رئیس مرکز آمار آموزش وپرورش می گوید ۱۴۱ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل وجود دارد و چند هفته قبل معاون آموزش ابتدایی خبر از پوشش تحصيلي حدود ۶ میلیون دانش آموز بازمانده از تحصیل در سال گذشته داده بود. این یعنی باز هم تناقض در آمار دولتی؛ یعنی دو صدای کاملا متفاوت از یک منبع!
به گزارش پايگاه خبري فريادگر، چند ماه به پايان دولت دهم آموزش و پرورش آمار عجيبي از دانشآموزان بازمانده از تحصيل اعلام ميكند كه تعجب كارشناسان را برانگيخته است.
رئیس مرکز آمار آموزش آخرين آمار دانشآموزان بازمانده از تحصيل را ۱۴۱ هزار دانشآموز در گروه سنی شش سال+۱ تمام تا ۱۱ سال اعلام كرده است. نكته جالب اينكه به نظر ميرسد اين مقام مسئول دانش آموزان ۱۱ سال تا ۱۸ سال را كه خارج از چرخه تحصيل در آموزش و پرورش هستند، دانشآموز به حساب نیاورده تا شاید آمار دولت و جناب حاجی بابایی در این حوزه درخشان به نظر برسد. اين در حالي است كه طبق قانون، کسانی که در مقاطع راهنمایی و متوسطه هم تحصیل میکنند دانشآموز حساب می شوند.
از سوي ديگر وزير آموزش وپرورش ادعاي برخي مراكز و افراد را درباره وجود ميليونها دانشآموز بازمانده از تحصيل را رد كرده و گفته افرادي كه چنين ادعايي دارند از آمار چيزي نمي فهمند. مدتي قبل معاون سابق امور مجلس آموزش و پرورش گفته بود كه آمار ۴ میلیون دانشآموز بازمانده از تحصیل صحت دارد. همچنين سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرد که بیش از ۳.۵ میلیون کودک بین ۶ تا ۱۷ ساله، از تحصیل بازماندهاند که یا اصلا به مدرسه نرفتهاند یا در طول سالهای تحصیل به دلایل مختلف از تحصیل بازماندهاند.
اما وزير آموزش و پرورش كه ادعاي اين مراكز و افراد را رد كرده توضیحی درباره اظهارات چند هفته قبل معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش مبني بر اينكه «در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ پنج میلیون و ۹۴۵ هزار و ۹۰ نفر از دانشآموزان بازمانده از تحصیل تحت پوشش تحصیلی آموزش و پرورش استانهای كشور قرار گرفتند.» نداده است. آمار معاون حاجی بابایی نشان می دهد که تا دو سال قبل حدود ۶ ميليون دانشآموز بازمانده از تحصيل در كشور وجود داشته است پس یا باید اتهام نفهمیدن آمار متوجه معاون حاجی بابایی هم باشد یا باید آمار میلیونی دانش آموزان بازمانده از تحصیل درست باشد.
البته كارشناسان بارها اذعان كردهاند كه آمار دانشآموزان خارج از چرخه آموزش ميليوني است، اما این آمار از سوی وزارت آموزش و پرورش تایید نمي شود. این در حالی است که طبق برنامه پنج ساله تا سال ۱۳۹۳ میبایستی بیسوادی در گروه سنی زیر ۵۰ سال در مناطق مختلف کشور کاملا از بین میرفت.
چرایی بازماندن از تحصيل
كارشناسان ميگويند كه افراد بازمانده از تحصیل شامل دو گروه هستند. گروهی مانند کودکان مناطق عشایری و روستاهای دور افتاده و کم جمعیت که از اول وارد سیستم آموزشی نشدهاند. تعداد کمی از کودکان و به خصوص دختران در روستاها و حاشیه شهرها هم به دلیل ناآگاهی، تعصب و فقر والدین، رنگ مدرسه را نمی بینند. گروه دوم هم کودکانی هستند که در ۶ سالگی وارد مدرسه می شوند و بعد از چند سال به دلایل مختلف ترک تحصیل می کنند. این کودکان به طور زودرس وارد بازار کار می شوند و بيشتر بازماندگان از تحصیل از این گروه هستند.
همچنين كارشناسان بر اين باورند كه ناکارآمدی سیستم آموزشی هم منجر به ترك تحصيل يسیاری از دانشآموزان خانوادههای متوسط و ثروتمند مي شود. به گفته اين كارشناسان در كشور ما سیستم آموزشی به دلیل کهنگی و عقب افتادگی جذابیتی برای دانش آموزان ندارد و برنامههای آموزشی با روحیه کودکان سازگار نیست.
