علي اكبر ولايتي چهره نام آشنايي است، نشان به آن نشان كه ۱۶ سال عهدهدار وزارت امور خارجه بوده است. او در دولتهاي حضرت آيت الله خامنهاي و هاشمي رفسنجاني وزير امور خارجه بود و پس از حماسه دوم خرداد راهي بيت مقام معظم رهبري و مشاور ايشان در امور بين الملل شد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، همگان ولايتي را چهرهاي اصولگرا ميدانند. او در طول انتخابات اخير چه مجلس و چه رياست جمهوري تلاشهاي پنهان و آشكاري را براي به وحدت رسيدن جناح راست انجام داده است. البته به نظر ميرسد او در اين راه تاكنون موفقيتي نداشته است. براي مثال لابيهاي ولايتي در انتخابات مجلس نهم موجب نشد تا اصولگرايان بتوانند بر روي يك ليست- حداقل در تهران - به اجماع برسند و اين جناح با ۳ ليست وارد اين انتخابات شد.
ائتلاف ۱+۲
علي اكبر ولايتي در انتخابات رياست جمهوري يازدهم بسيار زودتر از ديگران به فكر افتاد. او به همراه حداد عادل و قاليباف ائتلاف ۱+۲ را تشكيل داد تا به قول خودشان بتوانند يك اصولگراي حقيقي را به پاستور بفرستند. او مبتكر اين ائتلاف بود و به گفته خودش براي همراه كردن رئيس مجلس هفتم و شهردار تهران تنها ۱۵ دقيقه زمان كافي بوده است. براساس آنچه كه اعضاي اين ائتلاف گفتهاند در نهايت خروجي ۱+۲ همانطور كه از نامش مشخص است يك نفر است. البته هنوز مكانيزم انتخاب اين شخص از ميان اين ۳ نفر در ابهام است و خبرهاي زيادي مبني بر تشتت در اين ائتلاف به گوش ميرسد.
ولايتي مهره هاشمي است؟
تبار سياسي ولايتي مشخص است اما اين پرسش نيز مطرح است كه او به عنوان يك اصولگرا چه ورژني دارد؟ في المثل آيا او را بايد يك اصولگراي تندرو بخوانيم يا معتدل ؟ نسبت او با نواصولگراياني همچون جبهه پايداري چيست؟ آيا ولايتي با اصولگرايان دولتي حشر و نشر دارد؟ آيا او يك اصولگراي سنتي از جنس جبهه پيروان است يا اصولگرايي مدرن از جنس قاليباف؟ آيا ولايتي با هاشمي رفسنجاني همفكر و هم داستان است؟ پاسخ به اين پرسش ها مي تواند تبار سياسي اين طبيب سياستمدار را مشخص كند اما آنچه مشخص است ولايتي علاوه بر اينكه ۸ سال وزير هاشمي بوده در انتخابات رياست جمهوري ۸۴ نيز به نفع او كنار كشيده است. او در اين خصوص در يك نشست مطبوعاتي گفت: "آن زمان براساس قولي كه داده بودم تصميم گرفتم؛ آقاي هاشمي گفته بودند كه اگر از اصولگرايان فقط ولايتي بيايد من به نفع ولايتي كنار ميروم من هم گفته بودم كه اگر آن شرايطي كه ميگويند فراهم نشد و ايشان آمدند، من به نفع شان كناره ميگيرم يعني مهمترين نكته در آن مسئله وفاي به عهدي بود كه بسته بودم."
سياست خارجي، نقطه پيوند
نزديكي ولايتي به هاشمي به دوران وزارت و انتخابات سال ۸۴ محدود نميشود. از زمان رسمي شدن ائتلاف ۱+۲ اعضاي اين ائتلاف با حضور در استانهاي مختلف و همينطور برگزاري نشست هاي مطبوعاتي متعدد مواضع خود را در امور مختلف بيان كردهاند. سخنان و مواضع ولايتي در اين بزنگاهها حاوي چند نكته است كه به نظر ميرسد تبار سياسي ولايتي را بيش از پيش هويدا كند. اگرچه او بارها اعلام کرده كه در صورت كانديداتوري هاشمي به نفع او كنار نخواهد كشيد اما همواره در اعلام مواضع خود عليه رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام مطلبي نگفته است. چندي پيش وقتي رسانههاي اصولگرا به نقل از او در جمع انصار حزب الله نوشتند كه "هاشمي در فتنه ۸۸ نقش داشته است" بلافاصله ولايتي اين گفته را تكذيب نمود و بيان كرد كه "هيچ گاه نگفتهام كه هاشمي در فتنه ۸۸ نقش داشته است." از سوي ديگر مواضع سياسي ولايتي خصوصا در سياست خارجي بسيار به هاشمي رفسنجاني نزديك است. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام بر تعامل با كشورهاي مختلف خصوصا همسايههاي ايران تاكيد دارد و معتقد است بخش اعظم مشكلات فعلي نتيجه سياست خارجي دولت فعلي است. به نظر ميرسد ولايتي نيز اينگونه فكر ميكند. نگاهي گذرا به مواضع او در اين ارتباط اين نكته را نمايان ميكند:
"بخشي از اختلافاتي كه پيش آمده ناشي از تحريم و بخشي ديگر نيز مربوط به مديريت است... با مديريت درست ميتوان روابط خارجي را حل كرد. دليلي ندارد با همه دنيا بد باشيم؛ در زمان جنگ بسياري از كشورها از صدام حمايت ميكردند اما وزراي خارجه كشورها در سازمان ملل براي ديدار با ما صف ميكشيدند و در واقع ما در سازمان ملل پيروز شديم و رئيس سازمان ملل گفت صدام متجاوز است و ۱۵ عضو شوراي امنيت نيز اين مسئله را تاييد كردند."
