پانزدهمین دوره حراج کریستی در حالی در شهر دوبی برگزار شد که فروش یک اثر از فرهاد مشیری که اکنون آثارش در نگاه منتقدان یا به شدت تحسین شده یا برعکس از او به عنوان هنرمندی که با خلق آثار لوکس و تزیینی تنها به دنبال مشتریان ثروتمند است نام میبرند، در کمال حیرت به قیمت ۹۸۷ هزار دلار به فروش رسید و توانست کام دلالان نقاشی در کشور را شیرین کند و از شدت تلخی خبر تلخ احتمال تقلب در این دوره بکاهد، اما این خبری بود که در واقع پایه های بازار هنر ایران را به شدت یک زلزله ۹ ریشتری لرزاند.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر ، ماجرا از این قرار است که احتمال تقلبی بودن یک تابلوی نقاشی دیگر از آثار هنرمند نامدار، فرامرز پیلآرام، باعث شد کریستی این اثر هنری را از دور فروش خارج کند. این اثر پیل آرام پس از آن به کریستی راه یافت که دلالان آثار هنری شش دوره گذشته را سرگرم بازار گرمی و چانه زنی برای آن بودند و البته در تمام این مدت به شکل مستمر خرید آثار این هنرمند از مجموعه داران داخل کشور به بهای اندک با این استدلال که آثار پیل آرام به حراج راهی ندارد، را در دستور کار خود قرار داده بودند.
مجموعه داران بسیاری نیز که از پشت پرده های روابط و شگردهای دلالان نوظهور نقاشی در کشور خبر نداشتند، آنچه از آثار پیل آرام در اختیار داشتند، با این تصور که این هنرمند دیگر در کانون توجه بازار هنر نیست، با قیمت پائین به این دلالان فروختند و به جای آن آثاری از هنرمندان جوان و ارزان قیمت حاضر در کریستی دریافت کردند به این امید که در آینده ممکن است این هنرمندان از ارزش و اعتباری برخوردار شوند که به بالارفتن بهای آثارشان بی انجامد و به این ترتیب به تصور خود یک اثر راکد را با یک اثر با احتمال رشد قیمت تعویض کردند، در حالی که از پشت پرده ماجرا آگاه نبودند و نمیدانستند که این در واقع کلاهی گشاد است که بر سر میگذارند!
پیلآرام یکی از بنیانگذاران مکتب سقاخانه و نقاشیخط است که در سن ۴۶ سالگی و در سال ۱۳۶۲ از دنیا رفته است. او در کارهایش با ترکیب نمادها، عناصر و اشیایی ایرانی مانند مهرها و نقوش کاشیکاری و درآمیختن آنها با برخی علائم مذهبی مانند علم و پنجههای مراسم عاشورا سبک جدیدی را بنیانگذاری کرد. پیلآرام با درآمیختن امکانات بصری خط فارسی به خصوص خط نستعلیق با نقاشی، راههای نوینی برای ترکیببندی کشف کرد که به نقاشیخط مشهور شد.
تابلوی نقاشی پیلآرام که به این حراجی کریستی ارسال شده بود یکی از آثار سری سقاخانه او بود و قیمت پایه آن یک صد هزار دلار تعیین شده بود. با این حال پیشبینی میشد بتواند تا حدود ۱۵۰ هزار دلار نیز قیمت آن بالا برود. اما پیش از برگزاری حراجی شایعاتی مبنی بر این که تابلوی ارسال شده به کریستی اصل نیست قوت گرفت. گفته میشود افرادی با ارسال پیامک یا اس. ام. اس و همچنین نامه به طور مشکوکی به برگزارکنندگان حراجی هشدار دادهاند که این اثر پیلآرام اصل نیست. بالاگرفتن این شایعات باعث شد تا این تابلو در آخرین ساعات از کاتالوگ فروش خارج شود.
