تجاوز به محارم، ترس از بيآبرويي و ناموس پرستي افراطي از دلايلي است كه مانع شكايت قربانيان تجاوز ميشود.
به گزارش پايگاه خبري فريادگر، پليس ميگويد كه مراجعه قربانيان تجاوز جنسي در سال گذشته بيشتر شده و تشكيل پرونده هاي تعرض جنسي افزايش يافته است. به گفته پليس عليرغم افزايش اين آمار هنوز بسیاری از قربانیان این جرم از ترس آبرو شکایت نمیکنند. اين در حالي است كه پلیس برای حفظ آبروی قربانیان از افسر زن استفاده می کند و در هیچ مرحلهای هویت آنها را فاش نمی كند. اما چرا بعضي از قربانيان جنسي دچار رنج و درد بسياري مي شوند حاضر به شكايت نيستند و در كنار آمار رسمي، آمار ناگفته اي از قربانيان تجاوز جنسي وجود دارد؟
قرباني، مقصر و بيآبروست!
ايرانيها مي گويند آبِ رفته به جوی برنمی گردد يا آبرو قطره قطره جمع مي شود و يكباره به باد مي رود. اين ضرب المثل ها نشان دهنده اهميت و حساسيت آبرو در جامعه ايران است. بيشتر قربانيان جنسي و خانواده آنها از ترس بي آبرو شدن شكايت نمي كنند. اما اگر به قول آنها اين آبرو ريخته شود جامعه قرباني را تنبيه و طرد مي كند. تلقي عموم جامعه اين است كه قرباني تجاوز، خود مقصر حادثه است. حتي اين باور در گفته هاي مسئولان هم به چشم مي خورد. به عنوان نمونه در حادثه تجاوز گروهي خميني شهر با وجود آنكه قربانيان با خانواده هاي خود بودند، اما برخي مسئولان اعلام كردند كه قربانيان هم مقصر بودند. معمولا در جامعه ما اگر مشخص شود كه به دختري تجاوز شده، كمتر كسي حاضر به ازدواج با او مي شود و اگر قرباني متأهل باشد به احتمال زياد زندگي اش از هم مي پاشد.
ناموس پرستي افراطي دامن قربانيان جنسي را گرفته است
موضوع ديگري كه دامن قربانيان جنسي را گرفته و مانع شكايت آنها مي شود ناموس پرستي افراطي است. پدر، برادر و شوهر و نزديكان ديگر قرباني تجاوز او را ناموس خود مي دانند و شكايت كردن و علني شدن ماجراي تجاوز را باعث بيناموسي خود مي دانند. مراقبت از اعضاي خانواده خود و ناموس چيز بدي نيست، اما ناموس پرستي افراطي باعث رفتارهاي غير منطقي و حتي قتل قرباني تجاوز مي شود.
تجاوز محارم مانع شكايت است
موضوع ديگري كه در آمارهاي تجاوز جنسي معمولا ناگفته مي ماند، تعرض از طرف آشنايان مانند پدر و برادر و ديگر نزديكان قرباني است. به اين اظهارات مشاور استاندار خوزستان درباره تجاوز محارم به دختران در اين استان توجه كنيد: «ازمیان تنها ۱۸ دختر بین ۱۲ تا ۱۴ سال که به دلیل تجاوز پدر و برادرشان به دفتر امور بانوان استانداری مراجعه کرده اند، ۱۲ مورد آن دختران زیر ۱۴ سال بوده اند.» به گفته وی در يك پرونده دختر ۱۹ ساله ای از ۸ سالگی مورد سوء استفاده پدر و برادر خود قرار مي گرفته است.
چند سال پيش يك كارشناس به روزنامه رسالت گفت: «درحال حاضر چهارهزار پرونده درخصوص تجاوز برادر به خواهر و ۱۲۰۰ پرونده درخصوص تجاوز پدر به دختر در دست بررسى است.»
قطعا آمار واقعي تجاوز به محارم از اينها بيشتر است، اما به دليل تابوي شديد اين آمار كشف نمي شود. خود خانواده ها به دليل ناموس پرستي و ترس از بي آبرويي مانع كشف اين آمار هستند.
