وقتی درآمدهای نفت، گاز، سنگ، طلا، مالیات و ... یارای چاه ویل مخارج دولت را نداشته باشد، از کوتاهترین دیوارها برای پر کردن خزانه و خرج کردن از آن شروع میکنند: دیواری به نام سازمان تامین اجتماعی.
"مردم سالاری آنلاین" میزان برداشت دولتها از منابع تامین اجتماعی را بررسی می کند:
دیوار کوتاه سازمان تامین اجتماعی چگونه فرو ریخت؟
23 ارديبهشت 1397 ساعت 16:03
وقتی درآمدهای نفت، گاز، سنگ، طلا، مالیات و ... یارای چاه ویل مخارج دولت را نداشته باشد، از کوتاهترین دیوارها برای پر کردن خزانه و خرج کردن از آن شروع میکنند: دیواری به نام سازمان تامین اجتماعی.
وقتی درآمدهای نفت، گاز، سنگ، طلا، مالیات و ... یارای چاه ویل مخارج دولت را نداشته باشد، از کوتاهترین دیوارها برای پر کردن خزانه و خرج کردن از آن شروع میکنند: دیواری به نام سازمان تامین اجتماعی.
به گزارش مردم سالاری آنلاین، وضع قوانین در مورد منع دست اندازی دولتها به منابع سازمان تامین اجتماعی، بسان همان قوانینی است که جهت منع استفاده از منابع «صندوق توسعه ملی» در مجلس شورای اسلامی، به تصویب رسیده است؛ یعنی قوانینی که نوشته میشوند اما بعضا کاربرد اجرایی ندارند. البته سازمان تامین اجتماعی نیازی به این همه رفت و آمد ندارد. دیوار این سازمان، همانطور که گفته شد کوتاه است؛ لذا «اذن» نمیطلبد. تنها با اشارهای از سوی ریاست محترم جمهوری و فشار چند تن از وزرا و مقداری لابی، از درگاه صندوق سازمان تامین اجتماعی به آسانی رونمایی میشود.
بر اساس قانون مصوب 1354، سازمان تامین اجتماعی هر چند استقلال مالی دارد و دولتها حق دستاندازی به منابع آنرا ندارند، اما بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی سال 57 و بعد از تحمیل جنگ بر مردم ایران، دستاندازیها به منابع سازمان تامین اجتماعی آغاز شد.
این دست اندازیها جناح و سیاست نمیشناسد و بلااستثنا همه دولتها در 39 سال اخیر از منابع این سازمان تنعم کردهاند؛ به عبارت بهتر عموم دولتهای بعد از انقلاب، بر خلاف قانون مصوب، به منابع و داشتههای سازمان تامین اجتماعی دستاندازی داشتهاند.
اولین برداشت از منابع سازمان تامین اجتماعی در زمان نخست وزیری مهندس میرحسین موسوی صورت گرفت. میزان برداشت صورت گرفته 5 میلیارد بود که در نهایت به جهت موقعیت جنگی کشور، این برداشت صرف هزینههای جنگ شد. هر چند در نهایتِ درایت، در بودجه سال آینده، به میزان 3 میلیارد از 5 میلیارد تومان مذکور، در لایحه بودجه مد نظر قرار گرفت تا اینگونه دولت دِین خود را به سازمان ادا کند. در پایان دولت میرحسین موسوی، حدود 2 میلیارد تومان بدهی به سازمان تامین اجتماعی وجود داشت.
بازپرداخت استقراض به سازمان تامین اجتماعی، سنت حسنهای بود که در دولتهای بعد از دولت میرحسین موسوی به باد فراموشی سپرده شد و اینگونه از سازمان تامین اجتماعی، شعبهای از کمیته امداد ساخته شد که امروز بر اساس گفته کارشناسان مدارج زوال و فروپاشی خود را طی میکند.
در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی نیز به نوعی سازمان تامین اجتماعی تحت فشار قرار گرفت. کشور از عوارض جنگ هنوز در حالت اغما به سر میبرد، اما نیاز به تاسیس بیمارستان احساس میشد. اما این تصمیمات و تاسیسات به جهت پاهای لرزان سازمان تامین اجتماعی، فشارها را بر این سازمان دوچندان کرد و هزینههای این سازمان را افزایش داد.
از سوی دیگر با فشار برخی از وزرا، از منابع سازمان تامین اجتماعی، جهت سرمایهگذاری در برخی از طرحها استفاده شد. طرحهایی که هنوز بعد از گذشت چند دهه، ظاهرا تسویه حسابی در مورد آنها صورت نگرفته است. به گفته برخی از کارشناسان تامین اجتماعی، سرمایهگذاری در کشت و صنعت کارون و هفت تپه از جمله سرمایهگذاریهایی است که در دولت هاشمی رفسنجانی و با سرمایه سازمان تامین اجتماعی صورت گرفت.
جهت اطلاع از نوع تعامل دولت سازندگی با سازمان تامین اجتماعی، همین کفایت میکند که بدانیم بدهی 2 میلیارد تومانی دولت مهندس موسوی به این سازمان، در پایان دولت هاشمی رفسنجانی، به2 هزار و 300 میلیارد تومان افزایش پیدا کرد.
