ممیزی و سانسور مباحثی است که کمتر در رسانههای ما بررسی شده است، در این گزارش سعی شده به تغییرات ممیزی از ابتدای شکل گیری سینمای پس از انقلاب در اداره نظارت و ارزشیابی معاونت امور سینمایی نگاهی اجمالی داشته باشیم.
ممیزی در سینما از دهه شصت تا امروز
1 مرداد 1396 ساعت 11:30
ممیزی و سانسور مباحثی است که کمتر در رسانههای ما بررسی شده است، در این گزارش سعی شده به تغییرات ممیزی از ابتدای شکل گیری سینمای پس از انقلاب در اداره نظارت و ارزشیابی معاونت امور سینمایی نگاهی اجمالی داشته باشیم.
ممیزی و سانسور مباحثی است که کمتر در رسانههای ما بررسی شده است، در این گزارش سعی شده به تغییرات ممیزی از ابتدای شکل گیری سینمای پس از انقلاب در اداره نظارت و ارزشیابی معاونت امور سینمایی نگاهی اجمالی داشته باشیم.
پس از انقلاب اسلامیدر دوره دولت موقت مسئولیتی با عنوان معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیبه وجود آمد در حالی که مدیریت امور سینمایی کشور توسط مدیر اداره کل نظارت و نمایش فیلم انجام میشد به مرور این پست به معاونت امور سینمایی تغییر نام داد.
در سالهای آغاز پیروزی انقلاب مدیران فرهنگی سعی در تعریف سینمایی نوین با جلب اعتماد نهادهای انقلابی اما غیرمرتبط با سینما داشتند و البته خط مشی مشخصی برای تغییر شاکله سینمای قبل وجود نداشت.
دوران ممیزیهای انقلابی
سالهای آغازین دهه شصت غالبا فیلمهایی درمذمت رژیم گذشته ساخته شد. دراین دوره مضمون بیشترفیلمها ستم خان و اشرافی گری طاغوت بود. همچنین تعدادی آثار بی مایه سیاسی ساخته شد که دراین دسته ازفیلمها سعی میشد دستگاه امنیتی پهلوی (ساواک) سفاک و ظالم نمایش داده شود. اغلب فیلمهای سالهای ابتدایی دهه شصت حول این مضامین ساخته میشدند.
به مرور در سالهای میانی دهه شصت اداره نظارت و ارزشیابی آثار سینمایی، قوانینی وضع کرد تا فیلمسازان را ملزم به ساخت فیلم در چارچوب قوانین تعریف شده نماید. اما این قوانین کلی و تفسیرپذیر بودند و برداشتهای سلیقه ای ازقوانین وضع شده ، باعث میشد از حوزه علمیه تا مجلس و نهادهای مختلف خود را محق بدانند فیلمساز را به چالش بکشند و چه بسا اولین مرحله سانسور فیلم توسط کارگردان اعمال میشد و آن خودسانسوری در مراحل مختلف تولید فیلم بود. اما تفسیرپذیری قوانین اداره نظارت به حدی بود که فیلمیدر یک دوره توقیف میشد و با عوض شدن مدیران و تغییرنگاهها همان فیلم اجازه اکران داشت و این رویکرد همچنان ادامه دارد.
دهه شصت دورانی بود که فیلمسازان دشوارترین روزهای حرفه شان را در مواجهه با ممیزی به انحای مختلف سپری میکردند چه به لحاظ محدودیت درانتخاب سوژه، داستان وحتی انتخاب بازیگران و از سوی دیگرساختارشکنی واندکی عدول از چارچوبهای غیرمنعطف،موجب ممیزی، سانسور و توقیف فیلم و ممنوع الکاری فیلمساز میشد.
با اوج گرفتن جنگ درسالهای ابتدایی دهه شصت در وضعیتی که تعرض عراق به مرزهای غربی، جنوبی و جنوب غربی کشور روزبه روز شدت میگرفت و همه عرصههای کشور متاثر از جنگ بود طبعا مدیران سینمایی هم در این سالها ساخت فیلمهایی با این مضمون را در دستور کار خود قرار دادند و ژانری به نام ژانر دفاع مقدس در سینمای ایران شکل گرفت.
