حدود دو هفته پس از اعلام نتایج انتخابات، اظهار نظرهای منتخبان شورای شهر تهران به جو رسانه ای سنگینی علیه شهردار این شهر دامن زده است.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، این اظهار نظرها هر چند ساده و معمولی به نظر می رسد و پیش از این اعضای شورای شهری ( شورای سوم) که به همگرایی تام و تمام با محمد باقر قالیباف مشهور بودند در مواردی انتقادات تند تری از او داشتند اما، به نظر می رسد شکست سنگین آقای شهردار در انتخابات ریاست جمهوری و ترس از شکست های بعدی، او و حامیانش را وادار به یک فرار به جلو با دفاع از عملکرد هشت ساله در شهرداری کرده است.
ماجرا از این قرار است که برخی از منتخبان شورای شهر در برابر این مطالبه درصد بالایی از تهرانی ها قرار گرفته اند: ما نمی خواهیم کاندیدای شکست خورده، شهردارمان باشد. این مطالبه در نشست خبری احمد مسجد جامعی به شکل علنی بیان شده است و اصلاح طلب آرام و منصفی چون او را مجبور به انتقاد از عملکرد شهرداری و شورای سوم کرده است. او گفته است: "باید شورای شهر را به جایگاه واقعی خود برگردانیم و شورا را از شورای شهرداری بودن در بیاوریم." مسجد جامعی هر چند سعی کرده است جانب احتیاط را نگه دارد و از برخی فعالیت های قالیباف دفاع کند اما، برخی اقدامات او را نیز " بلند پروازانه" توصیف کرده است.
حرف های این عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران هر چند حدود ده روز پیش انتشار یافته اما، واکنش های زیادی را به دنبال داشته است. نشست خبری مسجد جامعی به ویژه به این دلیل که به جلسه ای تبدیل شده که خبرنگاران در آن با نام بردن از افرادی مانند محسن هاشمی، معصومه ابتکار و محمد علی نجفی به عنوان گزینه های تصدی گری سمت شهرداری پس از قالیباف، تلویحا اعلام کرده اند که این روزها روزهای پایانی کار شهردار هشت ساله است، واکنش سردبیر روزنامه همشهری را به دنبال داشته است. حسین قربان زاده در یادداشتی با عنوان " فراموشی خاطره ها/ سخنی با آقای مسجد جامعی" شدیدا از اظهار نظر های عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران انتقاد کرده و نوشته است: "آقای مسجد جامعی! اصلا فرض بگیریم که آقای قالیباف از ۱۸ سالگی و روزهای اول جنگ که آرام و قرار نداشت و پشت دژ شلمچه در مقابل دشمن ایستاد تا قرارگاه خاتم و نیروی هوایی سپاه، نیروی انتظامی و در زمان افتتاح پروژه های عظیم شهر تهران در سال ۹۲ هر کاری که انجام می داد برای رسیدن به ساختمان پاستور و کسب کرسی ریاست جمهوری بوده و هیچ نیت دیگری جز این نداشته باشد. آیا جنابعالی به عنوان عضو شورای شهر با نیت ایشان مشکل داشتید؟ یا با سرعت خدمت رسانی ایشان؟ یا با وفای به عهد او در انجام پروژه ها؟ یا با همراهی با شورای شهر در اجرای دقیق طرح و برنامه جامع پایتخت؟ آیا این ایرادی دارد که نامزد ریاست جمهوری کارنامه و سابقه کاری خودش را به جای تخریب دیگران و یا عاریه گرفتن از شخصیت های دیگر در معرض انتخاب و رای مردم قرار دهد؟ حتی فرض کنید اصلا با نیت احراز پست ریاست جمهوری شخصی با عملکرد خودش تلاش می کند اما، دیگری با دروغ و ناجوانمردی و دلالی سیاسی، به نظر شما کدام یک بیشتر قابل بازخواست هستند؟"
