در ماه فوریه سال 2016، بانک بنگلادش هنگامی که سارقان با 101 میلیون دلار پول فرار کردند، مورد بزرگترین دستبرد در تاریخ قرار گرفت.
آیا اینترنت تبدیل به یک کشور شکست خورده شده است؟
5 سناریو برای آینده اینترنت
28 آذر 1395 ساعت 17:15
در ماه فوریه سال 2016، بانک بنگلادش هنگامی که سارقان با 101 میلیون دلار پول فرار کردند، مورد بزرگترین دستبرد در تاریخ قرار گرفت.
در ماه فوریه سال 2016، بانک بنگلادش هنگامی که سارقان با 101 میلیون دلار پول فرار کردند، مورد بزرگترین دستبرد در تاریخ قرار گرفت.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر به نقل از گاردین، این دزدی از طریق حفر تونل یا استفاده از مواد منفجره انجام نشد بلکه با دستیابی به کدهای اینترنتی سیستم پیامرسانی جهانی سوئیفت انجام شد که بانکها از آن برای انتقال ایمن سفارشات پرداختها به یکدیگر استفاده میکنند. سارقان از کدهای سوئیفت به منظور دستور دادن به بانک مرکزی آمریکا برای انتقال وجه به حسابهای خود استفاده کردند. سپس به طرز زیرکانهای اثر انگشت دیجیتال خود را با دستکاری کردن نرمافزار بانک پاک کردند. در ماه ژوئن سال 2015، دفتر مدیریت پرسنل آمریکا، توسط هکرها مورد حمله قرار گرفت و آنها اطلاعات شخصی و پرسنلی 5/21 میلیون نفر از جمله افرادی که دارای پستهای حساس دولتی بودند را به سرقت بردند. در ماه اکتبر سال 2015، دادههای شخصی 157000 نفر از مشتریان شرکت تاک تاک انگلستان که خدمات اینترنت، شبکه موبایل و تلویزیون کابلی ارائه میدهد، از طریق نفوذ گسترده در شبکههای کامپیوتری این شرکت دزدیده شد. پلیس بعداً شش پسر نوجوان را در این رابطه دستگیر کرد. در دو سال گذشته حتی بیمارستانها نیز مورد حملات سایبری در سراسر جهان قرار گرفتهاند. در ماه سپتامبر سال 2016 یک زن ایتالیایی به خاطر ویدئویی که از او در فضای مجازی پخش و پر بیننده شد، خودکشی کرد. او این ویدئو را برای یک دوست صمیمی فرستاده بود اما پس از پخش آن در اینترنت مورد آزار و اذیت روحی آنلاین قرار گرفت. دریافت کامنتهای تمسخرآمیز، تصاویر فتوشاپ شده از خود و تقلیدها و انتقادهای بیرحمانه وی را به لبه تیغ و تصمیم به خودکشی کشاند.
در ماه ژوئن مشخص شد که دو سازمان دولت روسیه، سیستمهای کامپیوتری کمیته ملی حزب دموکرات آمریکا را هک کردند. اندکی قبل از اینکه مجمع حزب دموکرات، هیلاری کلینتون را نامزد خود برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کند؛ سایت ویکیلیکس هزاران ایمیل و فایل به سرقت رفته از طریق رخنه در سیستمهای اطلاعاتی را منتشر کند که بسیاری از آنها به ضرر کلینتون و به نفع دونالد ترامپ بود.
در 21 اکتبر 2016، یک سری حملات اخلالگرانه در سرویس خدمات اینترنت باعث اختلال گسترده در فعالیتهای اینترنتی در ایالات متحده شد. حملات مذکور حجم عظیمی از ترافیک ساختگی را در سرورهای متعلق به شرکت دیوایان که یک شرکت بزرگ ارائه دهنده خدمات نام دامنه است به وجود آورده بود. برای مدت زمانی وبسایتهای مهمی مانند توئیتر، پینترست، پیپال، شبکه پلیاستیشن و ... تحت تأثیر این حمله قرار گرفتند. کاربران اینترنت یکدیگر را میشناختند یا اینکه وابستگی سازمانی افراد را میدانستند. همچنین گروههای بحث (که بعدها گروهای خبری نامیده شد) حول هر موضوع قابل بحث، بدون نگرانی درباره محرمانه بودن آنها شکل گرفت.
در ابتدای شروع به کار اینترنت در سال 1983، اینترنت یک فضای قابل افتخار و با شکوه برای محققان علوم کامپیوتر بود. در این فضای جادویی جدید، جرم و جنایت، پیامهای غیر مفید و نامرتبط، فعالیتهای تجاری نگران کننده و نگرانی درباره امنیت اطلاعات وجود نداشت. اما کمکم این فضا و شرایط تغییر کرد. در دهه 1983 تا 1993، فضای مجازی و فضای واقعی، رابطه موازی و تنگاتنگی با یکدیگر داشتند. آنها در کنار یکدیگر وجود داشتند، اما تعداد زیادی از افراد فضای واقعی اطلاعات و شناخت کاملی از آن نداشتند. از سال 1993 به این سو، تغییرات اساسی در فضای مجازی به وجود آمد که دلیل آن وب جهانی بود. وب و اینترنت در دسترس غیر حرفه ایها هم قرار گرفت، به سئوالات آنان پاسخ میداد، به آنها نشان میداد که چه کارهایی در فضای وب میتوان انجام داد. در این زمان بود که تقاضا برای دسترسی به اینترنت بسیار زیاد شد و شرکتهای ارائه دهنده خدمات اینترنت شرایط دسترسی و اتصال آسان را از راههای گوناگون برای متقاضیان فراهم کردند. میلیونها نفر از جمله افرادی که با آداب و رسوم شهروندی اینترنتی آشنا نبودند به اینترنت و اطلاعات آن دست یافتند. به سرعت افراد سودجو، کلاهبرداران، شرکتهای پورنوگرافی، تولیدکنندگان هرزنامهها و ... در این عرصه وارد عمل شدند. نتیجه این اتفاقات این شد که مورد بزرگترین دستبرد در تاریخ قرار گرفت، که این دو فضای موازی به تدریج با یکدیگر ادغام شدند و ما با جهانی مرکب از شبکهها مواجه شدیم که دارای کاراییهای هر دو جهان واقعی و مجازی است. این فضای مخلوط، مکان عجیب و غریبی است که به طور همزمان هم فوقالعاده است و هم وحشتناک. این فضا برای کاربرانش خدمات، دلخوشیها و فرصتهایی را فراهم میکند که تا پیش از این بیشتر در اختیار افراد غنی و قدرتمند بود. به عنوان مثال ویکیپدیا به عنوان بزرگترین منبع دانشی که تا کنون دیده شده است با کلیک یک ماوس در اختیار همگان است. گوگل جایگزین حافظه بشریت شده است. خدماتی مانند اسکایپ، فاصلهها را برای خانوادهها و عشاق از بین برده است. به طور همزمان با این خدمات، هر آنچه که ما در اینترنت انجام میدهیم رصد میشود و تحت نظارت دولتها و شرکتهای بزرگی که در حال حاضر بر فضای مجازی تسلط دارند، است. کاربران اینترنت در معرض هرزنامهها، نفوذ در حسابهای مالی آنلاین، بدافزارها، تقلب و سرقت هویت قرار دارند. پایگاه دادههای شرکتها و دولتها به طور معمول مورد حمله هکرها قرار میگیرند و مخازن عظیمی از اطلاعات شخصی، کارتهای اعتباری، اطلاعات حسابهای بانکی به سرقت میرود و در فضایی که به آن اصطلاحاً «وب تاریک» میگویند به فروش میرسد. شرکتها و مؤسسات عمومی مانند بیمارستانها به طور فزایندهای با حملات سایبری مواجه میشوند که سیستمهای ضروری فناوری اطلاعات آنها را از کار میاندازد و از آنها باجخواهی میکنند. میزان جرایم اینترنتی اکنون به سطح هشدار رسیده است، زیرا بسیاری از آنها بدون مجازات باقی میمانند. در برخی از جوامع شیوههای قدیمی جرم کاهش یافته است و گونههای آنلاین جرایم که برای مجرمان امنتر و سودآورتر هستند افزایش یافته است. «تمام زندگی اینجاست» ابتدا تنها یک شعار تبلیغاتی درباره اخبار روز جهان بود که در اینترنت منتشر میشد. اما این شعار هیچگاه نشان دهنده تمام حقیقت این فضا نبود. زیرا بخشی از امور مثبت و منفی فضای واقعی در آن انعکاس نمی یافت. بیشتر چیزهایی که آنلاین هستند، جذاب، لذتبخش، بیضرر، گاهی بیهوده و بیمعنی و صرفاً سرگرم کننده است. اما برخی از آنها دارای دافعه هستند، مانند رسانههای اجتماعی در هنگامی که باعث انتشار پیامها و مطالب نژادپرستانه، پیامهای نفرتبرانگیز و نفاقافکنانه و کمک به گسترش ظلم و ستم میشوند که این بخش از ماهیت اینترنت به سمت تاریک طبیعت انسان گرایش دارد. اینگونه است که ما خود را در فضای متناقضی مییابیم که هر دو در عین حال هم شگفتانگیز و هم ترسناک هستند. مورخان اجتماعی میگویند که هیچ پدیده جدیدی به وجود نیامده است و جهان همواره ترکیبی از بدیها و خوبیها بوده است. تنها تفاوت مهم این است که ما این شرایط را اکنون به صورت 24 ساعته و در 7 روز هفته و در مقیاس جهانی تجربه میکنیم. ما به دنبال شناخت و درک این فضا هستیم، توسعهدهندگان فناوری از یکسو و فناوری هراسان از