غیر ازچند فیلمساز که با شناخت فضای جبهه و آدمهای جنگ آثار در خور توجهی خلق کردند در این دوره فیلمهای متعددی با مضمون جنگ ساخته شد که بسیاری از آنها باسمه ای، شعاری و نشانگر دوری سازندگان از فضای جبهه و آدمهای جنگ بودند.
ابراهیم حاتمیکیا با فیلمهای «مهاجر، دیده بان و ازکرخه تا راین» و رسول ملاقلیپور با فیلمهای «بلمیبه سوی ساحل، پرواز در شب و افق» از استعدادهای این گونه فیلمسازی معرفی شدند و توانستند هم نگاه رسمیو هم طیف مخاطب سینما را راضی کنند. ملاقلی پور در ادامه روند فیلمسازی معطوف به مضامین جنگی سفربه چذابه ونجات یافتگان را ساخت که اولی درشرایط نامطلوبی روی پرده رفت و دومیپس ازیک هفته اکران ازپرده پایین کشیده شد. همه فیلمسازان اجازه ورود وطبع آزمایی دراین ژانر را نداشتند، چنانکه به ناصر تقوایی اجازه ساخت فیلم جنگی
داده نشد.
سوسنی که با ممیزی تسلیم مهاجرت شد
بهرام بیضایی باشوغریبه کوچک را درسال 65 ساخت فیلمیدرباره کودکی جنگ زده که ازجنوب ایران به شمال آمده و زنی گیلانی به او پناه میدهد. فیلم سه سال در محاق توقیف بود و دروضعیتی که بستر مناسب برای نمایش فیلم تغییرکرده بود پس از پایان جنگ به نمایش
عمومیدرآمد.
سرنوشت سوسن تسلیمیبازیگر نقشهای نمادین و اسطوره ای بیضایی هم با منع وسانسورگره خورده بود. دوفیلم بیضایی با بازی تسلیمیاجازه اکران پیدا نکردند. چریکه تارا و مرگ یزدگرد هرگز به نمایش درنیامدند و باشوغریبه کوچک سه سال توقیف بود .
سوسن تسلیمیبازیگرمعروف دهه شصت که درهمان سالها مهاجرت کرد و ناگزیرمسیرحرفه ای اش را درتئاترسوئد دنبال کرد درباره محدودیت وسانسورنقشهایش میگوید: هنگام بازی در شاید وقتی دیگر چند باربیضایی با من جر و بحث کرد. در حین بازی من مدام دستم به روسری ام بود. مثلا قراربود بدوم، ناخودآگاه دستم میرفت طرف روسری که مبادا عقب برود و آن نما را حذف کنند. بیضایی چند بار سرم داد زد که: دستت را از روسری بردار! روی پرده معلوم میشود که مواظب روسری ات هستی! آن وقت فیلمبرداری را قطع میکردند. میگفتم: من نمیخواهم این فیلم هم مثل آنهای دیگرتوقیف شود.
مثلا میگفتند دویدن زن فیلم اشکال دارد، اندامش تکان میخورد و تمام مساله و فکر وذکرمن این بود که طوری بدوم که این صحنه قیچی نشود. درهمان فیلم باشو واقعا خیلی چیزها را رعایت کردم. حتی یک سبک خاص دویدن ابداع کردم. ساعتها نشستم فکرکردم چه شکلی بدوم که فیلم مجوزنمایش بگیرد.
درفیلم مادیان هم 40 دقیقه از فیلم فیلمبرداری شده بود که گویا در ارشاد گفتند: این بازیگر را حذف کنید. پس از دوندگیهای علی ژکان راضی شدند که من درفیلم بازی کنم اما شرط گذاشتند که لباسهای بازیگر زن نباید رنگی باشد وتصویرباید ملایم باشد. کلی هم توصیه شده بود که مراقب باشد تارهای مویش بیرون نزند ونباید جلب توجه کند. ازطرف وزارت ارشاد هم آقایی را فرستادند تا موقع فیلمبرداری حضورداشته باشد وبرهمه چیزنظارت کند. حتی به من گفتند وقتی داری با بازیگرمرد مقابل حرف میزنی، طوری حرکت کن که مستقیم توی چشمش نگاه نکنی، کمیپایین تر را نگاه کنی، طوری که قدرت نگاهت کمتر شود.
