سخنگوي جبهه پايداري اخيرا در يك نشست خبري در خبرگزاري فارس گفته : "مومنين اگر راي بدهند گزينه ما راي ميآورد."
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، گزينه جبهه پایداری در انتخابات آتي ریاست جمهوری، کامران باقري لنكراني است. وي در دولت نهم سكاندار وزارت بهداشت بود و پس از پايان اين دولت، احمدينژاد ترجيح داد او را كنار بگذارد و باقری لنکرانی را مفتخر به لقب هلو کرد. اما اظهارات جدید سخنگوي جبهه پايداري حاوی نکات جالبی است.
سناریوی جبهه پایداری
مومنين اگر راي دهند گزينه ما راي ميآورد "سخن عجيب و غريبي است. اگر اين گفته بدون قصد و غرض بيان شده باشد كه بايستي آن را يك اشتباه لپي دانست اما اگر پشت اين جمله سناريويي نوشته شده باشد بايستي نگران بود . با توجه به اينكه پس از گذشت چند روز اين اظهار نظر تكذيب يا تصحيح نشده است بايد بپذيريم كه آقايان جبهه پايداري به اين گفته اعتقاد دارند. این درحالیست که اعضاي جبهه پايداري معتقدند كه مكلف به تكليف هستند نه نتيجه. يعني آنان مدعي هستند به دور از بازيهاي سياسي فقط موظف مي باشند كه اصلح را نامزد كنند حال اينكه اين كانديدا راي آور باشد يا خير مربوط به حوزه كاري ايشان نيست! اگر آن گفته و اين نظر را با هم جمع ببنديم به نكته جالبي ميرسيم مبني بر اينكه: همه بد هستند و ما خوب هستيم!
اما به هرحال نتيجه انتخابات براي جبهه پايداري و كانديداشان از دو حال خارج نيست. اگر نامزد اين جبهه راي نياورد مطمئنا اين جبهه خواهد گفت كه "ما صرفا مكلف به تكليف بوديم." و "اگر مومنين راي ميدادند گزينه ما انتخاب ميشد." در واقع اين جبهه بر اين اعتقاد خواهد بود كه راي دهندگان مومن نبودهاند(!) كه نتيجه اينگونه شده است. حالت ديگر اين است كه كانديدای جبهه پايداري - هر چند بعيد است - راي بياورد. در اين صورت راي دهندگان همان مومنين هستند و در نتيجه يك اصلح در راس قوه مجريه قرار گرفته است. اين شرايط دقيقا تداعي كننده وضع سال ۸۴ است. همان زماني كه اين آقايان پشتيبان بيچون و چراي احمدينژاد شده و معتقد بودند او بر اثر نذر و نياز مومنين راي آورده است. يعني روز از نو روزي از نو. چون از نظر جبهه پايداري كانديداي آنان اصلح بوده است مثل سال ۸۴ و دولت اول احمدي نژاد هيچ كس حق انتقاد ندارد، هيچ كس حق ندارد به دولت بگويد بالاي چشمانت ابرو هست، هيچ كس نبايد سياستهاي دولت را زير سوال ببرد، مجلس بايد به تمام وزراي پيشنهادي راي اعتماد دهد، مجلس حق ندارد از وزير سوال كند، اگر خداي ناكرده وزيري استيضاح شود قلب مومنين به درد خواهد آمد، سياست خارجي اين دولت تهاجمي است و هر كس به آن انتقاد كند وطن فروش است و قس عليهذا.
سرنوشت احمدی نژاد در انتظار باقری لنکرانی
اما اين پرسش هم ميتواند مطرح باشد. اصولگرايان بارها ذكر كردهاند كه اين احمدينژاد آن احمدينژاد نيست. حال اگر اين باقري لنكراني هم به سرنوشت احمدينژاد دچار شود تكليف چيست؟ آيا مومنين غير مومن شدهاند يا كانديداي اصلح، باطل از آب درآمده است؟ سال ۸۴ كانديداي اصلح همين اعضاي جبهه پايداري، رئيس دولت فعلي بود. اما به مرور وقتي احمدينژاد از اصولگرايان زاويه گرفت اعضاي جناح راست يك به يك از دولت فاصله گرفته و منتقد شدند. اما گروهي كه همچنان از احمدينژاد اعلام برائت نکرده جبهه پايداري است. اين جبهه سعي کرده ضمن حفظ ارتباط خود با دولت بعضا انتقاداتي را مطرح كند. اين گروه در واقع به احمدينژاد منهاي مشايي همچنان معتقد است و مشكلشان تنها بر سر مشاور ارشد احمدينژاد است. يعني اگر كمي ايدئولوژي مشايي با جبهه پايداري سازگاري داشت و پارادوكس ايجاد نميشد اين جبهه نوپا همچنان تماما پشت دولت بود. با اين تفاسير اين پرسش كليدي و پاياني مطرح است: اينكه وضع مملكت پس از ۸ سال به اين شكل در آمده مشكل از كجاست؟ مشكل از راي مومنين است يا كانديداي اصلح آقايان در سال ۸۴ و ۸۸؟ شايد هم مشكل اصلي همانهايي هستند كه اين كانديداها را اصلح معرفي ميكنند؟
گزارش:علیرضا کریمی
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، گزينه جبهه پایداری در انتخابات آتي ریاست جمهوری، کامران باقري لنكراني است. وي در دولت نهم سكاندار وزارت بهداشت بود و پس از پايان اين دولت، احمدينژاد ترجيح داد او را كنار بگذارد و باقری لنکرانی را مفتخر به لقب هلو کرد. اما اظهارات جدید سخنگوي جبهه پايداري حاوی نکات جالبی است.
