بازی امروز و فردای علیاکبر ولایتی با ائتلاف پیشرفت تمامی ندارد، ائتلافی که قرار بود به یک الگو تبدیل شود، حالا پیمانشکنیها و نقض وعدههای اعضایش را تجربه میکند تا یک بار دیگر به صفت«اصولگرایی» اصولگرایان خدشههای جدی وارد کند.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر اگر رد صلاحیتهای شورای نگهبان این بخت را برای ائتلاف ۵ نفره راست سنتی پدید آورد که خروج راحتی از صحنه انتخابات داشته باشند و هر روز در برابر سوال از چرایی شکست ائتلافشان قرار نگیرند، این مسئله برای ائتلاف پیشرفت به یک معضل بدل شد. چرا که با تایید هر سه نفر آنها باری از دوش ائتلاف برداشته نشد. حالا روز به روز این هشدار محمدرضا باهنر، رقیب کنار رفته و از نظر تشکیلاتی کهنهکارشان را بیشتر به خاطر میآورند که اگر بنای ائتلاف وجود دارد، باید پیش از ثبت نام کاندیدای نهایی مشخص شود. وقتی کاندیداها ثبت نام کردند و تبلیغات انجام شد، کنارهگیری دشوارتر خواهد بود.
به امید معجزه
ثبت نام هاشمی رفسنجانی و سعید جلیلی خبر بد دقیقه نود برای محمدباقر قالیباف بود و نگرانی اصولگرایان از پیروزی هاشمی سبب شد تا افرادی همچون ولایتی و حداد نیز برای ایجاد وحدت به سمت جلیلی تمایل نشان دهند. ستادهای اعضای ائتلاف پیشرفت در آستانه فروپاشی قرار گرفت و شهردار تهران صورت مسئله ائتلاف را پاکشده خواند. وقتی به مدد شورای نگهبان رقیب جدی اصلاحطلب از میان برداشته و ارتباطات احتمالی جلیلی با دولتیها مطرح گشت، صورت مسئله ائتلاف دوباره نوشته شد.
این بار اما ولایتی که یک بار تا نقض پیمان ائتلاف به سود جلیلی پیش رفته بود، فرصت را برای بختآزمایی خود مهیا دید. او به حضور نه چندان قدرتمند ستادهایش تا اینجای انتخابات میاندیشید و این گمان را داشت که به مدد تبلیغات تلویزیونی قادر خواهد شد تا موجی برای خود دست و پا کند.
پزشکها اصولاً به معجزه اعتقاد ندارند، اما کسی چه میداند شاید معجزهای از جنس آن چیزهایی که هنوز کشف نشده برای «طبیب سیاست» در راه باشد.
فرار از تیررس مهدوی کنی
در هفته اول خرداد ماه ماجرای ائتلاف پیشرفت به بازی دزد و پلیس ولایتی با شیخ روحانیت مبارز نیز تبدیل شد. یکی از نشستهایی که قرار بود برای تعیین تکلیف خروجی نهایی ائتلاف در دفتر رئیس دانشگاه امام صادق برگزار شود، به خاطر بدقولی و غیبت ولایتی لغو شد.
فردای آن روز ولایتی خبر از نشستی تازه با آیت الله مهدوی کنی داشت. آنچه در وهله نخست رسانهها از او نقل کرده بوند، حکایت از تاکید مجدد بر مواضع پیشین ولایتی درباره نقش جامعتین داشت: « حکميت مهم است و اين وظيفه به عهده جامعتين است و هر نظري که جامعتين بدهد، ما از آن حمايت ميکنيم». اما دقایقی بعد، ولایتی گفتههای خود را در گفتوگو با مشرق تصحیح کرد. او گفت قرار نیست در دیدار با جامعتین نامزد نهایی ائتلاف مشخص شود. بلکه به حسب وظیفه اصولگرایی از نظرات اعضای این دو تشکل روحانی مطلع خواهیم شد. ولایتی میخواهد تا حد ممکن برای خود زمان بخرد تا در فرصت مساعد نظر جامعتین را به خود جلب کند.
اما این بازی دیپلماتیک امروز و فردا، کار را به جایی رسانیده که مظفر، رئیس ستاد انتخاباتی ائتلاف با استعفا از تاخیرهای پیدرپی در معرفی نامزد نهایی گلایه میکند و میگوید نظرسنجیها تکلیف را روشن کرده اند، پس چرا معرفی نامزد را تا پس از مناظرههای انتخاباتی به تاخیر بیاندازیم؟ او پس از این استعفا به ریاست ستاد انتخاباتی شهردار تهران میرسد تا مشخص کند از نظر او تکلیف چگونه روشن است.
از وفای به عهد تا وفای به وعده
کاندیدایی که میگفت ائتلاف به پیشنهاد او ایجاد شده و اعتقاد داشت اعضای آن «هرگز زیر توافقات خود نخواهند زد»، حالا در پی متحدانی از میان جناح راست سنتی است. فعلا که حمایت جامعه اسلامی مهندسین را از آن خود کرده است، اما ولایتی در برابر یک پرسش اخلاقی است. آیا کسی که به پیمانها و ساز و کارهایی که خود ایجاد کرده وفا نمیکند و زیر قرارهای قبلیاش میزند، قابل اعتماد خواهد بود؟ او به پیمانی که با دوستانش بسته پایبند نیست، چگونه میتوان انتظار داشت که به پیمانش با هفتاد میلیون نفری که دوست و رقیب و دشمنش را هم در برمیگیرد وفادار بماند و وعدههایش دروغ از آب در نیاید؟
از آن مهمتر این که وعدههایی نظیر معرفی یک نفر از ائتلاف سه نفره به مراتب باورپذیرتر و عینیتر از وعده مهار تورم در صد روز با کنترل بازار است. وعدههای آسان که برآورده نشوند، چنین وعدههای سختی چگونه برآورده خواهد شد؟ شاید برای مردم امیدوار به صندوقهای رای باید شعر حسین منزوی را خواند که «به وعده دل چه کنی خوش؟»