها باید درمانگاههایی نیز برای رسیدگیِ پزشکی به این جانوران ساخته شود.
به هر روی، باید در این زمینهها سخت کوشا بود تا عقبافتادگیها را جبران و آب رفته را به جوی بازگرداند، زیرا در جامعهای که جانورانشان از احترام برخوردار نباشد، شهروندان آن جامعه نیز هرگز کرامتِ انسانیشان لحاظ نخواهد شد.
«مصطفا اِفِه» پیشنمازِ مسجدِ «عزیز محمد هدایی» در استانبول در حالِ نوازشِ گربهای خیابانی در محرابِ این مسجد:
گربهای میانِ نمازگذارانِ استانبولی:
گربهی لمیده بر پیشخوانِ کتابفروشیای در استانبول:
گربهای در استابنول که شهروندی خوراک و سرپناه برایش فراهم کرده است:
گلهای چهارتایی از سگها در یکی از خیابانهای آنکارا (فرتور از امیر هاشمیمقدم، از دانشجویان ایرانی در ترکیه):
کد مطلب: 93400