وي همچنين ميگويد: "رابطه بين كشورها رابطه بين آدمها است و اگر ما با زباني كه دنيا ميفهمد حرف نزنيم نه آنها زبان ما را متوجه خواهند شد و نه ما زبان آنها را ميفهميم. زبان بينالمللي زبان خاص خود را دارد." او حتي در جايي ديگر بيان ميدارد كه:" اين چه وضعي است كه در سياست خارجي داريم؟"
همچينن ولايتي با نقل خاطرهاي از روابط گرم آن روز با فرانسه و روابط سرد امروز با فرانسه ميگويد:"ما با مسئولان همه كشورها به جز آنهايي كه نميخواستيم رابطه داشته باشيم رفيق بوديم؛ آقاي ميتران رئيس جمهور فرانسه در ملاقاتي به بنده گفت هر وقت از اينجا عبور ميكنيد گزارشي را به ما ارائه كن كه آيا رابطه با ايران خوب است يا خير؛ وي اظهار علاقه كرد كه در ماه سپتامبر به ايران بيايد و چون بنده در سفر سازمان ملل بودم اكتبر را پيشتهاد دادم كه ميتران هم آن را قبول كرد؛ ميترانفرد برجسته اي بود و به راحتي با هر كسي نشست و برخاست نداشت اما تا پلههاي اليزه براي بدرقه ما ميآمد."
اعتراض به ولايتي
نزديكي مواضع ولایتی به هاشمي باعث شد تا موج اعتراضها نيز آغاز شود. بنابراين اينگونه ميتوان گفت كه همجنس بودن برخي اعتراضها و انتقادها به ولايتي و هاشمي دليل روشني به نزديكي اين دو است. از ميان گروههاي سياسي موجود در كشور مسلما جبهه پايداري بيشترين مخالفت را با هاشمي دارد و جالب اين است كه اعتراضهاي اخير به ولايتي هم از ارگان رسانهاي همين جبهه است. چندي پيش رجانيوز ضمن انتقاد از وزير خارجه دولت هاشمي نوشت:"به نظر ميرسد با توجه به جايگاه و عناوين خاص ولايتي، لازم است مواضع ايشان در موضوعات مرتبط با سياست خارجي از هماهنگي بيشتري با رويكرد كلان نظام جمهوري اسلامي و رهبر انقلاب برخوردار باشد چرا كه بيان مواضعي آنهم با عنوايني همچون "رويكرد نرمش" در سياست خارجي ميتواند زمينهساز تكميل حاميان "رويكرد سازش" در عرصه بين الملل را فراهم كرده و به تضعيف "جريان مقاومت" در عرصه سياست خارجي بيانجامد، چنانكه اين روزها ديگر سخن حاميان "رويكرد سازش" مسئله تنش زدايي منفعلانه سالهاي گذشته نبوده بلكه از سازش با اسرائيل سخن به ميان ميآورند."
