پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صداوسیما که جزء آخرین پایگاههای رژیم پهلوی بود که توسط انقلابیون تسخیر شد، به دلیل اهمیت این دستگاه، جایگاه ویژه ای پیدا کرد و یک اصل یعنی اصل 175 اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی به این رسانه اختصاص داده شد که در آمده بود: «در رسانههای گروهی ( رادیو و تلویزیون ) آزادی انتشارات و تبلیغات طبق موازین اسلامی باید تأمین شود.
گروه سیاسی- حمید شهریاری: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صداوسیما که جزء آخرین پایگاههای رژیم پهلوی بود که توسط انقلابیون تسخیر شد، به دلیل اهمیت این دستگاه، جایگاه ویژه ای پیدا کرد و یک اصل یعنی اصل 175 اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی به این رسانه اختصاص داده شد که در آمده بود: «در رسانههای گروهی ( رادیو و تلویزیون ) آزادی انتشارات و تبلیغات طبق موازین اسلامی باید تأمین شود. این رسانهها زیر نظر مشترک قوای سه گانه قضائیه ( شورای عالی قضایی، مقننه و مجریه) اداره خواهد شد. ترتیب آن را قانون معین می کند.»
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،پس از تغییر قانون در همان اصل آمده است: «در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد. نصب و عزل رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با مقام رهبری است و شورایی مرکب از نمایندگان رئیس جمهوری و رئیس قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی ( هر کدام دو نفر ) نظارت بر این سازمان خواهند داشت. خط مشی و ترتیب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معین می کند.»
این درحالی بود که خبرگزاری پارس که سابقه ای به مراتب بیشتر تلویزیون در ایران دارد و تقریبا هم سن و سال رادیو است، براساس قوانین جاری به عنوان رسانه رسمی کشور محسوب میشود و حتی تا سالهای نچندان دور هر خبر باید اول به تایید این خبرگزاری میرسید و سپس مجوز پخش در رادیو و تلویزیون و یا روزنامهها را پیدا میکرد.
ایجاد زاویه با دولت بعد از دوم خرداد
اما تقریبا بعد از دوم خرداد سال 76 به دلیل زاویههایی که روسای صداوسیما با روسای جمهوری بخصوص روسای اصلاح طلب داشتند، گرایش این رسانه به سمت مخالفان دولت بیشتر بود تا خود دولت.
البته همواره در ابتدای شروع به کار دولتهای جدید این رسانه از در دوستی با روسای جمهوری در میآید، اما پس از گذشته مدتی ساز مخالف صداوسیما آغاز میشود. این موضوع را میتوان در دولتهای آقایان خاتمی، روحانی و اخیرا هم پزشکیان دید.
البته یادآوری این موضوع فقط به این دلیل است که گفته شود پیش از این نیز این رفتار سینوسی از مدیران صداوسیما دیده شده است، چه در زمانی که حتی علی لاریجانی به عنوان رئیس صداوسیما بود و مجموعه برنامههایی با عنوان چراغ را تولید و پخش کرد و چه در زمانی که حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری بود و حتی پویانماییهایی از سوی سازمان اوج علیه مذاکرات هسته ای تولید و در شبکه پویا پخش میشد.
پیان ماه عسل دولت و صدا وسیما
این روزها نیز که انگار ماه عسل دولت و صداوسیما به پایان رسیده، این موضوع قابل پیش بینی بوده است. زیرا در این دستگاه عریض و طویل که هزاران نفر مشغول فعالیت هستند و از بودجه کلانی از دولت بخاطر تولید برنامههای مختلف به بهانه مبارزه با تهاجم فرهنگی و یا اطلاع رسانی دریافت میکنند و حتی برخی از فرکانسهای امواج را در اختیار دارد به شکلی که محمدجواد آذری جهرمی در زمان صدارت خود بر وزارت ارتباطات تلاش بر این داشت که این فرکانسها را در اختیار وزراتخانه متبوع خود قرار دهد ولی هرگز موفق نشد، همچنان بر طبل مخالفت با دولتهایی میکوبد که از نظر تفکر با آنها زاویه دارد.
