اصولگرایان مدام مدعی می شوند که اگر فلانی بیاید رای ندارد اما یک بار به این پرسش روشن پاسخ نداده اند که اگر به گفته خود یقین و ایمان دارند پس چرا تخریب می کنند؟
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، چندی پیش آقای مصباح یزدی در جلسه ای بیان کردند که "اصلاح طلبان جایگاهی ندارند" اما شخص خودشان در همین جلسه گفتند: "وظیفه نامزدهای اصولگرا در مرحله و حکم اول این است که اگر واقعا احساس تکلیف می کنند به میدان بيايند ولی حکم ثانوی این است که اگر آرایش اصلاح طلبان و دیگر گروه ها به نحوی بود که از تکثر نامزدهای اصولگرا به نفع خود بهره می گرفتند باید نامزدهای اصولگرا به نفع یک نفر اصلح کنار بروند." حسین شریعتمداری نيز كه به احمدي نژاد از ۱۰۰ نمره ۹۰ داده بود در مقاله ای به سبک و سیاق خود مدعی شد که هاشمی رای ندارد.وي در يادداشت خود در روز چهارشنبه نوشته بود :" آقاي هاشمي رفسنجاني به اين علت که اطمينان دارد در صورت نامزدي براي رياست جمهوري يازدهم، صلاحيتش تأييد خواهد شد، نامزد نمي‌شود! چرا؟! براي آن که بعد از ثبت‌نام به عنوان کانديداي رياست جمهوري يازدهم، نوبت به انتخابات مي‌رسد و آقاي هاشمي نيز مانند ساير نامزدها بايد نامزدي خود را در ميدان انتخاب مردم قرار بدهد و اين همان ميداني است که جناب آقاي رفسنجاني از ورود به آن بيم دارد، زيرا برخلاف آنچه گروه‌هاي مأموريت يافته در ملاقات‌هاي پي‌درپي با ايشان ادعا مي‌کنند. آقاي هاشمي به خوبي مي‌داند که پايگاه مردمي قابل توجهي ندارد و از سالن وزن‌کشي نامزدهاي رياست جمهوري يازدهم، «سنگين وزن» بيرون نخواهد آمد."
پارادوكس مدعيان اصولگرايي
نکته جالب این است که از طرفی این ادعا مطرح می شود که اصلاح طلبان مرده اند و جایگاهی ندارند اما از سوی دیگر بیان می شود که اگر با یک کاندیدا آمدند اصولگرایان باید سبکسری های خود را کنار بگذارند و با یک کاندیدا در انتخابات شرکت کنند تا مبادا شکست بخورند. آیا این یک پادوکس نیست؟ در کجای عالم مرده را نبش قبر می کنند و به آن لگد پرتاب می کنند؟ کجا دیدید از مرده بترسند؟ مرده که جان ندارد و توان حرکتی در او نیست؟!
چرايي تناقض
چرايي اين تناقض از دو حال خارج نیست. ممکن است این آقایاني که اینگونه سخن می گویند به گفته خود یقین و ایمان ندارند و صرفا برای تقویت روحیه دوستان و همپالگی هایشان بلوف می زنند که اصلاح طلبان مرده اند. حالت دیگر این می تواند باشد که این دوستان بسیار ترسو هستند. یعنی آقایان می دانند با توجه به دست گلی که در این ۸ سال از خود به جای گذاشتند مطمئن هستند که مردم دیگر به جریان اصولگرا اعتماد نخواهند کرد. آنان نیک می دانند هر چه در چنته داشتند در این مدت عیان کرده اند و تمام انرژی و داشته خود را پشت این دولت قرار داده اند. حال با توجه به اینکه به گفته آقای شریعتمداری از این پشتیبانی نیز افتخار می کنند خوف دارند که این افتخار برایشان سنگین تمام شود. بنابراين اینکه از مرده اصلاحات هم می ترسند طبیعی به نظر می رسد.
اصولگرايان حق دارند
به نظر مي رسد اگر هر یک از این دو حالت در مورد اصولگرایان مصداق داشته باشد این آقايان حق دارند و حرجی به آنان نیست. فردی که مدام مضطرب باشد و هر شب کابوس ببیند هم هذیان زیاد می گوید و هم ادعاهای بی اساس و بزرگی مطرح می کند.شايد براي پايان اين وضعيت اصولگرايان يك راه چاره بيشتر نداشته باشند، محسن دعاگو امام جمعه شميرانات و عضو جامعه روحانيت مبارز در اين باره مي گويد:" معتقدم اگر کسی تصور کند اصلاح‌طلبان یا گروه دیگری در جامعه مرده‌اند باید به پزشک مراجعه کند، هیچ جریان سیاسی‌ای نمی‌میرد، چون جریان سیاسی ایده‌هایی است که در ذهن آدم‌هاست."