پرسش آخر
مع الوصوف اين پرسش مطرح است كه آيا اين نزديكي مواضع نميتواند دليلي بر وجود يك پيمان پنهان سياسي ميان هاشمي و ولايتي باشد؟ يا حداقل اين امكان وجود ندارد كه در صورت كانديداتوري ولايتي و پيروزي او تا حدود بسياري خواستههاي هاشمي محقق خواهد شد؟ براستي چرا ارگان رسانه اي جبهه پايداري با علم به اينكه ولايتي مشاور مقام معظم رهبري است به او اعتراض مي كند؟ آيا جبهه پايداري از پيوندي ميان ولايتي و هاشمي با خبر است ؟ غالب ناظران روحاني را مهره هاشمي ميدانند اما اين گمانه نيز ميتواند مطرح باشد كه هاشمي با چند مهره غير مستقيم در انتخابات شركت خواهد كرد كه يكي از آنان ولايتي است.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، همگان ولايتي را چهرهاي اصولگرا ميدانند. او در طول انتخابات اخير چه مجلس و چه رياست جمهوري تلاشهاي پنهان و آشكاري را براي به وحدت رسيدن جناح راست انجام داده است. البته به نظر ميرسد او در اين راه تاكنون موفقيتي نداشته است. براي مثال لابيهاي ولايتي در انتخابات مجلس نهم موجب نشد تا اصولگرايان بتوانند بر روي يك ليست- حداقل در تهران - به اجماع برسند و اين جناح با ۳ ليست وارد اين انتخابات شد.
ائتلاف ۱+۲
علي اكبر ولايتي در انتخابات رياست جمهوري يازدهم بسيار زودتر از ديگران به فكر افتاد. او به همراه حداد عادل و قاليباف ائتلاف ۱+۲ را تشكيل داد تا به قول خودشان بتوانند يك اصولگراي حقيقي را به پاستور بفرستند. او مبتكر اين ائتلاف بود و به گفته خودش براي همراه كردن رئيس مجلس هفتم و شهردار تهران تنها ۱۵ دقيقه زمان كافي بوده است. براساس آنچه كه اعضاي اين ائتلاف گفتهاند در نهايت خروجي ۱+۲ همانطور كه از نامش مشخص است يك نفر است. البته هنوز مكانيزم انتخاب اين شخص از ميان اين ۳ نفر در ابهام است و خبرهاي زيادي مبني بر تشتت در اين ائتلاف به گوش ميرسد.
ولايتي مهره هاشمي است؟
تبار سياسي ولايتي مشخص است اما اين پرسش نيز مطرح است كه او به عنوان يك اصولگرا چه ورژني دارد؟ في المثل آيا او را بايد يك اصولگراي تندرو بخوانيم يا معتدل ؟ نسبت او با نواصولگراياني همچون جبهه پايداري چيست؟ آيا ولايتي با اصولگرايان دولتي حشر و نشر دارد؟ آيا او يك اصولگراي سنتي از جنس جبهه پيروان است يا اصولگرايي مدرن از جنس قاليباف؟ آيا ولايتي با هاشمي رفسنجاني همفكر و هم داستان است؟ پاسخ به اين پرسش ها مي تواند تبار سياسي اين طبيب سياستمدار را مشخص كند اما آنچه مشخص است ولايتي علاوه بر اينكه ۸ سال وزير هاشمي بوده در انتخابات رياست جمهوري ۸۴ نيز به نفع او كنار كشيده است. او در اين خصوص در يك نشست مطبوعاتي گفت: "آن زمان براساس قولي كه داده بودم تصميم گرفتم؛ آقاي هاشمي گفته بودند كه اگر از اصولگرايان فقط ولايتي بيايد من به نفع ولايتي كنار ميروم من هم گفته بودم كه اگر آن شرايطي كه ميگويند فراهم نشد و ايشان آمدند، من به نفع شان كناره ميگيرم يعني مهمترين نكته در آن مسئله وفاي به عهدي بود كه بسته بودم."
سياست خارجي، نقطه پيوند
نزديكي ولايتي به هاشمي به دوران وزارت و انتخابات سال ۸۴ محدود نميشود. از زمان رسمي شدن ائتلاف ۱+۲ اعضاي اين ائتلاف با حضور در استانهاي مختلف و همينطور برگزاري نشست هاي مطبوعاتي متعدد مواضع خود را در امور مختلف بيان كردهاند. سخنان و مواضع ولايتي در اين بزنگاهها حاوي چند نكته است كه به نظر ميرسد تبار سياسي ولايتي را بيش از پيش هويدا كند. اگرچه او بارها اعلام کرده كه در صورت كانديداتوري هاشمي به نفع او كنار نخواهد كشيد اما همواره در اعلام مواضع خود عليه رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام مطلبي نگفته است. چندي پيش وقتي رسانههاي اصولگرا به نقل از او در جمع انصار حزب الله نوشتند كه "هاشمي در فتنه ۸۸ نقش داشته است" بلافاصله ولايتي اين گفته را تكذيب نمود و بيان كرد كه "هيچ گاه نگفتهام كه هاشمي در فتنه ۸۸ نقش داشته است." از سوي ديگر مواضع سياسي ولايتي خصوصا در سياست خارجي بسيار به هاشمي رفسنجاني نزديك است. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام بر تعامل با كشورهاي مختلف خصوصا همسايههاي ايران تاكيد دارد و معتقد است بخش اعظم مشكلات فعلي نتيجه سياست خارجي دولت فعلي است. به نظر ميرسد ولايتي نيز اينگونه فكر ميكند. نگاهي گذرا به مواضع او در اين ارتباط اين نكته را نمايان ميكند:
"بخشي از اختلافاتي كه پيش آمده ناشي از تحريم و بخشي ديگر نيز مربوط به مديريت است... با مديريت درست ميتوان روابط خارجي را حل كرد. دليلي ندارد با همه دنيا بد باشيم؛ در زمان جنگ بسياري از كشورها از صدام حمايت ميكردند اما وزراي خارجه كشورها در سازمان ملل براي ديدار با ما صف ميكشيدند و در واقع ما در سازمان ملل پيروز شديم و رئيس سازمان ملل گفت صدام متجاوز است و ۱۵ عضو شوراي امنيت نيز اين مسئله را تاييد كردند."