سه روز بعد از انتشار یادداشت قربان زاده، سید افشین امیر شاهی روزنامه نگاری که خود سابقه همکاری با موسسه همشهری را دارد در یادداشتی با عنوان " خاطره ها فراموش شدنی نیست" از سردبیر همشهری انتقاد کرده و به دفاع از مسجد جامعی پرداخته است. او نوشته است: "شهرداری تهران در سالهای گذشته با پول فراوانی که دارد، رسانههای بی شماری را تملک ، خریداری و راهاندازی کرده است که جهتگیری همه آنها نیز همصدایی با مدیریت شهرداری است. در واقع از کار اصلی رسانهها در این سالها غفلت شده است. شاید به همین خاطر است که فضای نقد را بر نمیتابند و خیلی زود آشفته می شوند به طوری که، وقتی یک مقام مسئول که به حسن سابقه، خیرخواهی و اخلاق مداری مشهور است یک نقد ساده را با زبانی نرم مطرح میکند این چنین باعث نگرانی تان می شود به طوری که، در سایتها و رسانههای مختلف دست به تخریب میزنید. "
نوشته امیر شاهی نیز بی جواب نمانده و کامران بارنجی که خود روزنامه نگار و از کارکنان موسسه همشهری است در یادداشتی با عنوان " بهار انصاف" بر او تاخته و نوشته است : "همانطور که میدانید شهرداری تهران به عنوان یک اهرم بزرگ که دارای «پول و قدرت» است همیشه در معرض توجه احزاب و جناحهای سیاسی بوده. سیاسیونی که به دلیل همین وابستگی زیادشان به اهرمهای پول و قدرت، تا قبل از سال ۸۴، تهرانی ساخته بودند که پر از هرج و مرج و ترافیک، بود. تهرانی که نه میشد از زیباییهایش حرفی زد و نه از ویژگیهایش. تهرانی که میگفتند آن قدر ماشینها و آدمهایش روی زمین به هم گره خوردهاند که حتی یک آجر هم نمیشود در این ابرشهر روی هم گذاشت. حتما شما و بسیاری دیگر، آن تهران را به یاد دارید. تهرانی که با کمترین امکانات حملونقل عمومی و البته با فرسودگی زیاد ناوگانش دل خیلیها را در تابستان کباب میکرد. تهرانی که آدمهایش هر روز با بلیتهای کاغذی، مدتهای زیاد در انتظار میماندند تا «شاید» اتوبوس شرکت واحد آنها را به مقصدشان برساند. میدانید که آن روزها بزرگترین اعتصاب رانندگان شرکت واحد را هم پایتخت نشینها تجربه میکردند. پایتخت نشینهایی که نه BRT داشتند و نه لذت استفاده از خطوط گسترده مترو را چشیده بودند و نه اتوبوسهایشان کولر دار بود. شهروندان آن روزها «مجبور» بودند با این سیستم فرسوده و خسته بسوزند و بسازند. اما این روزها تهرانی که من میخواهم درباره آن با شما حرف بزنم با آن سالها تفاوتهای زیادی کرده است. از سال ۸۴ به زعم من و شاید شهروندانی که آن روزها را به یاد دارند در تهران ورق برگشته است."
این مشتی نمونه خروار است و در هفته اخیر تعداد زیادی اظهار نظر له یا علیه قالیباف و مسجد جامعی منتشر شده است. در مورد این جنگ رسانه ای نکاتی قابل تأمل است که شاید مهمترین آن این باشد که در هشت سال اخیر این اولین بار است که شهردار تهران چنین آماج حملات منتقدان قرار می گیرد و همزمان طرفداران او با استفاده از خاصیت مظلوم نمایی و با تکرار پشت سر هم واژه " انصاف" از او دفاع می کنند. این خود موید این واقعیت است که قالیباف در تمام این مدت با استفاده از اهرم های پیدا و ناپیدا شکل گرفتن جو رسانه ای علیه خود و به نقد کشیده شدن عملکردش را مدیریت می کرده است. این تأیید کننده این گفته منتقدان است که شهردار تهران انتقاد پذیر نبوده و با استفاده از روش هایی منتقدان را ساکت می کرده است. اکنون منتقدان به دنبال فضایی که انتخابات اخیر برایشان فراهم کرده از کما بیرون آمده اند و عملکرد او را به نقد می کشند. حرف های منتقدان قالیباف اکنون که او با عنوان کاندیدای شکست خورده و شهرداری که عمر تصدی گری اش در شهرداری آفتاب لب بوم است شناخته می شود، بغض فرو خورده ای است که ترکیده است. در این بین بسیاری از مسایل مسکوت مانده عنوان می شود و منتخبان چهارمین دوره شورای شهر تهران اگر بنا دارند قالیباف یا هر کس دیگری را به عنوان شهردار معرفی کنند، مجبورند پاسخی روشن به شبهه ها بدهند.
