کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی به فیلم «رگ خواب»

عشقی که چهره‌اش پیدا نیست!

11 تير 1396 ساعت 20:05

رگ خواب داستان عاشقی و فارغی است. عشقی که لحظه‌ای شکل می‌گیرد و در لحظه‌ای دیگر وجود ندارد. پرداختن به لحظه‌هایی که ممکن است در ارتباط عاشقانه میان هر دو طرف اتفاق بیفتد اما پایداری آن موضوعی است که نعمت الله در آخرین اثرش به آن پرداخته است.


رگ خواب داستان عاشقی و فارغی است. عشقی که لحظه‌ای شکل می‌گیرد و در لحظه‌ای دیگر وجود ندارد. پرداختن به لحظه‌هایی که ممکن است در ارتباط عاشقانه میان هر دو طرف اتفاق بیفتد اما پایداری آن موضوعی است که نعمت الله در آخرین اثرش به آن پرداخته است.
داستان پس از نمایش یک زن مهجور و بی پناه بعد از طلاق از شوهر معتادش، در رستوران فست فودی آغاز می‌شود. شروعی زیرکانه و ارجاعی به فست فود؛ غذایی که به سرعت آماده می‌شود، به سرعت به مشتری می‌رسد و به سرعت نیز خورده می‌شود. تشبیهی است به رابطه‌ای که میان مینا با بازی لیلا حاتمی و کامران با بازی کوروش تهامی شکل می‌گیرد. هنگامی که مینا برای استقلال مالی نیاز به کار دارد؛ برای استخدام در رستورانی فرم پُر می‌کند و در آنجا با کامران آشنا می‌شود و جرقه‌های ابتدایی به اصطلاح عشقی که کامران به مینا دارد، در آنجا شکل می‌گیرد. شروعی که می‌تواند در چند پرده دیگر فیلم، در کنار یکدیگر پازل رابطه ناپایدار این دو شخصیت را کامل کند. رابطه عاشقانه‌ای که نعمت الله از آن حرف می زند با مناسبات زندگی امروزی خود را همراه نشان می‌دهد. روابطی که به سرعت شکل می‌گیرند و به سرعت رنگ می‌بازند. اما در این رابطه، عشق و احساسات برای زنان مهمتر از دیگر مسائل است. معصومه بیات، فیلمنامه نویس «رگ خواب» با توجه به نگاه زنانه و احساسات گرایانه؛ قرائتی زنانه از عشقی را ارائه داده است که زودگذر بودن آن موضوعیت می‌یابد و در پرده سوم و پرده اصلی فیلم، سخن از تنهایی زنان دارد. زنان امروزی که درگیر روابطی هستند و در نهایت تنهایی آنها را احاطه می‌کند.
«رگ خواب» با نگاهی احساسی و عاشقانه به روایت رابطه و در ادامه تنهایی زنان امروز ایرانی می‌پردازد؛ اما به دلایلی نمی‌تواند مخاطب امروزی را با مینا همراه سازد. زیرا، رگ خواب به روایت عاشقانه‌ای بسنده می‌کند که در آن زن فقط مورد خیانت و ظلم و بی مهری قرار می‌گیرد که همواره مردان بر او روا می‌دارند و زن را موجودی ترحم برانگیز، بی گناه و مثبت داستان تلقی می‌کند.
عشقی که فیلم براساس آن شکل می‌گیرد، بسیار کودکانه و ناباور است. مینا با چند محبت دم دستی کامران به سرعت دل به او می‌بازد و تا پای جنون در عشق فرو می‌رود و کامران نیز که در ابتدای فیلم عاشقی دلسوخته و شاعرمسلک است؛ معلوم نیست چگونه به یکباره عشق و احساسش به بی تفاوتی و نگاه ابزارگونه به مینا بدل می‌شود. در نیمه نخست او به خوبی در نقش عاشقی که مینا را بی پناه و ساده و زیبا می‌داند، باورپذیر است اما در نیمه دوم فیلم، این تصور بدون هیچ منطق و استدلالی رنگ می‌بازد و کامران در مقابل تلاش لیلا بر ادامه رابطه، سعی در دست به سر کردن و دوری از او دارد.
در صحنه‌ای تکان دهنده از فیلم که از نقاط مثبت فیلم محسوب می‌شود، لیلا پس از مدتها انتظار، تصور می‌کند کامران برای دیدن او از سفر آمده و به او قول داده مهمانی هم با خود به همراه می‌آورد. لیلا به تصور اینکه مهمان کامران، مادرش است و قرار است آنها را به یکدیگر معرفی کند، تدارک می‌بیند، لباس می‌خرد، غذا می‌پزد، خانه را مرتب می‌کند و با تمام وجود خود را برای دیدار کامران آماده می‌کند؛ اما وقتی می‌بیند مهمان کامران گربه‌ای است که او نمی‌تواند از عهده نگهداری‌اش برآید و آن را به مینا می‌دهد، شوکه می‌شود. کامران در مواجه با تدارک و انتظار عاشقانه مینا؛ خنده‌هایی جنون آمیز سر می‌دهد که آوار رابطه پایان یافته‌شان بر سر مینا خراب می‌شود.
تحویل گربه به مینا، که در ادامه عملاً جای کامران را می‌گیرد، در کنار فست فود نمادی دیگر از نوع نگاه کامران به رابطه‌اش با مینا است که نعمت الله در فیلم از آن استفاده کرده است. مینا با اکراهی که از گربه دارد اما آن‌ را نگه می‌دارد و با او صحبت می‌کند و تنهایی آزاردهنده‌اش در کنار گفتگو با گربه؛ تأثیر تنهایی زن را در فیلم دو چندان می‌کند.

سومین نماد، خانه یا انباری است که مینا از سر بی پناهی به آنجا پناه آورده و کامران در اختیارش گذاشته است. خانه‌ای در میان انبوه خانه‌های یک طبقه‌ای که بارها در نمایی لانگ شات نمایش داده می‌شود. انباری که مینا در آن زندگی می‌کند، بلند و در میان دیگر ساختمان‌ها تنهاست. ساختمانی تقریباً مخروبه که شمایلی از شخصیت و وضعیت زن داستان را روایت می‌کند. خانه‌ای که از درون ویران است و بر هیچ تکیه دارد. احتیاج زن به داشتن تکیه گاه پس از پدر، همسر و حالا معشوقش؛ از موضوعاتی است که مفروض این شخصیت تصور شده است. او بدون تکیه گاه معنای زندگی‌اش به مخاطره می افتد و عنان امور از کف می‌دهد.
عاشقانه «رگ خواب»، با بازی خوب لیلا حاتمی- برنده سیمرغ بهترین بازیگر زن به خاطر همین فیلم- می‌توانست با پرداخت بیشتر شخصیت پردازی در نیمه نخست فیلم و اندیشیدن تدبیری برای القاء نگاه ابزاری کامران به زن در زمان شکل گیری رابطه آنها؛ فیلم را در زمره آثار تاثیرگذار این سال‌های سینمای ایران قرار دهد؛ فیلمی که به لحاظ کارگردانی، بازی و لحن روایت اثری موفق در کارنامه نعمت الله محسوب می‌شود.
رؤیا سلیمی


کد مطلب: 72041

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/report/72041/عشقی-چهره-اش-پیدا-نیست

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir