مدتی است که نوبت دلواپسی دلواپسان برای جیب مردم رسیده است و شدت این دلواپسی هر چه به انتخابات ریاست جمهوری نزدیکتر می شویم افزایش می یابد. البته دلواپسی برای جیب مردم، نه تنها فی نفسه بد نیست، بلکه خیلی هم خوب و پسندیده است و امری قابل تقدیر. اما به شرط آنکه دم خروس در آن پیدا نباشد!
روزنامه کیهان روز دوشنبه تیتر خود را به "خندۀ جیب مردم به ادعای تورم 9 درصدی!" اختصاص داده و عملکرد اقتصادی دولت را به کل زیر سوال برده و مدعی شده روز به روز وضعیت معیشتی مردم بدتر و بدتر می شود. این ادعا که نه فقط توسط روزنامه کیهان، بلکه توسط سایر دلواپسان و مخالفان دولت هم مطرح می شود از دو منظر قابل بررسی است که امیدوارم پاسخی برای آن داشته باشند.
نخستین نکته، صحت این مدعا است. به نظر می رسد آنها که این روزها و به طور کلی طی ماههای اخیر نگران وضعیت معیشتی مردم شده اند، به سفسطه مشغولند. مصداق بارزش این که مدعی می شوند علیرغم کاهش نرخ تورم، قیمت کالاها گران می شود و کاهش تورم اثری بر جیب مردم ندارد! گویا این دوستان دلواپس که فراموشکار هم شده اند، کاهش نرخ تورم را با ارزانی اشتباه گرفته اند! نرخ تورم کاهش یافته اما هر فردی می داند کاهش نرخ تورم به معنای ارزان شدن کالاها نیست. به عبارت ساده تر، در ابتدای روی کار آمدن دولت فعلی، نرخ تورم بالاتر از 40 درصد بود که بدین معناست که قیمت کالاها و خدمات به طور میانگین 40 درصد رشد داشته اند. اما اکنون که تورم تک رقمی شده، بدین معناست که رشد قیمت کالاها و خدمات فقط 9 درصد است. در حقیقت کاهش نرخ تورم بدین معناست که اگر در پایان دولت احمدی نژاد قیمت کالاها به طور میانگین 40 درصد رشد می کرد، اکنون رشد قیمت کالاها به طور میانگین فقط 9 درصد است. طبیعتا این به معنای ارزانی نیست، اما مردم به خوبی متوجه می شوند دیگر از رشد ناگهانی قیمتها که گاهی فقط در فاصله یک روز رخ می داد دیگر خبری نیست. هنوز مردم ماجرای افزایش ناگهانی قیمت خودرو، سکه، تخم مرغ و ... را به عنوان مصادیق بارز رشد ناگهانی و یک شبه قیمتها در دولت قبل به خاطر دارند. اما از زمان روی کار آمدن دولت فعلی، به هیچ وجه خبری از رشد ناگهانی قیمتها به شکلی که در زمان دولت قبل رخ داد نیست و این را نه تنها آمارها تایید می کند، بلکه جیب مردم نیز آن را احساس می کند. جالب اینجاست که دلواپسان، آمارهای رسمی را زیر سوال می برند و مصداق را جیب خود می دانند، در حالیکه در دولت قبل که آمارها نشان از افزایش روز افزون قیمتها داشت، مسوولان آمارهای دیگری نشان می دادند و هواداران دولت وقت هم که امروز دلواپس جیب مردم شده اند سکوت می کردند. فراموش نکنیم که نرخ تورم پس از نزدیک به سه دهه تک رقمی شده و اگر این دستاورد بزرگی نیست، پس دستاورد اقتصادی از منظر دلواپسان چیست؟ تنها یک بار در دهه 1360 شاهد تورم تک رقمی بودیم و یکبار هم در سال آخر دولت اصلاحات، تورم به 10 درصد کاهش یافت که البته به لطف دولت احمدی نژاد، تورم 10 درصدی به 45 درصد رسید! دلواپسان موضوع رکود صنایع را مثال می زنند و گویی فراموش کرده اند که رکود فراگیر صنایع از چه زمانی آغاز شد و چه زمانی تعطیلی کارخانه ها رخ داد. گویی انتظار دارند تمامی معضلات بازمانده از دولت قبل خیلی سریع رفع شود که البته روند امور، به خوبی گویای تلاش دولت برای خروج صنایع از رکود است. جالب اینجاست که دلواپسان، رشد اقتصادی 5 درصدی را هم که توسط مراجع رسمی دنیا تایید شده قبول ندارند و آن را هم به جیب مردم پیوند می زنند! در حالیکه رشد اقتصادی در میان مدت اثر مثبتی بر کاهش رکود و ایجاد اشتغال می گذارد. روزنامه کیهان نوشته رشد اقتصادی به مدد افزایش صادرات نفت تحقق یافته درحالیکه رشد اقتصادی از یک سال پس از استقرار دولت افزایش یافته و رشد صادرات نفت کمتر از 8 ماه است که در پسابرجام صورت گرفته است. در حقیقت بخش اعظم رشد اقتصادی کشور بر خلاف نظر آنها، نه بر اثر صادرات نفت، بلکه به دلیل رشد بالای سایر بخشها و بویژه بخش کشاورزی است که فقط در یک مورد، بالاترین میزان تولید گندم را در کشور ثبت کرد تا بار دیگر کشور به مرز خودکفایی در تولید گندم برسد. هرچند که اگر این عدد رشد اقتصادی صرفا مربوط به نفت هم بود باز هم جای گله ای نبود، چراکه نشانه ای از ناتوانی دولت قبل در بهره گیری از پتانسیل کشور در ذخایر نفت است که تولید نفت کشور را از 4 میلیون و 250 هزار بشکه در سال 84 به کمتر از 2 میلیون بشکه در سال 92 کاهش دادند. از این نمونه ها برای رد ادعاهای به ظاهر اقتصادی و در اصل سیاسی این دلواپسان درباره عملکرد دولت زیاد است که فعلا به همین میزان بسنده می کنم.
اما از منظری دیگر، این پرسش ساده و بدیهی و طبیعی به ذهن می رسد که زمانی که اصلاح طلبان درباره وضعیت اقتصادی کشور هشدار می دادند و بابت افزایش لجام گسیخته تورم، منفی شدن رشد اقتصادی، افزایش ناگهانی نقدینگی، عدم تحقق وعده های رییس دولت قبل درباره اشتغالزایی و .... ابراز نگرانی می کردند، دلواپسان جیب مردم کجا بودند؟ وقتی که یک شبه ارزش پول ملی کشورمان نصف شد و دلار دوبرابر شد کدام یک از همین روزنامه های حامی دولت قبل آن را تیتر کردند؟ وقتی قیمت خودرو و سکه و طلا به طور ناگهانی دو تا سه برابر شد آنها کجا بودند؟ زمانی که قیمت بنزین 400 درصد افزایش یافت، کدام یک از اینها دلواپس جیب مردم بودند؟ وقتی که قیمت نان به بهانه پرداخت یارانه نقدی چند برابر شد و فقط 4500 تومان – به اندازه 6عدد نان بربری – برای آن در نظر گرفته شد این دلواپسان کدام تیتر را در انتقاد از وضعیت اقتصادی زدند؟ وقتی اختلاس 3000 میلیاردی رخ داد، وقتی بابک زنجانی نفت مردم را می فروخت و پولی به خزانه نمی داد، وقتی عده ای در دولت قبل 300 میلیارد تومان بابت خرید دکل نفتی گرفتند و دکلی به کشور وارد نکردند، وقتی رییس دولت قبل وعده اشتغال دو و نیم میلیونی داد و حتی یک پنجم آن را هم عملی نکرد و..... دلواپسان کجا بودند؟
آقایان! باور کنید حنای شما دیگر برای مردم رنگی ندارد. آن زمان که باید دلتان به حال مردم می سوخت و نگران جیب مردم می شدید، چشمان خود را به کل بسته بودید و منتقدان دولت احمدی نژاد را با انگ فتنه گر و حامی فتنه و ساکت فتنه می راندید، و حالا از راه رسیده اید و مدعی نگرانی برای جیب مردم شده اید. فقط کافیست تعداد تیترهای اقتصادی روزنامه های دلواپس را در 4 سال دوم دولت قبل با 3 سال اخیر مقایسه کنیم تا دریابیم چرا اینها دلواپس جیب مردم شده اند...
حمیدرضا شکوهی/سرمقاله روزنامه آفتاب یزد