چهارشنبه شب که نخستین حضور محمدباقر قالیباف در تلویزیون برای برنامه های تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بود، با شنیدن سخنانش علیه دولت، یک سوال در ذهنم نقش بست : آیا قالیباف آمده تا این بار در همان مسیر محمود احمدی نژاد حرکت کند؟ دو روز بعد که نخستین مناظره رو در روی کاندیداها برگزار شد و قالیباف به تندترین و صریح ترین شکل ممکن به دولت حمله کرد و به وقیح ترین شکل ممکن، برگه کاغذی را در مقابل دوربین گرفت تا به زعم خود، حسن روحانی را محکوم کند، سوال ذهنی من کمی تغییر کرد.
چهارشنبه شب که نخستین حضور محمدباقر قالیباف در تلویزیون برای برنامه های تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بود، با شنیدن سخنانش علیه دولت، یک سوال در ذهنم نقش بست : آیا قالیباف آمده تا این بار در همان مسیر محمود احمدی نژاد حرکت کند؟ دو روز بعد که نخستین مناظره رو در روی کاندیداها برگزار شد و قالیباف به تندترین و صریح ترین شکل ممکن به دولت حمله کرد و به وقیح ترین شکل ممکن، برگه کاغذی را در مقابل دوربین گرفت تا به زعم خود، حسن روحانی را محکوم کند، سوال ذهنی من کمی تغییر کرد. چرا که برای سوال قبلی، پاسخ خود را پیدا کرده بودم : قالیباف آمده تا با تکرار مسیر احمدی نژاد رییس جمهور شود. اما حالا سوالم که تغییر کرده بود این بود: احمدی نژاد که در مناظره های سال ۸۸ برگه کاغذی را جلوی دوربین می گرفت تا افشاگری کند خطرناکتر بود یا قالیباف خطرناکتر است؟
دوشنبه شب که قالیباف در برنامه گفت و گوی ویژه خبری حضور یافت تا با مردم درباره برنامه هایش سخن بگوید، دوباره بارها و بارها به دولت حمله کرد. اما این بار مسلط تر و خونسردتر از قبل بود. قالیباف یک گام دیگر هم به احمدی نژاد نزدیک شده چراکه خونسردی او در این برنامه، مرا به یاد خونسردی احمدی نژاد انداخت. بار دیگر سوال را در ذهنم تکرار کردم : احمدی نژاد خطرناکتر بود یا قالیباف خطرناکتر است؟
اجازه بدهید پاسخ را در یک واژه بگویم و بعد توضیح دهم : قالیباف از احمدی نژاد هم خطرناکتر است. می دانید چرا؟ چون احمدی نژاد خودش بود. به مسیری که از ابتدا آغاز کرده بود – به درست بودن و غلط بودن آن مسیر کاری ندارم – ایمان داشت و بر مبنای ایمان و باور خود به همان اعتقاداتش که بخشی هم از جریان موسوم به انحرافی نشات می گرفت حرکت می کرد. در طول هشت سال ریاست جمهوری خود همان بود و حالا که چهار سال از پایان ریاست جمهوری او می گذرد باز هم همان احمدی نژاد است. هنوز به حرفهایش اعتقاد دارد و هنوز اسفندیار رحیم مشایی یار نزدیکش است. هنوز هم حاضر نیست حتی به بهای حذف از عرصه سیاسی، از اعتقادات قبلی خود کوتاه بیاید.
من هنوز هم اعتقاد دارم احمدی نژاد یک پوپولیست خطرناک است که اگر دوباره به قدرت برسد کشور را همچون قبل به لبه پرتگاه دیگری می کشاند. اما ایمان دارم که قالیباف از او خطرناکتر است. چون قالیباف به اصول خودش هم پایبند نیست. سال ۸۴ با عکسهای تبلیغاتی دخترها و پسرهای جوان و تیپ یک خلبان و لباس سرتاپا سفید کاندیدا می شود، سال ۹۲ خود را به عنوان یک اصولگرای پایبند به اصول معرفی می کند و در مقابل سعید جلیلی می ایستد، اما سال ۹۶ پس از دو بار ناکامی، باز هم رنگ عوض می کند و تبدیل به یک احمدی نژاد جدید می شود. او در سه انتخابات ریاست جمهوری با سه چهره متفاوت کاندیدا شده و نشان داده قابلیت عجیبی برای رنگ عوض کردن و تغییر چهره دادن دارد. او در چهره جدید خود، آنقدر وارد نقش احمدی نژاد شده که فراموش کرده خاستگاهش با او متفاوت است. او به همان سادگی که احمدی نژاد وعده می داد وعده های پوپولیستی می دهد، راحتتر از او دروغ می گوید – روی واژه دروغ تاکید دارم – و جالبتر اینکه نه تنها سعی می کند از حرکات و رفتارهای احمدی نژاد وام بگیرد، بلکه حتی سخنان رقیب اصلاح طلب او در انتخابات ۸۸ را تقلید می کند و همانگونه که میرحسین موسوی گفته بود، همچون پدیده احمدی نژاد در مقابل دوربین زل می زند و دروغ می گوید، اما همان جمله میرحسین موسوی را به زبان می آورد که درباره دروغگویی احمدی نژاد گفته بود!
ملغمه عجیبی است قالیباف سال ۹۶. او آمده به هر قیمتی رییس جمهور شود. به هر قیمتی، یعنی اینکه وعده های پوپولیستی بدهد، شعارهای نجومی بدهد، دروغ های بزرگ بگوید و از آن مهمتر، به گذشته خود هم پایبند نباشد.
آری! احمدی نژاد خطرناک است اما قالیباف پدیده ای خطرناکتر از اوست. چون احمدی نژاد حداقل به اصول خودش پایبند بود، اما قالیباف به هیچ اصولی پایبند نیست. کافیست شعارهای تبلیغاتی او در سه دوره کاندیداتوری ریاست جمهوری او را کنار هم بگذارید تا حد خطرناک این همه رنگ عوض کردن را در یابید. حالا باید بیش از قبل، مراقب این پدیده خطرناکتر از احمدی نژاد باشیم که اگر قدرت بگیرد، قدرتش بی مهار خواهد بود.
حمیدرضا شکوهی