برخی از مهمترین شبهه ها از این قرار است:
۱-قالیباف برخی پروژه های کلانی را که در چند سال اخیر در تهران اجرا شده به ویترین تبلیغاتی خود تبدیل کرده است. او و حامیانش با افتخار از ساخت یا تکمیل تونل توحید، بزرگراه صدر و اتوبان امام علی (ع) حرف می زنند حال آنکه، اجرای این طرح ها همواره محل انتقاد بوده است و اکنون که بحث در مورد جانشین قالیباف داغ شده این انتقادات بار دیگر مطرح می شود. منتقدان از چند جهت به اجرای این پروژه ها انتقاد دارند. برخی اصل کار را زیر سوال می برند و می گویند لزومی نداشت هزینه های گزافی در این راه خرج می شد و بهتر بود پول خرج شده به حمل و نقل عمومی به ویژه مترو اختصاص می یافت. در یک مورد( بزرگراه صدر – نیایش) عنوان می شود: "رقمی که برای انجام این پروژه هزینه شد می توانست تمام حمل و نقل شهری تهران را متحول کند و در واقع اگر این رقم به گونه ای دیگر هزینه می شد هم ازدحام ترافیک و هم آلودگی هوای تهران کاهش پیدا می کرد." در همین مورد همچنین گفته می شود بودجه صرف شده بسیار زیاد تر از بودجه مصوب شورای شهر بوده است و شهرداری در این مورد پاسخ روشنی به شورا نداده است. به طور کلی، منتقدان اعتقاد دارند قالیباف با اجرای این پروژه ها تنها به دنبال تزیین ویترین تبلیغاتی خود بوده است. گفته مسجد جامعه مبنی بر اینکه ۷۰۰ هزار رای قالیباف در تهران خیلی گران تمام شده است، شاید اشاره به همین ماجرا دارد.
۲- مسئله دیگر مسئله توجه به محیط زیست و معضل آلودگی هواست. در سال ۹۱ تعداد روزهایی که تهران هوای سالم داشت به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسید. به گفته کارشناسان آلودگی هوا جان هزاران شهروند را گرفت و به بیماری های پیدا و پنهان صد ها هزار شهروند دیگر انجامید. این درست است که شهرداری به تنهایی مسئول رفع این معضل نبوده است اما، منتقدان می گویند این نهاد به اندازه مسئولیتش چه کار کرده است؟معصومه ابتکار که ریاست کمیته محیط زیست شورای سوم را عهدهدار است بیشترین تذکرهای زیستمحیطی را هم در شورا ارایه کرده است. گزارشنشدن وضعیت محیط زیست شهر از طرف شهردار تهران، الزام اجرای صحیح مصوبههای شورا درباره حفظ باغها، لزوم حفاظت از بوستان پردیسان و مشارکت شهرداری در حفظ پارک و جلوگیری از تغییر کاربری آن، وضعیت باغهای شهر و مصوبههای شورای شهر گوشهای از تذکرهای این عضو شورای شهر است. ابتکار حداقل دو بار هم درباره لزوم حسن اجرای ساماندهی دکلها و آنتنها و اعلام دلایل اجرایینشدن مصوبه شورا در این زمینه به شهرداری تذکر داد.
