«حسن روحانی یکی از 12 نفری است که به عنوان گزینه برای انتخابات 96 معرفی می شود.» این اظهارات چند وقت اخیر محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان بود که در فقدان رهبران معنوی جناح راست نظیر عسگراولادی و مهدوی کنی، ردای کارگردانی اصولگرایان را به تن کرده است. سابق هم برخی اعضای جامعه روحانیت مبارز نظیر مصباحی مقدم، بارها از احتمال حمایت اصولگرایان سنتیمآب از روحانی در کارزار انتخابات 96 سخن به میان آوردند.
«حسن روحانی یکی از 12 نفری است که به عنوان گزینه برای انتخابات 96 معرفی می شود.» این اظهارات چند وقت اخیر محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان بود که در فقدان رهبران معنوی جناح راست نظیر عسگراولادی و مهدوی کنی، ردای کارگردانی اصولگرایان را به تن کرده است. سابق هم برخی اعضای جامعه روحانیت مبارز نظیر مصباحی مقدم، بارها از احتمال حمایت اصولگرایان سنتیمآب از روحانی در کارزار انتخابات 96 سخن به میان آوردند.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، پس از خط خوردن نام رئیس دولت های نهم و دهم از معادلات انتخابات 96، حالا اصولگرایان سنتی میدان را برای حمایت پر سود و کم ضرر از حسن روحانی مناسب و مهیا می بینند؛ هر چند این موضوع، با توجه به بدنهِ رایِ وی در انتخابات خرداد 92 که عمدتا از طیف اصلاح طلب تغذیه می شد، نمود غیرقابل باوری به خود دارد.
اگر تا دیروز تنها اصلاح طلبان خود را وقف روحانی می کردند، امروز راست های سابقون هم وِردِ حمایت از رئیس جمهور را روی لبان خود دارند. اما سوال همین جاست، چرا راست نشینان جبهه سیاسی ایران با وجود اختلافات دیدگاهی، در اندیشهِ حمایت از رئیس جمهور برآمدهاند؟
قالیباف و چالش املاک نجومی
گزینه هایی که امروز از آن ها به عنوان نامزد جریان اصولگرایی در انتخابات 96 یاد می شود، همگی در عرصه مدیریتی، «کم تجربه» و از «وجاهت اجتماعی» اندکی برخوردارند. تنها کسی که اصولگرایان میتوانند نیمچه امیدی به موج سازی سیاسی وی داشته باشند، باقر قالیباف شهردار 55 ساله تهران است. در نگاه اول، شانس باقر قالیباف برای جلب اعتماد و حمایت اصولگرایان، بالا به نظر میرسد.
شهردار طرقبه ای تهران از سال 84 به این سو، همواره در مظان حضور در انتخابات ریاست جمهوری بوده است. فرمانده اسبق ناجا هرگاه احساس کرده سر سوزنی برای حضور در پاستور شانس دارد، از نامزدی دریغ نکرده است. قالیباف در سال جاری نیز پالس های انتخاباتی از خود بروز داده؛ نمونه اولش حضور در جشن مجموعه طنز دکتر سلام که غیر مستقیم جملات کنایه آمیزی روانه رئیس جمهور کرد. او گفت: «کسانی که کلیدشان نمی تواند قفل ها را باز کند، برای کلیدشان، قفل جدید درست نکنند.»