این مساله که اصل بودن این تابلو مورد تردید قرار گرفت و کریستی نیز آن را از گردونه حراج خارج کرد نیز با توجه به شگردهای رایج در کار دلالان نقاشی کشور امری محتمل بود و بسیاری از کارشناسان و دست اندرکاران هنری میتوانستند آن را پیش بینی کنند، زیرا به شکل معمول این دلالان پس از آنکه مجموعه ای از آثار یک هنرمند را خریداری میکنند، ابتدا آثاری را به حراج ارایه میکنند که از ارزش هنری پائین تری برخوردار است و تلاش میکنند تا با بازار گرمی و ایجاد رقابتهای مصنوعی به هنگام حراج بهای این آثار را بالا برند به این ترتیب آثاری که از آن هنرمند خاص در اختیار دارند و ارزش بالایی دارد پس از چند دوره که آثار با ارزش پائین تر به حراج رفت و با بهای آن بالا رفت با قیمت پایه بسیار بالاتری به فروش خواهد رفت، اما مساله اینجاست که همواره در مورد هنرمندانی که از شهرت بالایی برخوردارند این احتمال وجود دارد که اثر یاد شده که کارشناسان ارزش پائینی برای آن قائل هستند و آن را از جمله آثار شاخص آن هنرمند به شمار نمیآورند ممکن است یک اثر کپی یا تقلبی باشد!
هر چند که اگر فردی دلسوز هنر کشور باشد، هرگز چنین آثاری را که شائبه تقلبی بودن دارند به حراجهای بین المللی ارایه نمیکند و جو کلی هنر یک کشور را بر هم نمیزند، اما دلالان هنری افرادی هستند که در عرصه هنر یک کشور تنها به سود مقطعی خود فکر میکنند و هرگز اعتلای هنر کشور مد نظرشان نیست، بلکه سودی که از فروش یک اثر به جیب میزنند، تنها چیزی است که چشمشان را به خود خیره میکند، به این ترتیب اگر اثری که حتی احتمال تقلبی بودن دارد و با بهای بسیار ناچیزی خریداری شده، در یک حراج به فروش رسد که به دلیل آن که آن هنرمند برای بار نخست به حراج میرود، بهای آثارش بالا نیست و دلالان قصد ایجاد رقابت مصنوعی برای آن دارند و خریدار اثر در واقع خودشان هستند، به حراج ارایه شود، سود این دلالان چند برابر است زیرا پس از حراج، اثر را که با بهایی چند برابر بهای قبلی به شکل رسمی از این حراجی گرفتهاند، میتوانند به یک خریدار داخلی به این بهانه که هنرمند در بازار کریستی وارد شده و آثارش مورد توجه است، دوباره بفروشند!
اما نکته اینجاست که هرچند چنین شگردهایی تاکنون در ۱۴ دوره پیشین به کار گرفته شده است، اکنون بسیاری اخبار فروش آثار در حراج کریستی را دنبال میکنند و با تردید در اصالت اثر، اکنون چنین اثری با شائبه تقلبی بودن روبرو شده است که این امر موجب خروج آثار آن هنرمند از کریستی را فراهم آورد. این مساله هنگامی وضعی بحرانی به خود میگیرد که بدانیم، از این پس کریستی با دقت و وسواس بیشتری هنر ایران را میپذیرد و این امکان وجود دارد که به دلیل همین مسایل یعنی ارایه آثار بی کیفیت و تقلبی از سوی دلالان به این حراجی، هر آئینه هنر ایران را از گردودنه خرید و فروش حذف کند، به این ترتیب دلالان هنری که در این ۱۵ دوره از فروش آثار ایرانی سود های هنگفتی به جیب زدهاند، در واقع بازار هنر ایران را نیز از بین بردهاند، اما این دلالان چندان از این مساله نگران نخواهند شد، چون بازار های مختلف برای آنها تفاوتی ندارد و با از بین رفتن بازار هنر ایران سودی را که از این بازار جمع کردهاند، در بازار دیگری مانند بازار مسکن یا خودرو به کار انداخته و به دنبال ثروت اندوزی در آن بازارها خواهند افتاد، اما هنر و هنرمند ایرانی است که در جریان این ثروت اندوزی دلالان هنری، قربانی اصلی است و بیشترین صدمه را خواهد دید، همان گونه که اکنون نام هنرمند فقید و برجسته ایرانی یعنی فرامرز پیل آرام در پی این طمع دلالان هنری لکه دار شده و آثارش برای مدتها از گردونه بازار هنر حذف خواهد شد.
