شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود.
به بهانه بلندترین شب سال
از شب یلدا تا چله کوچیکه و چله بزرگه
29 آذر 1395 ساعت 16:42
شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود.
شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود. مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده میشد.
واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند و از این رو به دهمین ماه سال، دی (دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) میگفتند که ماه تولد خورشید بود.
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند.
مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آن را شب زایش خورشید نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند.
بدینسان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده میکند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.
در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است.
در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است : "یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال ، در آن شب یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک است و به همین دلیل بایستی با دور هم جمع شدن و شادی کردن بد یمنی را از جامعه دور کرد ، بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است". سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوههای تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار میشد.
روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ میخواندند و به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود. فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:
که ما را ز دین بهی ننگ نیست / به گیتی، به از دین هوشنگ نیست/ همه راه داد است و آیین مهر / نظر کردن اندر شمار سپهر
در ایران باستان 60 روز از 3ماه اخر هر سال یعنی :چهل روز از زمستان که آغاز آن برابر است با هفتم دی ماه جلالی (بیست و هشتم دسامبر ) و پایانش برابر است با شانزدهم بهمن ( پنجم فوریه ) چله بزرگ و بیست روز از فصل زمستان که آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع می شود و در ششم اسفند ماه پایان می یابد چله کوچک می گویند و در بیان عامه کنایه از سرمای سخت که چله زمستون گفته می شود .
در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دی ماه شروع می شود و مدت آن چهل روز و چله کوچک زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن بیست روز است. این شب های بلند به کتاب خوانی و قصه گویی، بزرگداشت اندیشمندان، دانشمندان، خدمتگذاران جامعه و ماند گاران شهر و دیار ها و تکرار حماسه های شاهنامه فردوسی، اشعار پر مغز و محتوا و شیوای مولوی، سعدی، حافظ و دیگر شعرا و فلاسفه دیرین و حتی بعضا در دوران جدید، نام اوران امروز همچون شهریار، پروین، بهبهانی، مشیری و ... اختصاص می یافت.
در این مقوله بسیار مراسم، تشریفات و یاد بودها از پیشینیان پاک و متفکر ما ایرانیان در تاریخ پر شکوهمان رقم زده و زنده مانده اند و در این فرصتها و شبهای بلند جشن و سرور، که شادی بخش خانواده ها و جوانان و باعث خلاقیت، ابتکار، سازندگی، دور شدن از خرافات، جهل و نادانی، خمودگی و اندوه است، و با مغتنم شمردن مناسبت ها بر پا می شده است که شاخص ترین آن را می توان جشن سده در دهم بهمن ماه عنوان کرد.
این باور دیرین و عملکرد اندیشمندانه اجداد گرامی و بزرگ ما ایرانیان، امروز در علوم پزشکی، روان درمانی، روانشناسی، جامعه شناسی، مدیریت و... به ثبوت رسیده که افسردگی و غم و غصه، بنیاد شکر گذاری و سپاس افریدگار را و باور یگانه بودن او را، و به تبع ان سلامت ، شرف و عزت را از جوامع دور می سازد .
بهتر آن است که مسوولان از طریق وسایل ارتباط جمعی بویژه رادیو و تلویزیون، بدون تر دید و واهمه همراه با ملت، در بزرگداشت و حفظ و احترام این روزها و شبها با اعتقاد و اطمینان به اثر بخشی مثبت ان، بکوشند که وظیفه شاد کردن انسانها، وظیفه ای دینی و ملی و انسانی است.
گزارش : ضیا مصباح
کد مطلب: 64600