نمونه دوم که بسیار سر و صدا کرد، جدال لفظی وی با روحانی در اجلاس جهانی شوراها و شهرداران بود. آنجایی که شهردار تهران در واکنش به اظهارات رئیس جمهور که گفته بود، «امروز با وجود آنکه در شهرها مخصوصا تهران کارهای بزرگی انجام شده و پلها، تونلها، بزرگراهها، قطار شهری و بوستانهای مختلفی احداث شده است، ولی مردم احساسی که در برابر اینهمه کار باید داشته باشند را ندارند. چون وقتی میخواهیم یک پل یا تونل درست کنیم، گاهی از تراکم استفاده میکنیم و گاهی از تغییر کاربری اراضی.» اظهار داشت: «باید این عادت را کنار بگذاریم که بعد از نزدیک به چهار دهه مسئولیت در سطوح مختلف، به عنوان یک مسئول در نقش اپوزیسیون حرف بزنیم بلکه باید در نقش پاسخگویی حرف بزنیم و بگوییم چه کردهایم». در کنار همه اینها، نصب گسترده بیلبوردهای ضد آمریکایی از سوی شهرداری تهران در دوران پسابرجام، نمونه ای از مخالفت قالیباف با سیاست های تعامل گرایانه تدبیر و امیدی ها با غرب است.
سکاندار شهرداری تهران اما امروز گرفتار موضوع املاک نجومی شده است. مساله ای که می شود آن را پاتک هواداران دولت به اصولگرایان بر سر فیش های حقوقی قلمداد کرد. قالیباف از بخت بدش طعمه جریانی شد که برای اعاده حیثیت خود و سوق دادن افکار عمومی به موضوعی جز فیش ها، واگذاری املاک به برخی تعاونی ها از سوی شهرداری تهران را رو کرد.
هر چه هست قالیباف دچار بزرگترین چالش دوران سیادت خود بر شهر تهران شده است. چالشی به مراتب بزرگتر از حواشی کوی دانشگاه سال 78 که در مناظرات انتخاباتی 92 تبدیل به برگ برنده حسن روحانی شد و دست قالیباف را از کلید پاستور دور نگاه داشت. چالش املاک نجومی بالقوه قادر خواهد بود، هم مسلکان سیاسی قالیباف را از وی رویگردان کند؛ یقینا اصولگرایان بابت شخصی که اتهامی با این ابعاد متوجه خود و سیستم تحت امرش است، ریسک سرمایه گذاری را به جان نخواهند خرید. به نظر می رسد املاک نجومی، چنان ضربه کاری به وجهه مدیریتی قالیباف وارد کرده که شاخص ترین رقیب احتمالی روحانی را نه تنها از پاستور که احتمالا از صندلی ریاست بهشت نیز به دور خواهد داشت.
از رسم دو دوره ای پاستور تا رگ و ریشه روحانی
پس از سال 60 و جریان عزل بنی صدر، تا به حال پیش نیامده که ریاست جمهوری در ایران تک دورهای باشد. حتی محمد خاتمی که در دوره نخست ریاستش بر پاستور، حواشی و دست اندازهای سیاسی بسیاری را سر راه خود تجربه کرد، توانست در سال 80، رکورد رای خود در دوم خرداد 76 را بشکند. توصیه برای کنار رفتن احمدی نژاد از صحنه انتخابات سال آیند هم نشان از آن دارد که مجموعه حاکمیت به رقیب تراشی جدی برای شیخ دیپلمات مایل نیست. همه این ها اصولگرایان را به این نتیجه رسانده که باید دست از تقابل با روحانی بردارند و برنامه تشکیلاتی خود را روی انتخابات شوراهای شهر و روستا به خصوص تهران، معطوف کنند.
با توجه به این راهبرد، عزت الله ضرغامی رئیس اسبق صدا و سیما و پرویز فتاح رئیس کمیته امداد که تاکنون شانس خود را برای فتح کاخ ریاست جمهوری نیازموده اند، هر کدام طی اطلاعیه هایی، شایعات پیرامون نامزدی در انتخابات سال آینده را رد کردند.
اصولگرایان سنتی آگاهند که چنانچه در دو راهی تعامل و تقابل، مسیر تقابل با روحانی را بپیمایند، زمینه برای کنش گری سیاسی فعال تراصلاح طلبان فراهم و راه برای ورود گزینه های متبوع جریان چپ به گعده مدیران دولتی، هموارتر می شود؛ بنابراین با کنار هم قراردادن جورچین سیاست ورزی، قصد دارند تا پازل بازی خود را بر همکاری و مساعدت با رئیس جمهور طراحی کنند.