گزارش : پریس تنظیفی
به گزارش پایگاه خبری فریادگر ، ماجرا از این قرار است که احتمال تقلبی بودن یک تابلوی نقاشی دیگر از آثار هنرمند نامدار، فرامرز پیلآرام، باعث شد کریستی این اثر هنری را از دور فروش خارج کند. این اثر پیل آرام پس از آن به کریستی راه یافت که دلالان آثار هنری شش دوره گذشته را سرگرم بازار گرمی و چانه زنی برای آن بودند و البته در تمام این مدت به شکل مستمر خرید آثار این هنرمند از مجموعه داران داخل کشور به بهای اندک با این استدلال که آثار پیل آرام به حراج راهی ندارد، را در دستور کار خود قرار داده بودند.
مجموعه داران بسیاری نیز که از پشت پرده های روابط و شگردهای دلالان نوظهور نقاشی در کشور خبر نداشتند، آنچه از آثار پیل آرام در اختیار داشتند، با این تصور که این هنرمند دیگر در کانون توجه بازار هنر نیست، با قیمت پائین به این دلالان فروختند و به جای آن آثاری از هنرمندان جوان و ارزان قیمت حاضر در کریستی دریافت کردند به این امید که در آینده ممکن است این هنرمندان از ارزش و اعتباری برخوردار شوند که به بالارفتن بهای آثارشان بی انجامد و به این ترتیب به تصور خود یک اثر راکد را با یک اثر با احتمال رشد قیمت تعویض کردند، در حالی که از پشت پرده ماجرا آگاه نبودند و نمیدانستند که این در واقع کلاهی گشاد است که بر سر میگذارند!
پیلآرام یکی از بنیانگذاران مکتب سقاخانه و نقاشیخط است که در سن ۴۶ سالگی و در سال ۱۳۶۲ از دنیا رفته است. او در کارهایش با ترکیب نمادها، عناصر و اشیایی ایرانی مانند مهرها و نقوش کاشیکاری و درآمیختن آنها با برخی علائم مذهبی مانند علم و پنجههای مراسم عاشورا سبک جدیدی را بنیانگذاری کرد. پیلآرام با درآمیختن امکانات بصری خط فارسی به خصوص خط نستعلیق با نقاشی، راههای نوینی برای ترکیببندی کشف کرد که به نقاشیخط مشهور شد.
تابلوی نقاشی پیلآرام که به این حراجی کریستی ارسال شده بود یکی از آثار سری سقاخانه او بود و قیمت پایه آن یک صد هزار دلار تعیین شده بود. با این حال پیشبینی میشد بتواند تا حدود ۱۵۰ هزار دلار نیز قیمت آن بالا برود. اما پیش از برگزاری حراجی شایعاتی مبنی بر این که تابلوی ارسال شده به کریستی اصل نیست قوت گرفت. گفته میشود افرادی با ارسال پیامک یا اس. ام. اس و همچنین نامه به طور مشکوکی به برگزارکنندگان حراجی هشدار دادهاند که این اثر پیلآرام اصل نیست. بالاگرفتن این شایعات باعث شد تا این تابلو در آخرین ساعات از کاتالوگ فروش خارج شود.