وي همچنين ميگويد: "رابطه بين كشورها رابطه بين آدمها است و اگر ما با زباني كه دنيا ميفهمد حرف نزنيم نه آنها زبان ما را متوجه خواهند شد و نه ما زبان آنها را ميفهميم. زبان بينالمللي زبان خاص خود را دارد." او حتي در جايي ديگر بيان ميدارد كه:" اين چه وضعي است كه در سياست خارجي داريم؟"
همچينن ولايتي با نقل خاطرهاي از روابط گرم آن روز با فرانسه و روابط سرد امروز با فرانسه ميگويد:"ما با مسئولان همه كشورها به جز آنهايي كه نميخواستيم رابطه داشته باشيم رفيق بوديم؛ آقاي ميتران رئيس جمهور فرانسه در ملاقاتي به بنده گفت هر وقت از اينجا عبور ميكنيد گزارشي را به ما ارائه كن كه آيا رابطه با ايران خوب است يا خير؛ وي اظهار علاقه كرد كه در ماه سپتامبر به ايران بيايد و چون بنده در سفر سازمان ملل بودم اكتبر را پيشتهاد دادم كه ميتران هم آن را قبول كرد؛ ميترانفرد برجسته اي بود و به راحتي با هر كسي نشست و برخاست نداشت اما تا پلههاي اليزه براي بدرقه ما ميآمد."
اعتراض به ولايتي
نزديكي مواضع ولایتی به هاشمي باعث شد تا موج اعتراضها نيز آغاز شود. بنابراين اينگونه ميتوان گفت كه همجنس بودن برخي اعتراضها و انتقادها به ولايتي و هاشمي دليل روشني به نزديكي اين دو است. از ميان گروههاي سياسي موجود در كشور مسلما جبهه پايداري بيشترين مخالفت را با هاشمي دارد و جالب اين است كه اعتراضهاي اخير به ولايتي هم از ارگان رسانهاي همين جبهه است. چندي پيش رجانيوز ضمن انتقاد از وزير خارجه دولت هاشمي نوشت:"به نظر ميرسد با توجه به جايگاه و عناوين خاص ولايتي، لازم است مواضع ايشان در موضوعات مرتبط با سياست خارجي از هماهنگي بيشتري با رويكرد كلان نظام جمهوري اسلامي و رهبر انقلاب برخوردار باشد چرا كه بيان مواضعي آنهم با عنوايني همچون "رويكرد نرمش" در سياست خارجي ميتواند زمينهساز تكميل حاميان "رويكرد سازش" در عرصه بين الملل را فراهم كرده و به تضعيف "جريان مقاومت" در عرصه سياست خارجي بيانجامد، چنانكه اين روزها ديگر سخن حاميان "رويكرد سازش" مسئله تنش زدايي منفعلانه سالهاي گذشته نبوده بلكه از سازش با اسرائيل سخن به ميان ميآورند."
پرسش آخر
مع الوصوف اين پرسش مطرح است كه آيا اين نزديكي مواضع نميتواند دليلي بر وجود يك پيمان پنهان سياسي ميان هاشمي و ولايتي باشد؟ يا حداقل اين امكان وجود ندارد كه در صورت كانديداتوري ولايتي و پيروزي او تا حدود بسياري خواستههاي هاشمي محقق خواهد شد؟ براستي چرا ارگان رسانه اي جبهه پايداري با علم به اينكه ولايتي مشاور مقام معظم رهبري است به او اعتراض مي كند؟ آيا جبهه پايداري از پيوندي ميان ولايتي و هاشمي با خبر است ؟ غالب ناظران روحاني را مهره هاشمي ميدانند اما اين گمانه نيز ميتواند مطرح باشد كه هاشمي با چند مهره غير مستقيم در انتخابات شركت خواهد كرد كه يكي از آنان ولايتي است.