۳- مسئله مهم دیگر موسسه همشهری است که به ویژه در ماه های سپری شده امسال و در سال گذشته مورد انتقادات فراوانی قرار گرفته است. قالیباف در زمان تصدی گری خود در شهرداری موسسه همشهری را از موسسه ای سود آور به موسسه ای زیان ده تبدیل کرد به گونه ای که، این موسسه در سال های ۸۹ و ۹۰ ضرر ۱۶ میلیاردی داشته است. آنچه مدافعان قالیباف از آن به عنوان کارتل رسانه ای یاد می کنند نه تنها نتوانسته از نظر اقتصادی سودی داشته باشد که از نظر کیفیت و پیشرفت رسانه ها در ایران که به شدت نیازمند آن هستیم نیز حرفی برای گفتن نداشته است. موسسه همشهری با انتشار نشریات طاق و جفت، روزنامه نگاری در ایران را مضحکه کرده است و به عبارت روشن تر پرستیژ آن را به نحو غیر قابل جبرانی کاهش داده است. نشریات همشهری که از پشتوانه مالی برخوردار بوده اند به جنگ رسانه هایی رفته اند که هیچ پشتوانه ای نداشته اند. نشریات همشهری با بزک و قیمت پایین، نشریات خصوصی را به ورشکستگی کشانده اند به گونه ای که، بسیاری از کارکنان این نشریات مجبور به همکاری با کارتل رسانه ای شهرداری شده اند. بسیاری از آنها مجبور بودند بی نام در این نشریات قلم بزنند چون از طرفی باید امرار معاش می کردند و از طرفی نمی خواستند پرستیژ کار مطبوعاتی کردن خود را از دست بدهند. در عین حال این نشریات نتوانسته اند نیاز مخاطبان را پاسخ دهند و در اغلب موارد به بروشور های تبلیغاتی شهرداری تبدیل شده اند.
عملکرد شهرداری در زمان تصدی گری قالیباف در بسیاری از موارد دیگر نیز قابل انتقاد است. منتخبان شورای شهر به جز موارد ذکر شده باید عملکرد فرهنگی، فعالیت در زمینه آسیب های اجتماعی، عدم پاسخگویی مدیران شهرداری و ... را مد نظر قرار دهند. در این صورت، می توان امیدوار بود شورای چهارم "شورای شهرداری" نباشد.
گزارش:محمد جواد صابری
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، این اظهار نظرها هر چند ساده و معمولی به نظر می رسد و پیش از این اعضای شورای شهری ( شورای سوم) که به همگرایی تام و تمام با محمد باقر قالیباف مشهور بودند در مواردی انتقادات تند تری از او داشتند اما، به نظر می رسد شکست سنگین آقای شهردار در انتخابات ریاست جمهوری و ترس از شکست های بعدی، او و حامیانش را وادار به یک فرار به جلو با دفاع از عملکرد هشت ساله در شهرداری کرده است.
ماجرا از این قرار است که برخی از منتخبان شورای شهر در برابر این مطالبه درصد بالایی از تهرانی ها قرار گرفته اند: ما نمی خواهیم کاندیدای شکست خورده، شهردارمان باشد. این مطالبه در نشست خبری احمد مسجد جامعی به شکل علنی بیان شده است و اصلاح طلب آرام و منصفی چون او را مجبور به انتقاد از عملکرد شهرداری و شورای سوم کرده است. او گفته است: "باید شورای شهر را به جایگاه واقعی خود برگردانیم و شورا را از شورای شهرداری بودن در بیاوریم." مسجد جامعی هر چند سعی کرده است جانب احتیاط را نگه دارد و از برخی فعالیت های قالیباف دفاع کند اما، برخی اقدامات او را نیز " بلند پروازانه" توصیف کرده است.