این مساله که اصل بودن این تابلو مورد تردید قرار گرفت و کریستی نیز آن را از گردونه حراج خارج کرد نیز با توجه به شگردهای رایج در کار دلالان نقاشی کشور امری محتمل بود و بسیاری از کارشناسان و دست اندرکاران هنری میتوانستند آن را پیش بینی کنند، زیرا به شکل معمول این دلالان پس از آنکه مجموعه ای از آثار یک هنرمند را خریداری میکنند، ابتدا آثاری را به حراج ارایه میکنند که از ارزش هنری پائین تری برخوردار است و تلاش میکنند تا با بازار گرمی و ایجاد رقابتهای مصنوعی به هنگام حراج بهای این آثار را بالا برند به این ترتیب آثاری که از آن هنرمند خاص در اختیار دارند و ارزش بالایی دارد پس از چند دوره که آثار با ارزش پائین تر به حراج رفت و با بهای آن بالا رفت با قیمت پایه بسیار بالاتری به فروش خواهد رفت، اما مساله اینجاست که همواره در مورد هنرمندانی که از شهرت بالایی برخوردارند این احتمال وجود دارد که اثر یاد شده که کارشناسان ارزش پائینی برای آن قائل هستند و آن را از جمله آثار شاخص آن هنرمند به شمار نمیآورند ممکن است یک اثر کپی یا تقلبی باشد!
هر چند که اگر فردی دلسوز هنر کشور باشد، هرگز چنین آثاری را که شائبه تقلبی بودن دارند به حراجهای بین المللی ارایه نمیکند و جو کلی هنر یک کشور را بر هم نمیزند، اما دلالان هنری افرادی هستند که در عرصه هنر یک کشور تنها به سود مقطعی خود فکر میکنند و هرگز اعتلای هنر کشور مد نظرشان نیست، بلکه سودی که از فروش یک اثر به جیب میزنند، تنها چیزی است که چشمشان را به خود خیره میکند، به این ترتیب اگر اثری که حتی احتمال تقلبی بودن دارد و با بهای بسیار ناچیزی خریداری شده، در یک حراج به فروش رسد که به دلیل آن که آن هنرمند برای بار نخست به حراج میرود، بهای آثارش بالا نیست و دلالان قصد ایجاد رقابت مصنوعی برای آن دارند و خریدار اثر در واقع خودشان هستند، به حراج ارایه شود، سود این دلالان چند برابر است زیرا پس از حراج، اثر را که با بهایی چند برابر بهای قبلی به شکل رسمی از این حراجی گرفتهاند، میتوانند به یک خریدار داخلی به این بهانه که هنرمند در بازار کریستی وارد شده و آثارش مورد توجه است، دوباره بفروشند!
اما نکته اینجاست که هرچند چنین شگردهایی تاکنون در ۱۴ دوره پیشین به کار گرفته شده است، اکنون بسیاری اخبار فروش آثار در حراج کریستی را دنبال میکنند و با تردید در اصالت اثر، اکنون چنین اثری با شائبه تقلبی بودن روبرو شده است که این امر موجب خروج آثار آن هنرمند از کریستی را فراهم آورد. این مساله هنگامی وضعی بحرانی به خود میگیرد که بدانیم، از این پس کریستی با دقت و وسواس بیشتری هنر ایران را میپذیرد و این امکان وجود دارد که به دلیل همین مسایل یعنی ارایه آثار بی کیفیت و تقلبی از سوی دلالان به این حراجی، هر آئینه هنر ایران را از گردودنه خرید و فروش حذف کند، به این ترتیب دلالان هنری که در این ۱۵ دوره از فروش آثار ایرانی سود های هنگفتی به جیب زدهاند، در واقع بازار هنر ایران را نیز از بین بردهاند، اما این دلالان چندان از این مساله نگران نخواهند شد، چون بازار های مختلف برای آنها تفاوتی ندارد و با از بین رفتن بازار هنر ایران سودی را که از این بازار جمع کردهاند، در بازار دیگری مانند بازار مسکن یا خودرو به کار انداخته و به دنبال ثروت اندوزی در آن بازارها خواهند افتاد، اما هنر و هنرمند ایرانی است که در جریان این ثروت اندوزی دلالان هنری، قربانی اصلی است و بیشترین صدمه را خواهد دید، همان گونه که اکنون نام هنرمند فقید و برجسته ایرانی یعنی فرامرز پیل آرام در پی این طمع دلالان هنری لکه دار شده و آثارش برای مدتها از گردونه بازار هنر حذف خواهد شد.
گزارش : پریس تنظیفی