از طرف دیگر، مبرهن است که رگ و ریشه سیاسی حسن روحانی به واسطه حضور در شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، علی رغم برخی تضادهای اندیشه ای، به جریان اصولگرایی سنتی بازمی گردد که همین موضوع، حمایت از رئیس جمهور در انتخابات را برای این جریان توجیه پذیر خواهد ساخت.
و اما پایداری پایداریها...
گزاره های تحلیلی فوق در حالی از سوی نگارنده مطرح می شود که تنها اهرم و عامل تخریب کننده بازی اصولگرایان سنتی در حمایت از روحانی، لجنهای هستند که با ارائه تعریف غلیظ و گلخانه ای از اصولگرایی، چند سالی هست که با برند «پایداری» ها در سپهر سیاسی ایران زیست میکنند.
دو هفته پیش، صادق محصولی قائم مقام جبهه پایداری در گفت و گویی اظهار داشت: «اگر روحانی را مستقل و یا اصولگرا هم قلمداد کنید، چنین برداشت مثبتی از عملکرد ایشان در بین اصولگرایان نیست که روحانی را بهعنوان نامزد اصولگرایان یا به عبارت بهتر نامزد انقلابی ها برای انتخابات آتی معرفی کنند.»
وزیر کشور دولت نهم در ادامه ضمن زیر سوال بردن تلویحی محوریت جامعه روحانیت مبارز برای انتخابات سال آینده تصریح کرد: «عدهای دیگر اگر از قبل روی نامزدی به قطعیت رسیده باشند و بخواهند با مکانیزم دلخواه خودشان ولو تحت عنوان ائتلاف و وحدت، آن را به دیگران تحمیل کنند مطمئنا نتیجه لازم را نخواهند گرفت.»
زدن ساز ناکوک در سمفونی اصولگرایان، در کارنامه سیاست ورزی جبهه پایداری، مسبوق به سابقه است. ایشان به تبعیت از نام و مرام خود، همواره در برابر خواست جمعی اصولگرایان پایداری ورزیدهاند. نمونه عینی اش هم انتخابات مجلس نهم که مریدان آیت الله مصباح یزدی با وجود اهتزاز بیرق جبهه متحد اصولگرایان از سوی شیخ فقید کن، زیر بار وحدت نرفتند و در نهایت با ارائه لیست مجزا، کرسی های اندک اما تاثیرگذاری را در پارلمان از آن خود کردند. نمونه دوم از جزیره ای عمل کردن جبهه پایداری، انتخابات ریاست جمهوری 92 و حمایت آیت الله مصباح یزدی از سعید جلیلی بود.
به نظر میرسد نئواصولگرایانِ پایداری مسلک، بار دیگر در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم تافته جدا بافته شوند و با حمایت از گزینه ای جز آنچه بقیه اصولگرایان به آن می رسند، فصل دیگری را در مجموعه فعالیتهای استقلال طلبانه خود باز کنند. گزینه مد نظر پایداری ها برای پاستور – که می تواند مورد پسند جمعیت ایثارگران و رهپویان نیز قرار بگیرد - هر که باشد، بنا به گفته محصولی، «جدید» است و «اصلح» و در عین حال «رأی آور».
هماهنگی بیشتر سنتی ها
هر چند اصولگرایان سنتی نظیر «ناطق نوری» و «علی لاریجانی» در انتخابات 92 با فانوسِ محافظهکاری پشت چراغ چشمک زن اعتدال حرکت کردند، اما این بار باتوجه به همراهی مددکارانه این گروه سیاسیِ متنفذ، با مساله برجام که برای اعتدالگرایان هم حکم آب داشت و هم نان، باید منتظر حرکتی هماهنگتر و با شعاع عملیاتی بیشتر از سوی ایشان برای حمایت از رئیس جمهور در اردیبهشت 96 باشیم.
گزارش : حسام رضایی