حرف های این عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران هر چند حدود ده روز پیش انتشار یافته اما، واکنش های زیادی را به دنبال داشته است. نشست خبری مسجد جامعی به ویژه به این دلیل که به جلسه ای تبدیل شده که خبرنگاران در آن با نام بردن از افرادی مانند محسن هاشمی، معصومه ابتکار و محمد علی نجفی به عنوان گزینه های تصدی گری سمت شهرداری پس از قالیباف، تلویحا اعلام کرده اند که این روزها روزهای پایانی کار شهردار هشت ساله است، واکنش سردبیر روزنامه همشهری را به دنبال داشته است. حسین قربان زاده در یادداشتی با عنوان " فراموشی خاطره ها/ سخنی با آقای مسجد جامعی" شدیدا از اظهار نظر های عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران انتقاد کرده و نوشته است: "آقای مسجد جامعی! اصلا فرض بگیریم که آقای قالیباف از ۱۸ سالگی و روزهای اول جنگ که آرام و قرار نداشت و پشت دژ شلمچه در مقابل دشمن ایستاد تا قرارگاه خاتم و نیروی هوایی سپاه، نیروی انتظامی و در زمان افتتاح پروژه های عظیم شهر تهران در سال ۹۲ هر کاری که انجام می داد برای رسیدن به ساختمان پاستور و کسب کرسی ریاست جمهوری بوده و هیچ نیت دیگری جز این نداشته باشد. آیا جنابعالی به عنوان عضو شورای شهر با نیت ایشان مشکل داشتید؟ یا با سرعت خدمت رسانی ایشان؟ یا با وفای به عهد او در انجام پروژه ها؟ یا با همراهی با شورای شهر در اجرای دقیق طرح و برنامه جامع پایتخت؟ آیا این ایرادی دارد که نامزد ریاست جمهوری کارنامه و سابقه کاری خودش را به جای تخریب دیگران و یا عاریه گرفتن از شخصیت های دیگر در معرض انتخاب و رای مردم قرار دهد؟ حتی فرض کنید اصلا با نیت احراز پست ریاست جمهوری شخصی با عملکرد خودش تلاش می کند اما، دیگری با دروغ و ناجوانمردی و دلالی سیاسی، به نظر شما کدام یک بیشتر قابل بازخواست هستند؟"
سه روز بعد از انتشار یادداشت قربان زاده، سید افشین امیر شاهی روزنامه نگاری که خود سابقه همکاری با موسسه همشهری را دارد در یادداشتی با عنوان " خاطره ها فراموش شدنی نیست" از سردبیر همشهری انتقاد کرده و به دفاع از مسجد جامعی پرداخته است. او نوشته است: "شهرداری تهران در سالهای گذشته با پول فراوانی که دارد، رسانههای بی شماری را تملک ، خریداری و راهاندازی کرده است که جهتگیری همه آنها نیز همصدایی با مدیریت شهرداری است. در واقع از کار اصلی رسانهها در این سالها غفلت شده است. شاید به همین خاطر است که فضای نقد را بر نمیتابند و خیلی زود آشفته می شوند به طوری که، وقتی یک مقام مسئول که به حسن سابقه، خیرخواهی و اخلاق مداری مشهور است یک نقد ساده را با زبانی نرم مطرح میکند این چنین باعث نگرانی تان می شود به طوری که، در سایتها و رسانههای مختلف دست به تخریب میزنید. "
نوشته امیر شاهی نیز بی جواب نمانده و کامران بارنجی که خود روزنامه نگار و از کارکنان موسسه همشهری است در یادداشتی با عنوان " بهار انصاف" بر او تاخته و نوشته است : "همانطور که میدانید شهرداری تهران به عنوان یک اهرم بزرگ که دارای «پول و قدرت» است همیشه در معرض توجه احزاب و جناحهای سیاسی بوده. سیاسیونی که به دلیل همین وابستگی زیادشان به اهرمهای پول و قدرت، تا قبل از سال ۸۴، تهرانی ساخته بودند که پر از هرج و مرج و ترافیک، بود. تهرانی که نه میشد از زیباییهایش حرفی زد و نه از ویژگیهایش. تهرانی که میگفتند آن قدر ماشینها و آدمهایش روی زمین به هم گره خوردهاند که حتی یک آجر هم نمیشود در این ابرشهر روی هم گذاشت. حتما شما و بسیاری دیگر، آن تهران را به یاد دارید. تهرانی که با کمترین امکانات حملونقل عمومی و البته با فرسودگی زیاد ناوگانش دل خیلیها را در تابستان کباب میکرد. تهرانی که آدمهایش هر روز با بلیتهای کاغذی، مدتهای زیاد در انتظار میماندند تا «شاید» اتوبوس شرکت واحد آنها را به مقصدشان برساند. میدانید که آن روزها بزرگترین اعتصاب رانندگان شرکت واحد را هم پایتخت نشینها تجربه میکردند. پایتخت نشینهایی که نه BRT داشتند و نه لذت استفاده از خطوط گسترده مترو را چشیده بودند و نه اتوبوسهایشان کولر دار بود. شهروندان آن روزها «مجبور» بودند با این سیستم فرسوده و خسته بسوزند و بسازند. اما این روزها تهرانی که من میخواهم درباره آن با شما حرف بزنم با آن سالها تفاوتهای زیادی کرده است. از سال ۸۴ به زعم من و شاید شهروندانی که آن روزها را به یاد دارند در تهران ورق برگشته است."
