احسان شریعتی به دعوت دفتر نیشابورِ حزب مردمسالاری به ایراد سخنرانی با موضوع عرفان، برابری و آزادی پرداخت. مراسمی که در آرامش و با استقبال چشمگیر مردم رو به رو بود، سکوت همگان هنگام سخنرانی شریعتی، تشویقهای مکررشان با سخنان صمیمی پوران شریعت رضوی و عکسهای یادگاری پایان مراسم، خاطرهای خوش و ماندگار را در اذهان مردم ثبت کرد .
احسان شریعتی به دعوت دفتر نیشابورِ حزب مردمسالاری به ایراد سخنرانی با موضوع عرفان، برابری و آزادی پرداخت. مراسمی که در آرامش و با استقبال چشمگیر مردم رو به رو بود، سکوت همگان هنگام سخنرانی شریعتی، تشویقهای مکررشان با سخنان صمیمی پوران شریعت رضوی و عکسهای یادگاری پایان مراسم، خاطرهای خوش و ماندگار را در اذهان مردم ثبت کرد .
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، در این مراسم که در فرهنگسرای سیمرغ شهرستان برگزار شد، دبیر حزب مردمسالاری نیشابور ضمن ارائه گزارشی از فعالیتهای متعدد حزب در نیشابور، اظهار داشت: ما به دنبال فضایی بدون خشونت و افراطی گری، مصرانه پایبند به قانون هستیم و معتقدیم گروههای سیاسی باید با شناسنامه و هویتی روشن فعالیت کنند. بسام شوشینسب از گفتوگو با همه افکار و اندیشهها در شهرستان از سوی حزب استقبال کرد و دفتر حزب را پذیرای تماﻣﯽهمشهریان علاقمند به گفتوگو دانست.
در ادامه احسان شریعتی با اشاره به حضور تاریخی امام رضا(ع) در نیشابور، اظهار داشت: امام رضا(ع) اولین کنفرانساش را در این شهر داشت، برای این که به افکار عموﻣﯽ پیامش را که همان «اصل توحید» و «غصب خلافت» بود، منتقل کند و خط مشی رضوی که همان خط مشی افشاگرانه و علیه غصب خلافت و انحراف تاریخ ایران بود را بشناساند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: هرچند نیشابور با تاخت و تاز مغول از بین رفت و با خاک یکسان شد اما از زیر این خاکستر مجددا احیا و گوهرهایی از آن متولد شد؛ این ایده، یک پیام معنوی داشت، اینکه خراسان سرزمین نور و خورشید بوده است و برخلاف ایدهای که خراسان را فلسفهستیز ﻣﯽداند، سنت فلسفی هم در خراسان بوده و نیز نمادی دیگر یعنی عرفان به گونهای که هر وجبش یک شاعرِ عارف خفته است؛ ما با سنتی از عرفان خراسانی، عرفان انقلابی، عرفان شهودی مواجهایم و نه عرفان نظری بلکه عرفان حلاج وار ابوسعیدها
شریعتی با اشاره به عنوان برنامه اظهار داشت: این تثلیثِ «عرفان، برابری و آزادی» که یک بدیل در برابر آن سه نیروی ضد انسانی زر و زور و تزویر یا به تعبیر شریعتی جهل و جور و جوع است،که آخرین تز دکتر علی شریعتی بود .
وی با بازگشت به دوران پدرش بیان کرد: در زمان پیش از شریعتی پیام روشنفکران توسط مردم شنیده نشد و سوءتفاهمی نسبت به آرمان روشنفکران به وجود آمده بود اما شریعتی به عنوان پُلی بین مردم و روشنفکر، تبدیل به چهرهای مردﻣﯽو محبوب شد. احسان شریعتی با یادآوری پدر، با بغضی در گلو گفت: من در اقصینقاط کشور جملاتی از ایشان را بر سر در بسیاری از اماکن دیدهام از جمله این سخن وی که «با تو تمام رنگهای این سرزمین برایم آشنا است . شریعتی در ادامه سخنان خود به آخرین تز پدرش اشاره داشت و اظهار کرد: «عرفان، برابری و آزادی»، سه آرمان بزرگ و پویش بشر در راه رهایی و آگاهی و تعالی است و آنچه مهم است رابطه و نسبت بین «عقلانیت» که برای ما بهروزی این جهانی را ﻣﯽآورد با نوع «معنویت» است که تناسب سادهای نیست و عرفان متاسفانه دچار رکود و حتی عقلگزیری و دنیا گریزی شده و گاه تبدیل به فرقههای منحط صوفیانه شد .