صداوسیما را باید انحصارگراترین دستگاههای کشور دانست، زیرا در طی سالهای اخیر علاوه بر دریافت سرسام آور بودجه یعنی 24 همتی (هزار میلیارد تومان) در سال 1403 از دولت که بیشتر از بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (21 همتی در سال 1403) است، در بخشهای دیگر نیز درآمد دارد که میتوان به آگهیها، حق آبونمان از مردم در قبوض برق، درآمدهای اخیر ساترا برای نظارت و تایید برنامههای تولید شبکه خانگی و ... را به این موارد اضافه کرد، نام برد.
اما در سراسر جهان به غیر از ایران، شبکههای تلویزیونی خصوصی از جلمه خبری، آموزشی و ... با رعایت موازین و سیاستهای کشوری که در آن مکان دفتر دارند، مشغول فعالیت هستند و اقدام به انتشار برنامههایی براساس سیاستهای مسئولان رسانه ای خود میکنند که نشان دهنده گسترش تکثر در آن جامعه است، ولی در ایران این اتفاق رخ نداده است.
البته چند سال قبل علی مطهری نماینده مردم تهران طرحی را به مجلس آورد که در آن اجازه داده میشد که با تایید صدا وسیما و هیات 6 نفره نظارت بر آن، شبکههای خصوصی افتتاح شود و در کشور به فعالیت بپردازند که با لابی سنگین صدا وسیما و قول پوشش خبری برنامههای نمایندگان در شهرستانها، این موضوع از دستور کار خارج شد.
اما این روزها که پیمان جبلی رئیس صداوسیما است، در ایام انتخابات نیز به رغم تاکید رهبر انقلاب برای ایجاد شور انتخاباتی میان مردم جهت حضور در پای صندوقهای رای، اقدام به سانسور مستندهای انتخاباتی پزشکیان میکرد که با اعتراض ستاد انتخاباتی وی مواجه شد.
البته این موضوع دور از ذهن نبود، چرا که وقتی قائم مقام صداوسیما برادر رقیب اصلی پزشکیان یعنی جلیلی باشد و در دفتر رئیس سازمان اقوام و نزدیکان وی حضور داشته باشند، اینگونه رفتارها عادی به نظر میرسد.حتی اگر ادعا شود وی در زمان تبلیغات انتخاباتی به مرخصی رفته است.
سیاسی کاری در پوشش اخبار رئیس دولت
اگر به خاطر داشته باشید نیز در اواخر دولت روحانی نیز، صداوسیما سفرهای استانی و سخنرانیهای رئیس دولت را سانسور میکرد به شکلی که اختلافی میان این سازمان و سازمان برنامه بر سر پرداخت بودجه ایجاد شد و دولت عنوان میکرد که وقتی مراسم، برنامهها و اخبار رئیس جمهوری پوشش داده نمیشود، پس چرا باید بودجه خزانه دولت به صداوسیما داده شود؟ این روزها نیز به نظر میرسد که ماه عسل صداوسیما و دولت در حال اتمام است که معاونت سیاسی این سازمان تصمیم میگیرد که تنها در بخش خبری ساعت 20 شبکه چهار دیدار رئیس جمهوری با استاد محمدعلی موحد را پوشش دهد.
این موضوع باعث اعتراض دولت شد و در بیانیه ای این اقدام را با منطق سیاستگذاری رسانهای و معیارهای سردبیری حرفهای در تعارض دانسته و آورده است: «بهتر است همکاران عزیز رسانه ملی، به جای بهانهجویی این را تبیین بفرمایند که با چه منطق و استدلالی در سطح سردبیری چنین تصمیمی را گرفتهاند.»
به نظر میرسد تنها منطق و تدبیر برای عدم انعکاس خبر رئیس جمهوری که رهبر انقلاب موفقیت آنرا، موفقیت نظام میداند و همواره از ضعف رسانه ای در کشور انتقاد کرده اند، همان منش و روش با روسای جمهوری پیش از پزشکیان یعنی خاتمی و روحانی باشد که باید گفت، همین اقدامات خودسرانه است که مرجع اصلی دریافت اخبار توسط مردم رسانههای آن سوی آبها و وابسته به بیگانگان هستند، زیرا رسانه ملی تنها براساس نظرات سیاسی یک گروه خاص اداره میشود. باید گفت که اگر سرتا پای صداوسیما را نیز با بودجه دولت و جیب مردم طلا بگیرند، بازهم مردم برای دیدن برنامههای صداوسیما سراغ شبکههای داخلی نخواهند رفت، بلکه دنبال چیز دیگری نه از جنس داخل در قاب جعبه جادویی رسانه ملی هستند.