این مشتی نمونه خروار است و در هفته اخیر تعداد زیادی اظهار نظر له یا علیه قالیباف و مسجد جامعی منتشر شده است. در مورد این جنگ رسانه ای نکاتی قابل تأمل است که شاید مهمترین آن این باشد که در هشت سال اخیر این اولین بار است که شهردار تهران چنین آماج حملات منتقدان قرار می گیرد و همزمان طرفداران او با استفاده از خاصیت مظلوم نمایی و با تکرار پشت سر هم واژه " انصاف" از او دفاع می کنند. این خود موید این واقعیت است که قالیباف در تمام این مدت با استفاده از اهرم های پیدا و ناپیدا شکل گرفتن جو رسانه ای علیه خود و به نقد کشیده شدن عملکردش را مدیریت می کرده است. این تأیید کننده این گفته منتقدان است که شهردار تهران انتقاد پذیر نبوده و با استفاده از روش هایی منتقدان را ساکت می کرده است. اکنون منتقدان به دنبال فضایی که انتخابات اخیر برایشان فراهم کرده از کما بیرون آمده اند و عملکرد او را به نقد می کشند. حرف های منتقدان قالیباف اکنون که او با عنوان کاندیدای شکست خورده و شهرداری که عمر تصدی گری اش در شهرداری آفتاب لب بوم است شناخته می شود، بغض فرو خورده ای است که ترکیده است. در این بین بسیاری از مسایل مسکوت مانده عنوان می شود و منتخبان چهارمین دوره شورای شهر تهران اگر بنا دارند قالیباف یا هر کس دیگری را به عنوان شهردار معرفی کنند، مجبورند پاسخی روشن به شبهه ها بدهند.
برخی از مهمترین شبهه ها از این قرار است:
۱-قالیباف برخی پروژه های کلانی را که در چند سال اخیر در تهران اجرا شده به ویترین تبلیغاتی خود تبدیل کرده است. او و حامیانش با افتخار از ساخت یا تکمیل تونل توحید، بزرگراه صدر و اتوبان امام علی (ع) حرف می زنند حال آنکه، اجرای این طرح ها همواره محل انتقاد بوده است و اکنون که بحث در مورد جانشین قالیباف داغ شده این انتقادات بار دیگر مطرح می شود. منتقدان از چند جهت به اجرای این پروژه ها انتقاد دارند. برخی اصل کار را زیر سوال می برند و می گویند لزومی نداشت هزینه های گزافی در این راه خرج می شد و بهتر بود پول خرج شده به حمل و نقل عمومی به ویژه مترو اختصاص می یافت. در یک مورد( بزرگراه صدر – نیایش) عنوان می شود: "رقمی که برای انجام این پروژه هزینه شد می توانست تمام حمل و نقل شهری تهران را متحول کند و در واقع اگر این رقم به گونه ای دیگر هزینه می شد هم ازدحام ترافیک و هم آلودگی هوای تهران کاهش پیدا می کرد." در همین مورد همچنین گفته می شود بودجه صرف شده بسیار زیاد تر از بودجه مصوب شورای شهر بوده است و شهرداری در این مورد پاسخ روشنی به شورا نداده است. به طور کلی، منتقدان اعتقاد دارند قالیباف با اجرای این پروژه ها تنها به دنبال تزیین ویترین تبلیغاتی خود بوده است. گفته مسجد جامعه مبنی بر اینکه ۷۰۰ هزار رای قالیباف در تهران خیلی گران تمام شده است، شاید اشاره به همین ماجرا دارد.