افزایش دست اندازی به منابع تامین اجتماعی در نهایت دولتها را به فکر فرو برد تا مانع از ادامه لطمات به بدنه سازمان شوند. در این زمینه در دولت اصلاحات تلاشهایی صورت گرفت. تصویب «قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی» به جهت اصلاح در این امور بود. در نهایت با درایت دولت اصلاحات، در سال 83، این لایحه به تصویب مجلس و شورای نگهبان رسید.
بر اساس ماده اول این قانون، هدف از تصویب قانون «ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی»، ایجاد انسجام کلان سیاستهای رفاهی، توسعه عدالت اجتماعی و حمایت از همه افراد کشور در برابر رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، طبیعی و پیامدهای آن قید شده است.
اما آیا این قانون به فرجام مطلوبی رسید؟ مشخصا خیر. یک سال بعد از تصویب دیر هنگام این قانون، عمر دولت اصلاحات به پایان رسیده بود. لذا سیاستهای این قانون به هیچ وجه به مرحله عملیاتی نرسید و به واسطه مدیریت منحصر به فرد احمدی نژاد و یارانش به فراموشی سپرده شد.
از سوی دیگر، میزان بدهی به سازمان، در دولتی که نام «اصلاحات» بر تارک آن حک شده بود در سال 1384 به 7 هزار و 700 میلیارد تومان افزایش پیدا کرد تا مشخص شود در جمهوری اسلامی، دست اندازی به منابع سازمان تامین اجتماعی، اصلاح طلب و اصولگرا نمیشناسد. با این اوصاف، دولت خاتمی، نسبت به دولتهای هاشمی، احمدی نژاد و روحانی کمترین میزان بدهی را به سازمان تامین اجتماعی، در کارنامه خود به ثبت رسانده است.
در ادامه و در دولت محمود احمدی نژاد، نگاه کمیته امدادی به سازمان تامین اجتماعی، به اوج خود رسید. در کل احمدی نژاد، رکورد بدهکارترین دولت را در 39 سال اخیر به نام خود به ثبت رساند. بدهی 60 هزار میلیاردی به سازمان تامین اجتماعی تنها یکی از اقلام آن است. این بدهی در حالی صورت میگیرد که دولتهای نهم و دهم بیش از عموم دولتهای قبل از خود، فروش نفت داشته است.
بنابراین در کنار بدهی به سازمان تامین اجتماعی و با احتساب میزان درآمد نفتی دولت احمدی نژاد، این رقم از بدهی را باید شاهکاری عظیم توصیف کرد که تیر خلاص را بر پیکره سازمان تامین اجتماعی رها کرد. مجموعه بدهی دولت به این سازمان زبان بسته، نسبت به دولت خاتمی، حدودا 700 درصد رشد داشته است. البته در برخی از آمارها، از بدهی بار آمده به میزان 90 هزار میلیارد تومان سخن به میان آمده است
از جمله دلایل ناکارآمدی سازمان تامین اجتماعی در دوران احمدی نژاد، انتصاب مدیران نالایق و ناشایستی بود که در این حوزه تخصص و تبحری نداشتند. در این مورد میتوان به انتصاب سعید مرتضوی به ریاست این سازمان اشاره کرد که بعدها مفاسد کلانی از پس این انتصاب عیان شد.
بعد از دولت احمدی نژاد، عموم بدهیهای انباشته شده، به دولت حسن روحانی هدیه شد. انتظار کارشناسان این بود که روحانی، هم سنخ با تبلیغات ریاست جمهوریاش، حداقل در مورد سازمان تامین اجتماعی قدمهای مناسبی بردارد. اما این مهم به دست فراموشی سپرده شد.
وجه مشترک دولت یازدهم و تا این لحظه از دولت دوازدهم با دو دولت احمدی نژاد، در نادیده گرفتن مسیر برنامههای پنج ساله توسعه در مورد سازمان تامین اجتماعی بود. در برنامههای توسعه نگاه ویژهای به بازپرداخت استقراض از سازمان تامین اجتماعی وجود دارد. هر چند که این نگاه، در بودجه سالیانه دولتها نیز درج شده است؛ اما دریغ از برداشت یک قدم.
برخورد دولت روحانی با قانون «ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی»، تفاوت چندانی با سیاستهای احمدی نژاد نداشت؛ به همین دلیل است که دولت روحانی از عهده بدهیهای سازمان تامین اجتماعی برنیامد. میزان بدهی دولت روحانی تا به امروز حدود 141 هزار میلیارد تومان است که این میزان نسبت به دولت احمدی نژاد بیش از 200 درصد افزایش داشته است. این روند افزایش بدهی در دولت روحانی، هنوز ادامه دارد. روحانی 3 سال دیگر فرصت دارد تا از ثبت رکوردی فاجعهآمیز به نام خود جلوگیری کند.
با این نوع نگاه دولتهای بعد از انقلاب به منابع سازمان تامین اجتماعی، باید دلیل سفید بودن رنگ پرچم این سازمان، بیش از پیش معنا دار شود. امروزه سازمان تامین اجتماعی، دست تسلیم را در برابر هجمه دولتها بالا برده است. پرچم سفیدش نیز حکایت از این اوضاع دارد. حال باید دید دولت و مجلسیان چه موقع را زمان آتش بس اعلام میکنند.
دیوار کوتاه سازمان تامین اجتماعی، دیوار مهربانی نیست؛ صدای مردم را بشنوید.
گزارش : سید مسعود آریادوست
کد مطلب: 86592