وی افزود : شریعتی معرف عرفانی است که آزادی و امینت بیاورد، شریعتی برای نسل ما دریچهای دیگر گشود، دوران او دوران انقلابها و ایدئولوژیها بود و شریعتی نشان داد ما ﻣﯽتوانیم با حفظ اسلام و جهان بینی توحیدی، آن عدالتی که در اردوی شرق وعده داده شده بود و نتوانست محقق شود را به دست آوریم. آن آزادی که در سرمینهای غربی وعده داده شده و چند قرن برای آن مبارزه شد و تا حدودی این جمهوری و مردمسالاری تثبیت شد را ﻣﯽتوانیم بالاتر از آن را در سرزمین خود با این جهان بینی ملی و مذهبی تجربه کنیم و با توجه به این پشتوانه تاریخی که مبارزاتی هم در طول تاریخ از زمان مزدک تا اباذر غفاری در اسلام و تا کنون داشتهایم، را محقق کنیم.
شریعتی ادامه داد: ایران سرزمین مقاومت بوده است و دوره طلایی تمام تاریخ اسلام در این منطقه بوده، در این سرزمین علم و فلسفه و عرفان ﻣﯽتواند بیهیچ تناقضی با هم رشد کند.
وی به دوران پیامبر نقبی زد و افزود : مردم از پیامبر خواستند مدینه ای تشکیل دهند از قبایل اجتماعی که همه هم مسلمان نبودند، پیامبر حکومتی سیاسی تشکیل داد و اعلام داشت در دولت-شهرِ جدید همه اقوام و ادیان فقط باید به حقوق شهروندی واقف باشند و با تساهل سیاسی، آزادی مدنی و تسامح همزیستی کنند. نوع حکومت زمان پیامبر شورایی است و گاه خود پیامبر در اقلیت قرار ﻣﯽگیرد، مقام پیامبر به عنوان رسول خدا با مقامش به عنوان شهروند متفاوت است و هنگاﻣﯽکه پیامبر وحی ﻣﯽکند تا هنگاﻣﯽکه مدیریت سیاسی ﻣﯽکند تفکیک شده و کاملا روشن است .
اسلام نه در برابر ادیان دیگر یا کفر بلکه در برابر «جاهلیت» تعریف ﻣﯽشود؛ جاهلیت نه به معنای عدم علم و نا سوادی بلکه یعنی «توحش» .
جامعهای که اسلام ﻣﯽآورد، جامعه ای مدنی است که در برابر آن توحش بدوی ﻣﯽایستد و قرارداد اجتماعی ایجاد کند. اسلام یعنی گرایش به سلم و صلح و حضرت محمد(ص)، پیامبر رحمت و مدنیت است.
شریعتی در مورد پدرش گفت: این درکی است که شریعتی از اسلام داشت و طبقه متوسط و دانشجویان به این تفکر پیوستند و انقلاب را در دهه ۵۰ به راه انداختند، حوادثی هم در دهه ۶۰ رخ داد که گروهها، برداشتهای ایدئولوژیک متفاوتی داشتند و در نظام برآمده از انقلاب تا کنون بعد از چند دهه به وضعیت فعلی رسیدیم. اکنون خطراتی منطقه ما را که منطقه حساسی است تهدید ﻣﯽکند و با این موقعیت تاریخی شکننده در کشور ﻣﯽتوان گفت چهار عنصر اولیه آب، هوا، آتش که همان منابع انرژی است، و خاک که نوع شهرسازی است، مدیریت غلطی داشتهایم.
مجموعه این مشکلات را در کلانشهری مثل تهران ﻣﯽبینیم که در این امور دچار انسداد است.
وی در رابطه با دوران فعلی بیان داشت: در دوران فعلی دوره انقلابها گذشته و دوران اصلاحات و خرده گفتمانهایی است مثل محیط زیست، مبارزه با فقر، نهادهای مردم بنیاد، جنبشهای حاشیهنشین، دفاع از رسانه، تبعیض جنسیتی و حقوق بشر که هر کدام حرفی دارد و مجموعه اینها تبدیل به «جنبش تحولخواه» ﻣﯽشود جنبشی نه به معنای سازش کاری و صوری.
