با گذشت سه روز از اعلام نتایج بررسیهای شورای نگهبان و غیبت «مرد بهاری» محمود احمدینژاد، هنوز هیچ حرکت نگرانکنندهای از سوی رئیس دولت انجام نشده است. احمدینژاد بازی را به هم نزد، بلکه
هواداران خود را به صبر هم دعوت کرد. مشایی نیز در جدیدترین اظهار نظر خود، امکان
استعفای احمدینژاد بابت رد صلاحیت خود را منتفی دانسته است.به گزارش پایگاه خبری فریادگر، شبهسکوت احمدینژاد در حال تقویت این باور در میان ناظران است که چه بسا او در میان کاندیداهای موجود، خیرالموجودینی را برخواهد گزید و عِده و عُده خویش را برایش بسیج خواهد کرد. اما چه کسی این شانس را دارد که همای اوج سعادت کاندیدای همیشه پیروز انتخابات دهه هشتاد ایران بر شانه اش بنشیند؟
دوری و دوستی؟
در میان همه کاندیداهای احرازصلاحیتشده، تنها یک نفر است که در مسئولیتی کلیدی از احمدینژاد حکم دارد. وقتی احمدینژاد رکوردهایی مثل 90 استاندار در 90 ماه به جا میگذارد و در هشت سال ریاست دولت، نزدیک به نیمی از وزرایش تغییر کرده اند، همکاری 6 ساله اش با سعید جلیلی تا حد زیادی سوالبرانگیز است. البته جلیلی هیچگاه در مظان اتهام نزدیکی به محمود احمدینژاد قرار نگرفته، اما کیست که نداند او گزینه نخست رئیس دولت تازه به قدرت رسیده برای وزارت امور خارجه در سال 84 بوده و تنها برخی محذورات مانع از دستیابی جلیلی به این سمت شده است.
اما چه چیز باعث شده این حکم شش ساله رئیس شورای عالی امنیت ملی برای دبیری جلیلی نادیده انگاشته شود؟ جلیلی نه ماه پس از انتصابش به این سمت به درخواست احمدینژاد به عنوان نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی جایگزین علی لاریجانی شد که در آن زمان به عنوان رئیس مجلس، خود جایگاهی حقوقی در شورا یافته بود. این پناه گرفتن در سایه نماینده رهبری بودن و مواضع اولترا اصولگرایانه سعید جلیلی کمتر کسی را به صرافت این میاندازد که او با حکم احمدینژاد دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را اداره میکند.
همه از اهمیت مسائل بینالمللی برای احمدینژاد آگاهند، از عزل بدون هماهنگی وزیر امور خارجه نا هماهنگش در سنگال گرفته تا نصب یار غارش در راس دبیرخانه تازه تاسیس جنبش عدم تعهد. آیا اگر مذاکرهکننده ارشد هستهای برای او نامطلوب بود، این همه زمان او را تاب میآورد؟
استراتژیهای آشنا، معلم سیاست جلیلی کیست؟
بعضی از استراتژیهای جلیلی برای انتخابات ریاست جمهوری بیش از اندازه آشنا به نظر میرسند. در شرایطی که هر کدام از کاندیداهای اصولگرا از محسن رضایی گرفته تا کامران لنکرانی در تلاشند با انتصاب به حزب یا گروهی از جبهه پایداری گرفته تا جبهه ایستادگی وارد عرصه انتخابات شوند، تنها سعید جلیلی است که بدون حمایت گروهی به میدان آمده است. او خود گفته میخواهیم وامدار کسی نباشیم، حرفی که بسیار شبیه به شعار تبلیغاتی احمدینژاد در سال 84 است: «هرکسی دلخوش به حزب و مجمعی است».
در کنار ژست استقلال از گروهها و «مافیاهای» سیاسی که در بدنه اصولگرایان بسیار جذاب است، فردای انتخاب نیز دست جلیلی برای گزینش کابینهاش باز خواهد بود. این همان استدلال احمدینژادی است که حمایت شما در انتخابات باعث نمیشود تا کابینهام را به مزایدهتان بگذارم.
جلیلی حتی در نحوه ورود به انتخابات نیز یک استراتژی تجربهشده را انتخاب کرد. با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن، همان کاری بود که احمدینژاد در نیمه دوم سال 83 به خوبی انجام داد و رایهای انتظاری و احساساتیهای منجیگرا را شکار کرد. سعید جلیلی در حالی وارد انتخابات شد که پیشتر با قطعیت به لنکرانی گفته بود نمیآیم.
از دیدار نکردن با آیتالله مصباح تا همراهی وزیر ارشاد
آقای دیپلمات وقتی در روز پایانی اردیبهشتماه به قم عزیمت کرد حتی به بیت آیتالله صافی گلپایگانی رفت و خبری از دیدارش با آیتالله مصباح نشد. از این دیدار نکردنها سه روایت متفاوت عرضه شد؛ یکی میگفت
مصباح اساسا جلیلی را به حضور نپذیرفته است و روایت دیگر میگفت جلیلی خود به دیدار مصباح نرفته است. نهایتاً علی باقری، که این روزها نقش مشایی را برای جلیلی بازی میکند، به میدان آمد و
روایت میانهای عرضه کرد: «دیدار با آیت الله مصباح در برنامههای جلیلی بود، اما ایشان در آن روز اساسا در قم حضور نداشت».
چه بسا دیدار نکردن جلیلی، حامل پیام گلایه حامی پنهان او از مصباح باشد. در کنار همه این تحولات باید
حضور سیدمحمد حسینی، وزیر ارشاد در نخستین همایش تبلیغاتی سعید جلیلی را اضافه کرد. حالا جلیلی دومین کاندیدای انتخاباتی است که حمایت رسمی یک مقام بلندپایه دولتی را تجربه میکند.