يك كارشناس آموزش ميگويد هر دانشآموزی که ترک تحصیل میکند مانند یک بمب ساعتی است که در آینده نه چندان دور منفجر میشود. اين واقعيتي است كه گویا مسئولان دولتی با توسل به آمارهای غیرواقعی سعی در پوشاندن آن دارند.
به گزارش پايگاه خبري فريادگر، چند ماه به پايان دولت دهم آموزش و پرورش آمار عجيبي از دانشآموزان بازمانده از تحصيل اعلام ميكند كه تعجب كارشناسان را برانگيخته است.
رئیس مرکز آمار آموزش آخرين آمار دانشآموزان بازمانده از تحصيل را ۱۴۱ هزار دانشآموز در گروه سنی شش سال+۱ تمام تا ۱۱ سال اعلام كرده است. نكته جالب اينكه به نظر ميرسد اين مقام مسئول دانش آموزان ۱۱ سال تا ۱۸ سال را كه خارج از چرخه تحصيل در آموزش و پرورش هستند، دانشآموز به حساب نیاورده تا شاید آمار دولت و جناب حاجی بابایی در این حوزه درخشان به نظر برسد. اين در حالي است كه طبق قانون، کسانی که در مقاطع راهنمایی و متوسطه هم تحصیل میکنند دانشآموز حساب می شوند.
از سوي ديگر وزير آموزش وپرورش ادعاي برخي مراكز و افراد را درباره وجود ميليونها دانشآموز بازمانده از تحصيل را رد كرده و گفته افرادي كه چنين ادعايي دارند از آمار چيزي نمي فهمند. مدتي قبل معاون سابق امور مجلس آموزش و پرورش گفته بود كه آمار ۴ میلیون دانشآموز بازمانده از تحصیل صحت دارد. همچنين سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرد که بیش از ۳.۵ میلیون کودک بین ۶ تا ۱۷ ساله، از تحصیل بازماندهاند که یا اصلا به مدرسه نرفتهاند یا در طول سالهای تحصیل به دلایل مختلف از تحصیل بازماندهاند.
اما وزير آموزش و پرورش كه ادعاي اين مراكز و افراد را رد كرده توضیحی درباره اظهارات چند هفته قبل معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش مبني بر اينكه «در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ پنج میلیون و ۹۴۵ هزار و ۹۰ نفر از دانشآموزان بازمانده از تحصیل تحت پوشش تحصیلی آموزش و پرورش استانهای كشور قرار گرفتند.» نداده است. آمار معاون حاجی بابایی نشان می دهد که تا دو سال قبل حدود ۶ ميليون دانشآموز بازمانده از تحصيل در كشور وجود داشته است پس یا باید اتهام نفهمیدن آمار متوجه معاون حاجی بابایی هم باشد یا باید آمار میلیونی دانش آموزان بازمانده از تحصیل درست باشد.
البته كارشناسان بارها اذعان كردهاند كه آمار دانشآموزان خارج از چرخه آموزش ميليوني است، اما این آمار از سوی وزارت آموزش و پرورش تایید نمي شود. این در حالی است که طبق برنامه پنج ساله تا سال ۱۳۹۳ میبایستی بیسوادی در گروه سنی زیر ۵۰ سال در مناطق مختلف کشور کاملا از بین میرفت.
چرایی بازماندن از تحصيل
كارشناسان ميگويند كه افراد بازمانده از تحصیل شامل دو گروه هستند. گروهی مانند کودکان مناطق عشایری و روستاهای دور افتاده و کم جمعیت که از اول وارد سیستم آموزشی نشدهاند. تعداد کمی از کودکان و به خصوص دختران در روستاها و حاشیه شهرها هم به دلیل ناآگاهی، تعصب و فقر والدین، رنگ مدرسه را نمی بینند. گروه دوم هم کودکانی هستند که در ۶ سالگی وارد مدرسه می شوند و بعد از چند سال به دلایل مختلف ترک تحصیل می کنند. این کودکان به طور زودرس وارد بازار کار می شوند و بيشتر بازماندگان از تحصیل از این گروه هستند.
همچنين كارشناسان بر اين باورند كه ناکارآمدی سیستم آموزشی هم منجر به ترك تحصيل يسیاری از دانشآموزان خانوادههای متوسط و ثروتمند مي شود. به گفته اين كارشناسان در كشور ما سیستم آموزشی به دلیل کهنگی و عقب افتادگی جذابیتی برای دانش آموزان ندارد و برنامههای آموزشی با روحیه کودکان سازگار نیست.
يك كارشناس آموزش ميگويد هر دانشآموزی که ترک تحصیل میکند مانند یک بمب ساعتی است که در آینده نه چندان دور منفجر میشود. اين واقعيتي است كه گویا مسئولان دولتی با توسل به آمارهای غیرواقعی سعی در پوشاندن آن دارند.