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، چندی پیش آقای مصباح یزدی در جلسه ای بیان کردند که "اصلاح طلبان جایگاهی ندارند" اما شخص خودشان در همین جلسه گفتند: "وظیفه نامزدهای اصولگرا در مرحله و حکم اول این است که اگر واقعا احساس تکلیف می کنند به میدان بيايند ولی حکم ثانوی این است که اگر آرایش اصلاح طلبان و دیگر گروه ها به نحوی بود که از تکثر نامزدهای اصولگرا به نفع خود بهره می گرفتند باید نامزدهای اصولگرا به نفع یک نفر اصلح کنار بروند." حسین شریعتمداری نيز كه به احمدي نژاد از ۱۰۰ نمره ۹۰ داده بود در مقاله ای به سبک و سیاق خود مدعی شد که هاشمی رای ندارد.وي در يادداشت خود در روز چهارشنبه نوشته بود :" آقاي هاشمي رفسنجاني به اين علت که اطمينان دارد در صورت نامزدي براي رياست جمهوري يازدهم، صلاحيتش تأييد خواهد شد، نامزد نمي‌شود! چرا؟! براي آن که بعد از ثبت‌نام به عنوان کانديداي رياست جمهوري يازدهم، نوبت به انتخابات مي‌رسد و آقاي هاشمي نيز مانند ساير نامزدها بايد نامزدي خود را در ميدان انتخاب مردم قرار بدهد و اين همان ميداني است که جناب آقاي رفسنجاني از ورود به آن بيم دارد، زيرا برخلاف آنچه گروه‌هاي مأموريت يافته در ملاقات‌هاي پي‌درپي با ايشان ادعا مي‌کنند. آقاي هاشمي به خوبي مي‌داند که پايگاه مردمي قابل توجهي ندارد و از سالن وزن‌کشي نامزدهاي رياست جمهوري يازدهم، «سنگين وزن» بيرون نخواهد آمد."
پارادوكس مدعيان اصولگرايي
نکته جالب این است که از طرفی این ادعا مطرح می شود که اصلاح طلبان مرده اند و جایگاهی ندارند اما از سوی دیگر بیان می شود که اگر با یک کاندیدا آمدند اصولگرایان باید سبکسری های خود را کنار بگذارند و با یک کاندیدا در انتخابات شرکت کنند تا مبادا شکست بخورند. آیا این یک پادوکس نیست؟ در کجای عالم مرده را نبش قبر می کنند و به آن لگد پرتاب می کنند؟ کجا دیدید از مرده بترسند؟ مرده که جان ندارد و توان حرکتی در او نیست؟!
چرايي تناقض
چرايي اين تناقض از دو حال خارج نیست. ممکن است این آقایاني که اینگونه سخن می گویند به گفته خود یقین و ایمان ندارند و صرفا برای تقویت روحیه دوستان و همپالگی هایشان بلوف می زنند که اصلاح طلبان مرده اند. حالت دیگر این می تواند باشد که این دوستان بسیار ترسو هستند. یعنی آقایان می دانند با توجه به دست گلی که در این ۸ سال از خود به جای گذاشتند مطمئن هستند که مردم دیگر به جریان اصولگرا اعتماد نخواهند کرد. آنان نیک می دانند هر چه در چنته داشتند در این مدت عیان کرده اند و تمام انرژی و داشته خود را پشت این دولت قرار داده اند. حال با توجه به اینکه به گفته آقای شریعتمداری از این پشتیبانی نیز افتخار می کنند خوف دارند که این افتخار برایشان سنگین تمام شود. بنابراين اینکه از مرده اصلاحات هم می ترسند طبیعی به نظر می رسد.
اصولگرايان حق دارند
به نظر مي رسد اگر هر یک از این دو حالت در مورد اصولگرایان مصداق داشته باشد این آقايان حق دارند و حرجی به آنان نیست. فردی که مدام مضطرب باشد و هر شب کابوس ببیند هم هذیان زیاد می گوید و هم ادعاهای بی اساس و بزرگی مطرح می کند.شايد براي پايان اين وضعيت اصولگرايان يك راه چاره بيشتر نداشته باشند، محسن دعاگو امام جمعه شميرانات و عضو جامعه روحانيت مبارز در اين باره مي گويد:" معتقدم اگر کسی تصور کند اصلاح‌طلبان یا گروه دیگری در جامعه مرده‌اند باید به پزشک مراجعه کند، هیچ جریان سیاسی‌ای نمی‌میرد، چون جریان سیاسی ایده‌هایی است که در ذهن آدم‌هاست."