هنوز 6 ماه از انتخاب محمدعلی نجفی به عنوان شهردار پایتخت نگذشته بود که فاز جدیدی از بیماری، وی را ناگزیر به فرار از استرس و دمیدن هوای تازه بر کالبد خسته اش کرد.
نجفی را نمیتوان به زور به بهشت برد!
گزینههای جانشینی شهردار مستعفی تهران
15 فروردين 1397 ساعت 18:32
هنوز 6 ماه از انتخاب محمدعلی نجفی به عنوان شهردار پایتخت نگذشته بود که فاز جدیدی از بیماری، وی را ناگزیر به فرار از استرس و دمیدن هوای تازه بر کالبد خسته اش کرد.
هنوز 6 ماه از انتخاب محمدعلی نجفی به عنوان شهردار پایتخت نگذشته بود که فاز جدیدی از بیماری، وی را ناگزیر به فرار از استرس و دمیدن هوای تازه بر کالبد خسته اش کرد.
به گزارش مردم سالاری آنلاین، انوارِ پر رنگ و روحِ «زندگی» ورایِ همه زد و بندهای سیاسی، خاکستریهایِ پیرامونِ «عالم سیاست» را شکافت و نجفی، میان شهردار تهران بودن و زندگی جسمانی آبی تر، همین دومی را انتخاب کرد که این گزینش، در هیچ افقِ نگاهی، انتخابی نکوهیده محسوب نمیشود. او در آستانه 67 سالگی، باقیِ زندگیاش را برای خودش برداشت و چه نیکو تصمیمی، هم برای خودش و هم برای اهالی یکی از بزرگترین شهرهای جهان، که مدتهاست در آن «ت» دونقطه جای «ط» دسته دار را گرفته است. شاید بی انصافی و بی اخلاقی باشد که رفتن نجفی را در این شرایط به صلاح پایتخت و البته خاستگاه سیاسی او دانست، اما بسیاری بر این باور مومنند که فضای منحصر بفردِ شهرداری تهران، هرگز اجازه تکرارِ بیش از این، به نجفیِ درخشانِ آموزش و پرورش را نمیداد. حضور در راس هرم شهرداری، در هر شهری، خصوصیاتی طلب میکند که چند بعدی بودن، یکی از این خصیصهها محسوب میشود و این تکثراندیشی آن هم در ابعاد مختلف، شاید اندکی از شخصیت مدیریتیِ این دانش آموخته دانشگاه ماساچوست، به دور بود.
محسن هاشمی رفسنجانی به عنوان فرزند ارشد آیت الله، با سابقه کار اجرایی در متروی تهران، اما گزینه اول جانشینی نجفی محسوب میشود. گزینه ای که برای ورود به ساختمان بهشت، بایستی با پای نهادن بر میثاق نامه و بر خلاف رای و اعتماد اکثریت مردم، صندلیاش را برای کسی خالی کند که با حضور پرشور «آن روزِ» مردم، «امروز» بیرونِ شورا نشسته است. در این بین البته مشوقینی هم دارد. همانها که میثاق نامه را وحی منزل نمیدانند! محسن هاشمی اگرچه پتانسیل شماره یک شهرداری تهران بوده و هست اما اینکه فرزند آیت الله، «آیت الله وار» به عهد و پیمان، پایبند بماند و در قالب ریاست شورا، کاریزمایش را به شورا بدهد، قطعا بدنه اصلاحات را از جابجایی تک مهرهها رهانیده و فضا را برای حضور مهرههای تازه فراهم میکند.
معاون اول رییس جمهور هم کاندیدای مطرح دیگری است اما فارغ از اینکه خود اسحاق، حاضر است معاون اولی کمرنگش در سطح ملی را با شهرداری یک شهر –حالا شما بخوانید پایتخت- تاخت بزند یا خیر، بایستی اذعان داشت که در این شرایط، جابجاییِ معکوسِ مهرهها اصلا به صلاح جریان اصلاح طلب نبوده و از دست رفتنِ جایگاه معاون اولی، با همه بی مهریها و فراموشکاریهای موجود، از عقلانیتِ کافی برخوردار نیست. حال آنکه راه پاستور فقط یک بار از بهشت گذشت و همان یک بار هم برای هفت پشت مردم بس بود. جهانگیری با همه توانمندی و لیاقت، نیم نگاهی به ایرانِ 1400 داشته باشد بهتر از آن است که خود را پاسوزِ باتلاق مشکلات تهران امروز کند.
نام دکتر پیروز حناچی هم مطرح است. معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران و از محصلینِ معماری و شهرسازیِ دانشگاه تهران. حضور افرادی چون پیروز حناچی اگرچه وجه آکادمیکشان چربش نسبی به وجوهِ اجرایی شان داشته باشد، اما میتواند حلقه مدیران اصلاح طلب را که تدریجا به کوچکتر شدن خودخواسته ای میل میکند، اندکی بازتر نماید. همانگونه که حضور سیدمحمدعلی افشانی میتواند در همین راستا تعریف گردد. دکتر الهه کولایی گزینه دیگری است که حضورش در ساختمان بهشت میتواند نسیم تازه ای باشد برای نیمی از جامعه که احساس میکنند، بازیچه تبلیغاتی رییس جمهور منتخب در کوران انتخابات شده اند. این دانش آموخته روابط بینالملل دانشگاه تربیت مدرس هم البته در زمره مدیرانی طبقه بندی میگردد که هنوز فعالیتی در حجم و بُعد شهرداری تهران را تجربه نکرده اند. نام علیرضا رزم حسینی استاندار فعلی کرمان نیز که در طول دوران تصدی 4 ساله اش در این پست، با ارتباط نزدیکی که با قرارگاه خاتم داشته، بیشتر از آنکه استاندار پهناورترین استان کشور باشد، در ساخت و سازهای شهری دخیل بوده نیز گزینه ای است که از سوی برخی جریانهای اعتدالی مطرح شده است. حبیب الله بیطرف هم گزینه دیگری است که در بررسی رزومه اش در کنار همراهیِ برخی فعالان صنعت برق، انتقادهایی را از فعالان حوزه آب و کارشناسان محیط زیستی با خود به همراه دارد. مرد سد ساز اما در بحرانهای بی وقفه پایتخت، هرگز نیازی به تخصص اصلی اش احساس نخواهد کرد.
به هر تقدیر بیماری یا هزینههای کشف فساد یا فشارهای غیرمتعارف ، دلیل واقعی استعفای نجفی هرچه که بود، روا نیست که بر رفتنش زانوی غم بغل کرد. اصرار شورا و انکار او در نیمه اول فروردین 97 نشان میدهد که برای رفتن و رسیدن به آرامش، انعطاف چندانی نشان نخواهد داد. گزینههای قدرتمند و جدی هم که روی میز هست اما نکته مهم و پارامتر اصلی، علاقه و اشتیاق به خدمت در سنگری حساس و پرفراز و نشیب همچون ساختمان «بهشت» است که اگر انگیزه نباشد، خستگی و خمودگی در دسترس خواهد بود. رخدادهای اطراف شهرداری پایتخت و تجربه نجفی در همین چند ماه یادآور این کلام مشهور و جنجالی رییس جمهور است که کسی را به زور نمیتوان به «بهشت» برد.
گزارش : سینا خسروی
کد مطلب: 84300