کارگران ایران در شرایطی به استقبال روز جهانی کارگر رفته اند که بیش از هر زمان دیگری مشکلات معیشتی را احساس می کنند.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، از نظر حقوقی کارگر کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حقالسعی اعم از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار میکند. کارگر طی سده های اخیر در حوزه های مفاهیم اقتصادی و سیاسی و مکاتب مربوط به آن، بسیار مورد توجه قرار داشته بطوریکه جامعهشناسان مارکسیستی بر خلاف جامعهشناسان سرمایهداری (که جامعه را به طبقات چندگانه تقسیم میکنند)، جامعه را به دو طبقهٔ کارگر و سرمایهدار تقسیم میکنند و به جای تعریف کارگر در مقابل کارفرما، کارگر را اینگونه تعریف میکنند که «هر کس که مجبور است برای امر معاش کار کند و حقوق بگیرد، کارگر است». بدین ترتیب، چه فرد یک استاد دانشگاه باشد و چه یک رفتگر او یک کارگر به شمار میآید. کسانی که از این تعریف حمایت میکنند بر این باورند که هر کسی که برای درآمد «زحمت» میکشد کارگر است. شاید دقیقتر این باشد که به جای کارگر این افراد را «زحمتکش» بنامیم. چراکه یک کارمند، پزشک، یا یک مهندس هم، برای رسیدن به تخصص و یافتن شغل و انجام وظیفه زحمت بسیاری را متحمل میشود، چیزی که شاید کارگران دستی از آن آگاه نباشند. رایت میلز، جامعهشناس مارکسیست آمریکایی، در قالب چنین تعریفی کارگران را به دو دستهٔ «یقهسفیدها» (کارمندان) و «یقهآبیها» (کارگران دستی) تقسیم میکند. مقصود از یقهسفیدان و یقهآبیها، کارگران فکری و کارگران دستی است که به دلیل تلاش طبقات حاکم، بیشتر مردم از آن بیخبرند.
روز جهانی کارگر از کجا آمد؟
روز جهانی کارگر یادمان شورش کارگران آمریکائی در اول ماه مه ۱۸۸۶ در شیکاگو است. در این روز و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی آنان آتش گشود که شماری کشته، عدهای مجروح و بعداً چهار تن نیز اعدام شدند. کارگران اعتصابی خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار از ده ساعت به ۸ ساعت بودند. قرار بود که اول ماه مه ۱۸۸۶ در آمریکا ، کاهش ساعات کار به هشت ساعت در روز، به اجرا درآید که چنین نشد و در نتیجه، کارگران در گوشه و کنار این کشور دست به تظاهرات زدند و در یکهزار و دویست کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت. شمار کارگران معترض شهر شیکاگو بیش از سایر شهرها و حدود ۹۰ هزار تن بود. در چهارمین روز تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در میدان بیده جمع شده و به حرکت درآمده بودند. سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار میدادند. پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری صورت گرفت، یک مامور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس نیز مجروح شدند. این حادثه سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکنده سازد. در پی این حادثه، هشت تن به عنوان مسبّب دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال حبس محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند که فرماندار ایالت مجازات دو تن از آنان را به حبس ابد تخفیف داد. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و چهار نفر دیگر به دار آویخته شدند. با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به سایر کشورها، در گوشه و کنار جهان مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد که به تدریج اول ماه مه، روز جهانی کارگر عنوان گرفت. چون اعدامشدگان شیکاگو عمدتاً آلمانی بودند، در سال ۱۹۳۳ حزب نازی آلمان روز اول ماه مه را روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد.
روز کارگر در ایران
در ایران نیز همراه با سایر کشورهای جهان، همه ساله روز کارگر گرامی داشته می شود. اما مشکلات معیشتی و اقتصادی کارگران در ایران طی سالهای اخیر موجب شده، این روز به عنوان روز جشن در ایران مطرح نباشد و صرفا فرصتی برای بیان دغدغه ها و مشکلات کارگران در ایران است؛ هر چند که فرصت بیان دغدغه های کارگران از طریق برگزاری تجمع و راهپیمایی هم معمولا از آنان دریغ می شود. البته در سالهای دولت اصلاحات، به دلیل اتهامات وارده به دولت از سوی جریانات محافظه کار یا اصولگرایان مبنی بر اینکه اصلاح طلبان نسبت به وضع معیشتی مردم و بویژه کارگران بی توجه هستند، به کارگران اجازه داده می شد قابلمه های خالی به دست بگیرند و علیه دولت اصلاحات تجمع کنند اما امروز که وضعیت کارگران به مراتب بدتر از گذشته است، همه چیز در سکوت کامل برگزار می شود تا مبادا نشانه ای از نارضایتی کارگران بروز پیدا کند.
دولت احمدی نژاد و وضعیت کارگران
در زمان دولت محمود احمدی نژاد، وضعیت اقتصادی و معیشتی کارگران هر روز بیش از روز قبل، وخیم می شود. اگرچه در دولت اصلاحات، شعارهای اصلی دولت وقت، حول گفتمانهایی همچون توسعه سیاسی و جامعه مدنی می چرخید اما دولت نه تنها نسبت به وضع اقتصادی مردم بی توجه نبود، بلکه گامهای بلندی در جهت توسعه اقتصادی کشور برداشته شد که آمارها، بیانگر این موضوع است. در زمان دولت سید محمد خاتمی، نرخ تورم تا مرز ۱۰ درصد کاهش یافت اما از سال ۸۵ که حاصل عملکرد دولت نهم است، شاهد افزایش تدریجی نرخ تورم بودیم بطوریکه تورم رسمی در سال جاری از مرز ۴۰ درصد گذشته و سبد خرید کارگران خالی تر از هر زمان دیگری شده است؛ هرچند که نرخ تورم غیررسمی بیش از این میزان تخمین زده می شود. نرخ بیکاری در دولت کنونی اگرچه رشد چندانی نسبت به دولت اصلاحات نداشته اما این آمار را باید حاصل تغییر تعریف شاغلان از سوی دولت نهم دانست که موجب شده یک کارگر، حتی اگر در طول یک هفته، یک روز هم کار کند، شاغل محسوب شود. از سوی دیگر طی سالهای اخیر به خاطر وارد آمدن فشارهای فراوان روی شرکتهای تولیدی بویژه در بخش خصوصی، شاهد افزایش بیسابقه میزان تعطیلی کارخانه ها و کارگاههای تولیدی و بیکاری خیل عظیمی از کارگران بوده ایم. همچنین افزایش میزان تورم موجب شده حداقل دستمزد تعیین شده برای کارگران، هیچگونه تناسبی با وضع اقتصادی آنها و گرانی و تورم موجود در جامعه نداشته باشد و علیرغم سپری شدن ۴۰ روز از آغاز سال جدید، اتحادیه ها و تشکلهای کارگری همچنان در حال اعتراض به وضع دستمزدها هستند؛ اعتراضاتی که به نظر می رسد همچون سالهای گذشته بی فایده باشد.
روز کارگر در شرایطی در ایران سپری می شود که کارگران بهتر از هر قشر دیگری می توانند صحت ادعاها و وعده های دولت احمدی نژاد را در مورد بهبود وضع اقتصادی مردم مورد سنجش قرار دهند و به این پرسش پاسخ دهند که کدام دولت، برای بهبود وضع اقتصادی کارگران بیشتر تلاش کرد: دولت اصلاحات یا دولت اصولگرا؟