شریعتی ادامه داد: من وابستگی به هیچ حزبی ندارم، فردی مستقل هستم و نسبت به اصلاحات از درون نگاهی انتقادی دارم، معتقدم اصلاحات هر چند به آزادی توجه کرد اما به بُعد «عدالت اجتماعی» و مسئله «بحران معیشتی» کم عنایتی شد و این سیاست را در دولتهای مختلف ﻣﯽبینیم.
ما به عنوان فرزندان برخاسته از انقلاب راه سوﻣﯽکه شریعتی از نظر فکری گشود که عدالت و آزادی را با هم محقق ﻣﯽدانست و نه دچار نئولیبرالیسم شد و نه دگماتیسم، راهی که با همان «جنبش تحول خواه جامعه» هم سو است.
خراسان سرزمین آزاداندیشی، تضارب آراء، فرهنگهای مختلف، سرزمین سخن، هنر و زیبایی است و مهم است که چه کسی خراسان را نمایندگی ﻣﯽکند و باید مجالسی تشکیل شود که اینها را نشان دهد.
وی در خصوص آنچه از شریعتی به وفور در گوشه و کنار منعکس ﻣﯽشود، بیان کرد: باید آخرین نظریه شریعتی را درست بخوانیم نه این که بدون در نظر گرفتن تغییر و تحول فکری ایشان یک جمله از ایشان را منتشر کنیم در حالی که ایشان از دوران دانش آموزی آثاری دارد و دیگران همانها را نقل قول ﻣﯽکنند، این کار تحقیق نیست بلکه باید ریشهها و منحنی تحول فکری فرد را بر اساس آخرین تز او بررسی کنیم. ما احتیاج به شریعتیهای زنده، به روز، جوان، ستیزنده و با گفتمان تهاجمی و سازنده داریم که حرف نو بزنند. نه تکرار شریعتی و ماندن در شریعتی. شریعتی کار خود را کرد و «عرفان، برابری و آزادی» اولین نقطه عزیمت ماست.
در این نشست دکتر گرمابی نماینده مردم در مجلس شورای اسلاﻣﯽنیز ضمن تشکر از اعضای حزب مردمسالاری برای برپایی این مراسم، اظهار داشت: من از دکتر شریعتی ممنونم که با وجود رنج سفر، به نیشابور آمدند و با سخنرانی شان مرا به چهل سال قبل بردند.
ایشان با بیان این که اصلاحات گام به گام و با تعقل صورت ﻣﯽگیرد، افزود: تحمل یکدیگر و تمکین به رأی اکثریت حتی اگر خلاف نشر ما باشد، از اصول دموکراسی است و مردمسالاری بیان دیگری از دموکراسی است.
در ادامه خانم پوران شریعت رضوی همسر دکتر شریعتی نیز در گفتوگویی صمیمی با نیشابوریان که مورد تشویق مکرر حضار قرار گرفت، با بیان این که من از طرف مادری نیشابوری هستم و همیشه در برابر «علی» از نیشابوریها دفاع کردم، افزود : موسیقی که نوازندگان نواختند آهنگ ۱۶ آذر بود که یکی از سه دانشجویی که شهید شد برادر من مهدی شریعت رضوی بود.
پوران شریعت رضوی ادامه داد: دوم آذر ماه تولد علی شریعتی است و هر سال تعداد زیادی از جوانان در این تاریخ به خانه ﻣﯽآیند و موجب ﻣﯽشوند احساس تنهایی نکنیم.
شریعت رضوی در مورد ازدواجش نیز گفت: اگر بخواهم قصه عشق خودم و علی را بگویم خیلی طولانی است.
من و علی اولین دانشجویان دانشکده ادبیات مشهد بودیم که با هم ازدواج کردیم و من دوران زناشویی خوبی با او داشتم؛ زندگی من همیشه با سیاست آمیخته بوده است و من چه بخواهم چه نخواهم گوشهای از تاریخ ایرانم.
وی در خاتمه بر لزوم استمرار چنین جلساتی و دوستی و گردهمایی و آگاهی بخشی تاکید کرد.