اگر تمام موانع شكايت قربانيان تجاوز جنسي برطرف شود آيا آگاهي و قوانين لازم براي احقاق حق قربانيان وجود دارد؟
به گزارش پايگاه خبري فريادگر، پليس ميگويد كه مراجعه قربانيان تجاوز جنسي در سال گذشته بيشتر شده و تشكيل پرونده هاي تعرض جنسي افزايش يافته است. به گفته پليس عليرغم افزايش اين آمار هنوز بسیاری از قربانیان این جرم از ترس آبرو شکایت نمیکنند. اين در حالي است كه پلیس برای حفظ آبروی قربانیان از افسر زن استفاده می کند و در هیچ مرحلهای هویت آنها را فاش نمی كند. اما چرا بعضي از قربانيان جنسي دچار رنج و درد بسياري مي شوند حاضر به شكايت نيستند و در كنار آمار رسمي، آمار ناگفته اي از قربانيان تجاوز جنسي وجود دارد؟
قرباني، مقصر و بيآبروست!
ايرانيها مي گويند آبِ رفته به جوی برنمی گردد يا آبرو قطره قطره جمع مي شود و يكباره به باد مي رود. اين ضرب المثل ها نشان دهنده اهميت و حساسيت آبرو در جامعه ايران است. بيشتر قربانيان جنسي و خانواده آنها از ترس بي آبرو شدن شكايت نمي كنند. اما اگر به قول آنها اين آبرو ريخته شود جامعه قرباني را تنبيه و طرد مي كند. تلقي عموم جامعه اين است كه قرباني تجاوز، خود مقصر حادثه است. حتي اين باور در گفته هاي مسئولان هم به چشم مي خورد. به عنوان نمونه در حادثه تجاوز گروهي خميني شهر با وجود آنكه قربانيان با خانواده هاي خود بودند، اما برخي مسئولان اعلام كردند كه قربانيان هم مقصر بودند. معمولا در جامعه ما اگر مشخص شود كه به دختري تجاوز شده، كمتر كسي حاضر به ازدواج با او مي شود و اگر قرباني متأهل باشد به احتمال زياد زندگي اش از هم مي پاشد.
ناموس پرستي افراطي دامن قربانيان جنسي را گرفته است
موضوع ديگري كه دامن قربانيان جنسي را گرفته و مانع شكايت آنها مي شود ناموس پرستي افراطي است. پدر، برادر و شوهر و نزديكان ديگر قرباني تجاوز او را ناموس خود مي دانند و شكايت كردن و علني شدن ماجراي تجاوز را باعث بيناموسي خود مي دانند. مراقبت از اعضاي خانواده خود و ناموس چيز بدي نيست، اما ناموس پرستي افراطي باعث رفتارهاي غير منطقي و حتي قتل قرباني تجاوز مي شود.
تجاوز محارم مانع شكايت است
موضوع ديگري كه در آمارهاي تجاوز جنسي معمولا ناگفته مي ماند، تعرض از طرف آشنايان مانند پدر و برادر و ديگر نزديكان قرباني است. به اين اظهارات مشاور استاندار خوزستان درباره تجاوز محارم به دختران در اين استان توجه كنيد: «ازمیان تنها ۱۸ دختر بین ۱۲ تا ۱۴ سال که به دلیل تجاوز پدر و برادرشان به دفتر امور بانوان استانداری مراجعه کرده اند، ۱۲ مورد آن دختران زیر ۱۴ سال بوده اند.» به گفته وی در يك پرونده دختر ۱۹ ساله ای از ۸ سالگی مورد سوء استفاده پدر و برادر خود قرار مي گرفته است.
چند سال پيش يك كارشناس به روزنامه رسالت گفت: «درحال حاضر چهارهزار پرونده درخصوص تجاوز برادر به خواهر و ۱۲۰۰ پرونده درخصوص تجاوز پدر به دختر در دست بررسى است.»
قطعا آمار واقعي تجاوز به محارم از اينها بيشتر است، اما به دليل تابوي شديد اين آمار كشف نمي شود. خود خانواده ها به دليل ناموس پرستي و ترس از بي آبرويي مانع كشف اين آمار هستند.
اگر تمام موانع شكايت قربانيان تجاوز جنسي برطرف شود آيا آگاهي و قوانين لازم براي احقاق حق قربانيان وجود دارد؟