در سال ۹۱ خبری در خروجی خبرگزاری های سینمایی و سایت های خبری خارجی قرار گرفت مبنی بر آغاز ساخت فیلم سیصد ۲ که نوک پیکان این رویداد مستقیما و مجددا ایران را هدف قرار داده است.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، در این خبر حتی زمان اتمام تولید و زمان نمایش سیصد ۲ نیز به علاقمندان دیدن آن اعلام شده است.سوم آگوست ۲۰۱۳ این فیلم به مشتاقان فیلم های خوش ساخت تمام جهان عرضه خواهد شد تا تحریف ماهرانه تاریخ ایران را بر پرده های عریض سینمای جهان نظاره کرده و میلیونها دلار به جیب سازندگان آن سرازیر کنند. آنها سالهاست پس از توفیق تمام عیار در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، توپخانه فرهنگی خود را کاملا به سوی ایران نشانه رفته اند و تا امروز دهها فیلم سینمایی و تلویزیونی قدرتمند در تحریف تاریخ و فرهنگ اسلامی و ایرانی به جهان عرضه شده که آخرین نمونه آنها آرگو است که همگی مورد استقبال مخاطبین قرار گرفته و تاثیر برنامه ریزی شده آن نیز در افکار عمومی جهان نشست کرده است.
اگر در طول این سالها به آرشیو اخبار داخلی ایران مراجعه شود در پی انفجار موشکهای قاره پیمای فرهنگی "همین فیلم های خوش ساخت تاثیر گذار" وزرای هر دوره ارشاد، پشت تریبون جلسه خبری قرار گرفته و فیلم تاثیر گذار جهانی را به شدت محکوم کرده اند .غافل از اینکه مخاطبین جهانی این فیلم ها هرگز سیمای وزیر معظم را ندیده و صدای آنان را نشنیده اند چرا که در عصر موشکهای سینمایی جواب فیلم را با سخنرانی نمی دهند.
برخی رسانه ها هم برای التیام آلام هموطنان به سراغ چند تاریخدان می روند تا اطمینان حاصل کنند که تاریخ واقعی ، اصلا آن طوری که در فیلم ضد ایرانی آمده نیست.به تازگی خبرنگاری که قصد دلداری به مسئولین را داشت نوشته بود : آیا می دانید دستمزد فقط یکی از بازیگران این فیلم ها با بودجه چند سال وزارتخانه ما برابری می کند ؟ ما چگونه می توانیم جواب این فیلم ها را بدهیم ؟
انگار قرار است ما در جواب فیلم امریکایی سیصد ، فیلم ایرانی سیصد ۲ را بسازیم و همان عوامل و بازیگران را هم در تولید این فیلم فرضی به استخدام درآوریم! و همان داستان را این بار با پایانی ایرانی پسند به آخر برسانیم. اینگونه دفاع های ناشیانه ، مخاطب را به یاد دفاع خاله خرسه از پیرمرد هیزم شکن می اندازد.
آیا نمی شود در جواب فیلم تخیلی و تحریف آمیز سیصد ، فیلمی اکشن با اسم "تاریخ حذف شده" از تاریخ واقعی امریکا ساخت؟ فرض کنید سازمان سیا با استفاده از فن آوری خاصی که بر مغز و اعصاب اثر می کند موفق شده است جنایات تاریخی کشور امریکا را از ذهن تمام مردم جهان پاک کند اما عده ای هستند که این فن آوری ماهواره ای، بر ذهن آنان بی اثر است و سازمان سیا در تمام جهان، به دنبال ترور این عده از افراد استثنایی است و قهرمان این داستان یکی از آن افراد ویژه است که "تاریخ حذف شده امریکا" را دوباره به خاطرات تمام مردم جهان بازمی گرداند.کشتار سرخپوستها را .به بردگی کشاندن و مثله کردن سیاهپوستان را.آزمایش بمب اتمی بر روی زرد پوستان را ، جنایات دهشتناک در ویتنام و اسناد تاریخی اعمال ضد بشری این کشور را مجددا به حافظه همه مردم جهان بازمی گرداند.
آیا نمی شود در جواب فیلم ضد ایرانی آرگو ، فیلم جنایت سیاه امریکایی ها در حمله وحشیانه به هواپیمای مسافربری ایران را به تصویر کشید؟ جنایتی که در پی آن، اقدامی "نکبت بارتر" انجام گرفت .آنها به فرمانده شیطان صفت این ناو جنگی مدال شجاعت اعطا کردند.آیا سوژه ای جذاب تر از این برای جواب به آرگو سراغ دارید ؟ شخصیت اول داستان می تواند همسر امریکایی یکی از قربانیان هواپیمای مسافربری باشد که همه جا به دنبال فرمانده بازنشسته ناو جنگی است.او هر جا که این پیرمرد جنایتکار را پیدا می کند با اطلاع رسانی به همسایگان وی، باعث نفرت عمومی از فرمانده می شود و راهی بجز تغییر مکان دائم برای فرمانده باقی نمی گذارد. اگر قواعد فیلمسازی در تولید این فیلم افشاگرانه رعایت شود، می تواند جوابی دندان شکن به آرگو و ضربه جانانه ای به وجهه کاذب جهانی امریکا باشد.اما کو گوش شنوا؟
درصورتی که مراکز سینمایی چون "فارابی" ، "حوزه هنری" ، "انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس" و مراکز مشابهی که در ایران بطور مستقیم و غیر مستقیم از چاههای نفت ارتزاق می شوند ، بنا به توصیه صریح اسلام به مدیریت شورایی سپرده شوند و تصمیمات سنجیده شده مشترک، جایگزین موازی کاری ها و تولیدات علی السویه و ناموفق گردد ؛ می توان یک هالیوود کوچک ولی قدرتمند ایرانی به وجود آورد که بخشی از فعالیت آن جوابگویی به هجمه های اینچنینی باشد.آنگاه می توان در جواب هر موشک بالستیک فرهنگی ، پاسخی متقابلانه و کوبنده و گران به کشور مهاجم داد تا در پی دریافت جواب دردناک، کمتر به فکر تحریف تاریخ و فرهنگ ملل دیگر بیفتند.
درسال ۹۱ در وضعیتی که دشمنان ایران اسلامی همچنان به حملات سازمان یافته خود علیه فرهنگ و مردم مسلمان ایران ادامه می دادند، مدیران سینمایی ما به تسویه حساب ها و زد و خورد های قومی قبیله ای مشغول بودند.
سال ۹۱ به آخر رسید و این مسئولان فراموش شدنی ، سعادت آن را نیافتند تا رویداد فرخنده اتحاد و اتفاق را در زمان مدیریت گذرای خود رقم بزنند و سیصدسازان دیروز و هنوز را از کرده خود پشیمان کنند.
گزارش:مرضیه حسینی لنگرودی