محسن رضایی با بندبازی حرفهایش توانست از چهرهای نزدیک به مشارکت تبدیل به چهرهای اصولگرا شده و اینک نیز ژست استقلال بگیرد.
وقتی که مرزها پنهان می شود
آیا محسن رضایی اصولگرا نیست؟
19 خرداد 1392 ساعت 18:23
محسن رضایی با بندبازی حرفهایش توانست از چهرهای نزدیک به مشارکت تبدیل به چهرهای اصولگرا شده و اینک نیز ژست استقلال بگیرد.
محسن رضایی پدیده انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری از حیث هویت سیاسی است. وی در این دوره به صورت مستقل به میدان آمده و عملکرد همه گذشتگان خود را به نقد میکشد. محسن رضایی میگوید نه در عصر اصلاحطلبان با آنها بوده و نه در عصر اصولگرایان. او میگوید این کارها را که هر کدام با سر کار آمدن رقبای خود را اخراج کرده اند، قبول ندارد. اما گذشته سیاسی محسن رضایی در دو دهه اخیر چنان پرتلاطم و پر از پستی و بلندی بوده که ژست استقلال او بیشتر شباهت به فردی پیدا می کند که تکیه گاه و پشتوانه سیاسی ندارد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، محسن رضایی در سال ۱۳۷۶ با استعفا از فرماندهی سپاه پاسداران، تبدیل به نخستین سرلشکر کت و شلوارپوش پس از انقلاب شد. وی در پشت میز دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام نشست و خود را برای ورود به عرصه کارزارهای سیاسی آماده کرد.
مجلس ششم، نخستین تجربه استقلال سیاسی
محسن رضایی خیلی زود دست از دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام شست تا خود را مهیای ورود به مجلس شورای اسلامی کند. او پس از استعفا و اعلام حضور در انتخابات با هر دو جناح سیاسی کشور وارد معامله شد. در ابتدای انتخابات افق بختش روشن بود. هم در فهرست مشارکت، هم در فهرست کارگزاران سازندگی و هم در فهرست مجمع روحانیون مبارز قرار گرفت. اما میخواست پیروزیش را تضمین کند، پس به سمت جامعه روحانیت مبارز نیز رفت و در فهرست آنها نیز برای خود جایی دست و پا کرد. شخصیت فوق فراجناحی محسن رضایی باعث شد تا نیروهای دوم خرداد از او چشم بپوشند. آنگونه که خود محسن رضایی پس از انتخابات مجلس ششم گفت، علت شکست وی محو نامش از لیست مشارکت یک هفته پیش از رای گیری و از لیست کارگزاران، یک روز پیش از آن بوده است. آنگونه که خود روایت میکند، «آقای سعید حجاریان اعلام کردند که به دلیل حمایت جامعه روحانیت مبارز از شما، نمیتوانیم نام شما را در لیست خود قرار دهیم».
محسن رضایی در ایام انتخابات مجلس، انتخابات دوم خرداد را یک معجزه و بخشی از نقشه بزرگ انقلاب اسلامی میدانست و نهادینه کردن آزادی قلم و بیان را از وظایف مجلس آتی میشمرد. او پس از انتخابات نیز معتقد بود باید به «دموکراسی پایدار» رسید. با اعلام نتایج رضایی سی و ششم شد. پس از آن اصرارش بر این اهداف اصلاحطلبانه کمکم رنگ باخت تا ایام انتخابات مجلس هفتم رسید.
خداحافظی با اصلاحطلبی
محسن رضایی در انتخابات مجلس هفتم بخت خود را برای نقشآفرینی در مجلس و این بار در قالب یک فهرست موازی آزمود. او این بار نمیخواست در روزهای نزدیک به انتخابات حمایت فهرستها را از کف بدهد. در شرایطی که فهرست اصلاحطلبان به لیست مجمع روحانیون مبارز محدود مانده بود و جناح راست با تابلوی خوشنام آبادگران به میدان آمده بود، محسن رضایی فهرستی سوم ارائه داد، تا شاید رویای خود برای تحقق جریان سوم را عملی کند. با این حال باز هم فهرست او شکست خورد. رضایی به این نتیجه رسید که در میانه جناحها جایی ندارد، پس خیمه و خرگاه را از بیخ کند و به سمت جناح راست یا همان شورای هماهنگی نیروهای انقلاب کوچید.
او در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری یکی از کاندیداهای پرشمار اصولگرایان بود. فهرستی که ولایتی و توکلی از آن خداحافظی کردند و لاریجانی، قالیباف، احمدینژاد و محسن رضایی در آن باقی ماندند. لاریجانی کاندیدای نهایی بود، رضایی هم اقبالی نیافت، پس دو روز مانده به رایگیری انصراف خود را اعلام کرد. امری که به هر حال به سود سبد رای اصولگرایان بود. آن هم در انتخابات نزدیکی که ۵۰۰ هزار تا یک میلیون و پانصدهزار رای به شدت تعیینکننده بود.
اما اینها سبب نشد تا رضایی در مجلس هشتم جایگاهی بیابد. او به فراکسیون اصولگرایان منتقد مجلس هفتم نزدیک شد. فراکسیون چهرههای تازهای که در انتخابات مجلس هفتم، پیروزی را برای جناح راست به ارمغان آورده بودند، در ریاست جمهوری نهم پشت احمدینژاد رفتند و خیلی زود راهشان را از او جدا کردند. با این حال تلاشهای رضایی راه به جایی نبرد.
اگرچه گفته میشد فهرست ائتلاف فراگیر اصولگرایان از حمایت قالیباف و لاریجانی نیز بهرهمند است. اما لاریجانی به قم رفت، در روزهای پایانی از فهرست جبهه متحد اصولگرایان حمایت کرد، قالیباف نیز سکوت کرد و در روزهای نزدیک به انتخابات حسین فدایی به نقل از او گفت قالیباف از فهرست جبهه متحد حمایت کرده است.
محسن رضایی از یک چهره ناکام نزدیک به اصلاحطلبان در مجلس ششم تبدیل به یک اصولگرای تمامعیار و البته ناکام در مجلس هشتم تبدیل شد. در انتخابات ریاست جمهوی گذشته او کوشید از میان ولایتی، قالیباف و لاریجانی یکی را به کاندیداتوری ترغیب کند، اما هیچکدام نیامدند، او آمد تا جریان اصولگرایی منحصر به احمدینژاد نشود و تا حد ممکن مانع از ریزش آرای اصولگرایان ناراضی از احمدینژاد به سبد میرحسین موسوی شود. او در سال ۱۳۸۸ آشکارا یک اصولگرا شده بود و در پازلی اصولگرایانه بازی میکرد.
اما حالا و در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو به ائتلافهای اصولگرا نه گفت تا چهرهای مستقل نشان دهد. او به موقع افول ستاره بخت جریان اصلاحطلبی را فهمید و اینک نیز به وقت از افول ستاره بخت جریان اصولگرایی آگاه شده است. حداد نمیتواند خود را از عملکرد احمدینژاد جدا کند، اما محسن رضایی توانست از چهرهای نزدیک به مشارکت تبدیل به چهرهای اصولگرا شده و اینک نیز ژست استقلال بگیرد.
کد مطلب: 33019