سویی دیگر و بسیاری از ما در جایی در این میان، به دنبال شناخت این فضا هستیم. اینگونه است که مانوئل کاستلز، نظریهپرداز بزرگ فضای مجازی، وضعیت موجود را «سردرگمی مطلع» مینامد. یکی از راههای مبارزه با این سردرگمی، در جستجوی استعاره بودن است. این ایده که اینترنت آینه طبیعت و ماهیت انسان است یکی از این استعارههاست. اما این روزها مردم به دنبال استعارههای دیگری هستند. شان گالاگر، محقق فناوری اطلاعات، به یک مرجع بر اساس شهرها دست یافته است. در اواخر دهه هفتاد میلادی بسیاری از چیزها در شهر نیویورک بد بود. شهر پژمرده و اقتصاد آن ورشکسته بود، همچنین میزان جرم و جنایت در آن بالا بود. اما مردم هنوز هم هر روز به این شهر میرفتند، به این دلیل که همه چیز در آن اتفاق میافتاد. با توجه به این فضای ناخوشایند نیویورک در آن زمان، اکثریت قریب به اتفاق مردم دست کم در معرض حداقلی از جرم و جنایت بودند. او فضای این روزهای اینترنت را به فضای آن زمان نیویورک تشبیه میکند. جرایم و ناهنجاریها در آن وجود دارد و در عین حال قانون نیز به دنبال سر و سامان دادن به این فضا است. اما با وجود این کاستیها مردم هر لحظه به اینترنت سر میزنند. در نهایت ضعفهای شهر نیویورک برطرف شد و شهر دوباره بازسازی شد. اما اجرای این سناریو برای اینترنت غیر واقعی و خوشبینانه است. اتاق فکر بنیاد صلح آمریکا و مجله فارین پالیسی گزارش سالانهای را تحت عنوان «شاخصهای دولت شکننده» منتشر میکنند. در این گزارش دولت شکننده دولت مرکزی بسیار ضعیف یا بی اثری است که دارای کنترل اندکی بر مرزهای خود است. همچنین دارای خدمات عمومی کم، فساد و جنایت گسترده، شورشهای داخلی، جمعیتی از پناهندگان در کشورهای دیگر و کاهش شدید رشد اقتصادی است. برخی از این ویژگیها و نه همه آنها قابل انطباق بر روی فضای مجازی است. به عنوان مثال یک دولت مرکزی که دارای کنترل مؤثر بر روی مرزهای شبکهها در آن باشد وجود ندارد. اگرچه آمریکا به دلایل تاریخی، بیش از دیگر کشورها دارای تأثیر قابل توجهی بر روی آن است که باعث ناراحتی چین و روسیه نیز هست. در واقع یکی از مسائل اساسی مطرح شده درباره اینترنت این است که اینترنت یک سیستم جهانی است که توسط کشورهای مستقل و قوانینهای محلی اداره میشود. معضل اکنون ما این است که در عین حال که آینده فضای مجازی ناشناخته است، ما مجبور به فکر کردن درباره آن هستیم. زیرا اینترنت بر روی زندگی تمام ما تأثیر میگذارد. روش استانداردی که شرکتهای بزرگ و دولتها برای این منظور استفاده میکنند، تصور مجموعهای از شرایط در آینده و ارزیابی حالات و پیامدهای آن است. هدف از این کار پیشبینی آینده و برنامهریزی برای آن است. جیسون هیلی از شورای آتلانتیک به عنوان یکی از اتاق فکرهای موجود در آمریکا، پنج سناریو را برای اینترنت ترسیم کرده است:
ادامه وضعیت موجود: ادامه آنچه که در حال حاضر هست. یعنی فضای مجازی محیط امنی است که میشود در آن فعالیتهای تجاری و سایر ارتباطات را انجام داد. حتی اگر مجرمان نیز در آن به فعالیتهای خود بپردازند.
حوزه تعارضها: احتمال نظامی شدن فضای مجازی، زیرا در حال حاضر شاهد جهانی هستیم که جنگهای سایبری در آن رایج شده است.
بالکانیزه شدن: فضای مجازی به ملک خصوصی ملتها تبدیل میشود و دیگر یک اینترنت واحد نداریم، بلکه مجموعهای از اینترنتهای ملی وجود دارد.
بهشت: فضای مجازی تبدیل به یک مکان بسیار امن میشود که در آن جاسوسی، جنگ و جرم و جنایت بسیار نادر است.
سایبرگدون (برگرفته از نام یک سریال با موضوع جرایم اینترنتی): فضای مجازی به یک کشور شکست خورده و رو به انحطاط تبدیل میشود. مانند وضعیت کنونی موگادیشو.
برخی از این سناریوهای مطرح شده بسیار غیرقابل باور هستند. مانند، سناریوی بهشت که بسیار فانتزی است. قدرتی شرکتهای اینترنتی در این عرصه دارند و همچنین امکان دسترسی و تسلطی که سازمانهای اطلاعاتی ملی مانند آژانس امنیت ملی آمریکا دارند، نشان میدهد که نوعی از قوانین (احتمالاً سرکوبگر)، پیش از آنکه به وضعیت سایبردراگون برسیم، وضع خواهد شد. ترکیبی از بالکانیزه شدن و کشکمکش های بین کشورها، برای آینده اینترنت به نظر سناریوی محتملی می رسد.
نویسنده : جان ناگتون
ترجمه : سمیه دالوند
منبع : روزنامه گاردین، 27 نوامبر 2016
کد مطلب: 64539