بعد هم درمورد اسمم درتیتراژکلی شرط وشروط گذاشتند که اسم در جایی قرارگیرد که مناسب باشد.( به نقل از کتاب اسطوره مهر، بیتا ملکوتی، ص 170)
دهه 70 ؛ تغییر چهره ممیزی
سانسور و ممیزی درسینمای ایران همواره وجود داشته و فیلمسازانی که ازنظرمدیران اداره نظارت، اصطلاحا خودی تلقی میشدند نیز از سانسور و توقیف فیلمهایشان مصون نبودند چنانکه ابراهیم حاتمیکیا که همواره تحسین وحمایت مدیران را برای فیلمهایش همراه داشت دوسال پس ازفیلم آژانس شیشهای که جایزههای جشنواره را درو کرد درجشنواره نوزدهم فیلم فجردرجلسه مطبوعاتی فیلم موج مرده نگاتیوهای بریده فیلم را به نشانه اعتراض به سانسورفیلم توسط تهیه کننده به معرض نمایش گذاشت. فیلم درجشنواره اکران نشد اما چند سال بعد اکران محدودی داشت وبا حذف چند سکانس وارد شبکه نمایش خانگی شد.
پس ازپایان جنگ سینماگران کم کم به سمت ساخت فیلمهای ملودرام خانوادگی ، کودک، وکمدی رفتند.
میانههای دهه هفتاد کم کم فیلمها فضای بازتری را نشان میدادند و در پی دوران بازسازی پس از جنگ نمایش فیلمهای اجتماعی قوت گرفت. ازجمله فیلمهایی که دراین دوران به فیلمهای پرحاشیهای تبدیل شدند دیدارساخته محمدرضا هنرمند وآدم برفی اثرداود میرباقری است. جنجالهایی که به دنبال ساخت تا اکران آدم برفی به وجود آمد بسیاربودند. پروانه ساخت فیلم به صورت مشروط صادر اما فیلم در جشنواره فجر از اکران منع شد. مخالفین بسیاری در مطبوعات و مدیران سینمایی داشت. برخوردهای سلیقه ای وعجیب برای توقیف و ممیزی فیلمها کماکان ادامه داشت. عزتالله ضرغامی که در مقام معاونت سینمایی پروانه اکران فیلم را صادر نمیکرد در زمان ریاستش درصدا وسیما این فیلم را ازتلویزیون پخش کرد!
به مرور زمان سیاست گذاران فرهنگی تصمیم گرفتند با سانسور نماهای برخی فیلمها امکان اکران آنها را درداخل کشورفراهم کنند اما همین فیلمها بدون سانسوردرخارج ازایران اکران میشدند. از جمله این فیلمها میتوان به زندان زنان منیژه حکمت اشاره کرد. فیلم با ممنوعیت اکران مواجه شد وحکمت با سانسورنماهایی از فیلم در ایران موافقت کرد و فیلم روانه اکران عمومیشد و ورژن بدون سانسور فیلم در سینماهای خارج از کشور نمایش
داده شد.
همان طور که ذکر شد ممیزی فیلمها از آغاز شکل گیری سینمای پس از انقلاب وجود داشته و با تغییر مدیریت کلان فرهنگی و مدیران زیرمجموعه سینمایی شدت و قوت گرفته است. آخرین موارد توقیف و سانسورکه حاشیههای بسیاری به همراه داشت در دوره ریاست حجت الله ایوبی معاونت سابق امور سینمایی بود که فیلمهایی که مجوز اکران داشتند از پرده پایین آمدند و حاشیه فیلمها و واکنشهای افراد صاحب نظر اما خارج از حیطه مدیریت سینما حتی تا استعفای وزیر ارشاد دولت یازدهم پیش رفت.
آیدا عزیزی
کارشناس سینما
کد مطلب: 72672