سناریوی جبهه پایداری
مومنين اگر راي دهند گزينه ما راي ميآورد "سخن عجيب و غريبي است. اگر اين گفته بدون قصد و غرض بيان شده باشد كه بايستي آن را يك اشتباه لپي دانست اما اگر پشت اين جمله سناريويي نوشته شده باشد بايستي نگران بود . با توجه به اينكه پس از گذشت چند روز اين اظهار نظر تكذيب يا تصحيح نشده است بايد بپذيريم كه آقايان جبهه پايداري به اين گفته اعتقاد دارند. این درحالیست که اعضاي جبهه پايداري معتقدند كه مكلف به تكليف هستند نه نتيجه. يعني آنان مدعي هستند به دور از بازيهاي سياسي فقط موظف مي باشند كه اصلح را نامزد كنند حال اينكه اين كانديدا راي آور باشد يا خير مربوط به حوزه كاري ايشان نيست! اگر آن گفته و اين نظر را با هم جمع ببنديم به نكته جالبي ميرسيم مبني بر اينكه: همه بد هستند و ما خوب هستيم!
اما به هرحال نتيجه انتخابات براي جبهه پايداري و كانديداشان از دو حال خارج نيست. اگر نامزد اين جبهه راي نياورد مطمئنا اين جبهه خواهد گفت كه "ما صرفا مكلف به تكليف بوديم." و "اگر مومنين راي ميدادند گزينه ما انتخاب ميشد." در واقع اين جبهه بر اين اعتقاد خواهد بود كه راي دهندگان مومن نبودهاند(!) كه نتيجه اينگونه شده است. حالت ديگر اين است كه كانديدای جبهه پايداري - هر چند بعيد است - راي بياورد. در اين صورت راي دهندگان همان مومنين هستند و در نتيجه يك اصلح در راس قوه مجريه قرار گرفته است. اين شرايط دقيقا تداعي كننده وضع سال ۸۴ است. همان زماني كه اين آقايان پشتيبان بيچون و چراي احمدينژاد شده و معتقد بودند او بر اثر نذر و نياز مومنين راي آورده است. يعني روز از نو روزي از نو. چون از نظر جبهه پايداري كانديداي آنان اصلح بوده است مثل سال ۸۴ و دولت اول احمدي نژاد هيچ كس حق انتقاد ندارد، هيچ كس حق ندارد به دولت بگويد بالاي چشمانت ابرو هست، هيچ كس نبايد سياستهاي دولت را زير سوال ببرد، مجلس بايد به تمام وزراي پيشنهادي راي اعتماد دهد، مجلس حق ندارد از وزير سوال كند، اگر خداي ناكرده وزيري استيضاح شود قلب مومنين به درد خواهد آمد، سياست خارجي اين دولت تهاجمي است و هر كس به آن انتقاد كند وطن فروش است و قس عليهذا.
سرنوشت احمدی نژاد در انتظار باقری لنکرانی
اما اين پرسش هم ميتواند مطرح باشد. اصولگرايان بارها ذكر كردهاند كه اين احمدينژاد آن احمدينژاد نيست. حال اگر اين باقري لنكراني هم به سرنوشت احمدينژاد دچار شود تكليف چيست؟ آيا مومنين غير مومن شدهاند يا كانديداي اصلح، باطل از آب درآمده است؟ سال ۸۴ كانديداي اصلح همين اعضاي جبهه پايداري، رئيس دولت فعلي بود. اما به مرور وقتي احمدينژاد از اصولگرايان زاويه گرفت اعضاي جناح راست يك به يك از دولت فاصله گرفته و منتقد شدند. اما گروهي كه همچنان از احمدينژاد اعلام برائت نکرده جبهه پايداري است. اين جبهه سعي کرده ضمن حفظ ارتباط خود با دولت بعضا انتقاداتي را مطرح كند. اين گروه در واقع به احمدينژاد منهاي مشايي همچنان معتقد است و مشكلشان تنها بر سر مشاور ارشد احمدينژاد است. يعني اگر كمي ايدئولوژي مشايي با جبهه پايداري سازگاري داشت و پارادوكس ايجاد نميشد اين جبهه نوپا همچنان تماما پشت دولت بود. با اين تفاسير اين پرسش كليدي و پاياني مطرح است: اينكه وضع مملكت پس از ۸ سال به اين شكل در آمده مشكل از كجاست؟ مشكل از راي مومنين است يا كانديداي اصلح آقايان در سال ۸۴ و ۸۸؟ شايد هم مشكل اصلي همانهايي هستند كه اين كانديداها را اصلح معرفي ميكنند؟
گزارش:علیرضا کریمی