۲- مسئله دیگر مسئله توجه به محیط زیست و معضل آلودگی هواست. در سال ۹۱ تعداد روزهایی که تهران هوای سالم داشت به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسید. به گفته کارشناسان آلودگی هوا جان هزاران شهروند را گرفت و به بیماری های پیدا و پنهان صد ها هزار شهروند دیگر انجامید. این درست است که شهرداری به تنهایی مسئول رفع این معضل نبوده است اما، منتقدان می گویند این نهاد به اندازه مسئولیتش چه کار کرده است؟معصومه ابتکار که ریاست کمیته محیط زیست شورای سوم را عهدهدار است بیشترین تذکرهای زیستمحیطی را هم در شورا ارایه کرده است. گزارشنشدن وضعیت محیط زیست شهر از طرف شهردار تهران، الزام اجرای صحیح مصوبههای شورا درباره حفظ باغها، لزوم حفاظت از بوستان پردیسان و مشارکت شهرداری در حفظ پارک و جلوگیری از تغییر کاربری آن، وضعیت باغهای شهر و مصوبههای شورای شهر گوشهای از تذکرهای این عضو شورای شهر است. ابتکار حداقل دو بار هم درباره لزوم حسن اجرای ساماندهی دکلها و آنتنها و اعلام دلایل اجرایینشدن مصوبه شورا در این زمینه به شهرداری تذکر داد.
۳- مسئله مهم دیگر موسسه همشهری است که به ویژه در ماه های سپری شده امسال و در سال گذشته مورد انتقادات فراوانی قرار گرفته است. قالیباف در زمان تصدی گری خود در شهرداری موسسه همشهری را از موسسه ای سود آور به موسسه ای زیان ده تبدیل کرد به گونه ای که، این موسسه در سال های ۸۹ و ۹۰ ضرر ۱۶ میلیاردی داشته است. آنچه مدافعان قالیباف از آن به عنوان کارتل رسانه ای یاد می کنند نه تنها نتوانسته از نظر اقتصادی سودی داشته باشد که از نظر کیفیت و پیشرفت رسانه ها در ایران که به شدت نیازمند آن هستیم نیز حرفی برای گفتن نداشته است. موسسه همشهری با انتشار نشریات طاق و جفت، روزنامه نگاری در ایران را مضحکه کرده است و به عبارت روشن تر پرستیژ آن را به نحو غیر قابل جبرانی کاهش داده است. نشریات همشهری که از پشتوانه مالی برخوردار بوده اند به جنگ رسانه هایی رفته اند که هیچ پشتوانه ای نداشته اند. نشریات همشهری با بزک و قیمت پایین، نشریات خصوصی را به ورشکستگی کشانده اند به گونه ای که، بسیاری از کارکنان این نشریات مجبور به همکاری با کارتل رسانه ای شهرداری شده اند. بسیاری از آنها مجبور بودند بی نام در این نشریات قلم بزنند چون از طرفی باید امرار معاش می کردند و از طرفی نمی خواستند پرستیژ کار مطبوعاتی کردن خود را از دست بدهند. در عین حال این نشریات نتوانسته اند نیاز مخاطبان را پاسخ دهند و در اغلب موارد به بروشور های تبلیغاتی شهرداری تبدیل شده اند.
عملکرد شهرداری در زمان تصدی گری قالیباف در بسیاری از موارد دیگر نیز قابل انتقاد است. منتخبان شورای شهر به جز موارد ذکر شده باید عملکرد فرهنگی، فعالیت در زمینه آسیب های اجتماعی، عدم پاسخگویی مدیران شهرداری و ... را مد نظر قرار دهند. در این صورت، می توان امیدوار بود شورای چهارم "شورای شهرداری" نباشد.
گزارش:محمد جواد صابری