زمانیکه مسعود پزشکیان به تشویق دوستان خود به وزارت کشور رفت و برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد و سپس به جلسه مرکزی جریان اصلاحات آمد و برنامهها و اعتقادات خود را بیان کرد و مورد پذیرش جریان اصلاحات قرار گرفت، هیچ کس فکر نمیکرد که مورد تایید قرار گیرد و در همان اولین دقایق معرفی وی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری، بیشترین جستجو به نام وی در فضای مجازی شکل گرفت.
گروه سیاسی- رحمان زین الدین: زمانیکه مسعود پزشکیان به تشویق دوستان خود به وزارت کشور رفت و برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد و سپس به جلسه مرکزی جریان اصلاحات آمد و برنامهها و اعتقادات خود را بیان کرد و مورد پذیرش جریان اصلاحات قرار گرفت، هیچ کس فکر نمیکرد که مورد تایید قرار گیرد و در همان اولین دقایق معرفی وی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری، بیشترین جستجو به نام وی در فضای مجازی شکل گرفت.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،پس از آن بود که اصلاحات ناگهان دید که در انتخابات اخیر دارای نامزد است، به همین دلیل تا اینکه بخواهد نیروهای خود را در پشت نامزد خود بسیج کند، زمان برد و پزشکیان دیرتر از دیگر رقبای خود که حتی قبل از ثبت نام نقشه راه برای پیروزی را کشیده بودند و حتی نامزدهای پوششی خود را به خط کرده بودند، آماده رقابت شد.
یکی از دلایل دیگری که جبهه اصلاحات دیرتر از دیگر رقبا توانست شکل تشکیلاتی به خود بگیرد، دلخوری این جناح از مواضع حکومت طی سالهای گذشته بخصوص از وقایع سال 88 به بعد بود.
روند نزولی حضور مردم در پای صندوقهای رای
یعنی حاکمیت بعد از وقایع سال 88 و سال 98 و سال 1401 سخت ترین فشارها را به مردمی وارد کرد که بیشترین حضور را در پای صندوقهای رای در سال 88 داشتند و 85 درصد مردم رای دادند و به نظام جمهوری اسلامی ابراز علاقه کردند اما به مرور این ابراز علاقه کمتر و کمتر شد و در دور اول انتخابات ریاست جمهوری این حضور مردم تنها به 41 درصد رسید که پایین ترین میزان مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی بود.
همین موضوع زنگ خطری بزرگ برای موجودیت انقلاب اسلامی رقم زد و نظام را برآن داشت تا صدای مردمی که با نیامدن در پای صندوقهای رای فریاد بلندی اما بی صدا سردادند را بشنود و بر آن تمکین کند.
پزشکیان برآمده از این صدای بی صدایان است که میخواهند صدایشان در کشورشان توسط زمامدارانشان شنیده شود، زیرا این مردم ولی نعمتان نه انقلاب اسلامی بلکه تمامی حکومتهای تشکیل شده در این سرزمین کهن از ابتدا تاکنون بوده، هستند و خواهند بود.
به همین دلیل پزشکیان که به عنوان آخرین و تنها برگ برنده در دستان حکومت امروز شعار وفاق ملی را سر میدهد به دنبال اجرای خواست 51 درصدی که رای ندادند و آنهایی که به وی رای داده اند با اقلیتی که در ساختار سخت حکومت هستند، است تا بگوید اگر دولت چهاردهم در اجرای برنامههای خود شکست بخورد یعنی کل نظام تنها و آخرین فرصت داده شده از سوی مردم را از دست داده است و دیگر معلوم نیست که چیزی در برابر انقلاب اسلامی خواهد بود.
آری دولت وفاق ملی به دنبال آشتی میان حکومت با ناراضیان سال 88، 98 و مردمی است که در وقایع پس از سال 1401 دیگر اصولگرا و اصلاح طلب را لایق حکومت داری نمیدانند و شعار میدهند، «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا».
این همان اخطاری است در لایههای زیرین جامعه صدایش هر روز بلندتر است و همان کسانیکه روزی به عنوان فتنه گران وقایع 88 معرفی میشوند، بیشتر مورد وثوق ملت هستند زیرا در طی سالهای گذشته حداقل کاری که کرده اند همراهی با مردم بوده است.
دولت وفاق ملی به دنبال آشتی میان مردم
آری دولت وفاق ملی به دنبال اجرای توصیههای آخرین نماز جمعه یکی از اصلی ترین ستونهای نظام جمهوری اسلامی یعنی مرحوم آیت اللههاشمی رفسنجانی است. دولت وفاق ملی میخواهد از مردمی دلجویی کند که در طی سالهای اخیر منتقد شده اند.
اینکه این روزها برخی از اصولگرایان به خود اجازه میدهند برای دولت تعیین تکلیف کنند که فلان فرد را در لایههای مدیریتی بالا و میانی کشور نگمارید، زیرا به گمان این افراد حامی اصلی فتنه 88 بودهاند، برای مردم ایران بسیار جای نگرانی دارد که وقتی رهبر انقلاب از اتفاقات مجلس ششم و وقایع 88 گذر میکنند، چرا همچنان برخی بر روی مواضعی پافشاری میکنند که به صلاح کشور نیست.
مگر رهبر انقلاب نفرمودند که در دولت باید کسانی باشند که از بن دندان با انقلاب اسلامی معتقد باشند و سپس براساس سخن ایشان، رئیس جمهوری با رهبری برای انتخاب وزرا مشورت کرده و ایشان نیز آنها را بخصوص افرادی که شناخته شده اند از جمله دکتر ظفرقندی و میدری را تایید میکنند، بازهم افرادی و به قول وحید حقانیان در لایههای سخت حکومت به دنبال حذف این افراد هستند.
اینکه تعریفی از دولت وفاق ملی در کشور صورت گیرد، خواست همگان است که تاکید دارند که دولت چهاردهم باید جریان ساز و گفتمان ساز در کشور باشد تا بتواند فصلی نوین از حکومت داری اسلامی را به جهانیان ارایه دهد. اما اینکه بخواهیم برای دولت خط و نشان بکشیم که با فلان فرد نباید کار کنی یا نباید با فلان جریان همراهی کرد، کاملا غلط و به صلاح کشور نیست.
اینکه افرادی به خود اجازه میدهند که جریان اصلاحات را درباره حضور در دولت «گستاخ» خطاب کنند، نشان از این است که در لایههای سخت حکومت هنوز صدای مردم را به خوبی شنیده نشده و یا شنیده اند اما همچنان به دنبال مقاومت در برابر آن هستند. چون دکتر پزشکیان نامزد جریان اصلاح طلب بود و دولت وی رسما سومین دولت اصلاح طلب جمهوری اسلامی است. بنابراین این جریان اصلاح طلب نیست که گستاخ است، زیرا مردم به نامزد آن اعتماد کردند و رای دادند و توصیه میشود، این افراد نیز به رای مردم تمکین کند.
در تمامی کشورهای جهان این مجالس هستند که صدای ملت بوده و در برابر زیاده خواهیهای دولتها مقاومت میکنند هرچند که دولتها نیز برآمده از احزاب و بطن جامعه هستند اما در کشور ما متاسفانه مجلس صدای ملت نیست. بلکه صدای اقلیتی است که به قول علی لاریجانی تعدادشان به اندازه یک اتوبوس است و برای کشور و مردم متاسفانه تعیین تکلیف میکنند.
البته این مجلس در انتخابات بعدی قطعا دچار تحولات شگرفی خواهد شد، ولی باید تا آن روز دولت نگران و مراقب مارهای زخمی نمایندگان حداقلی پایداری باشد تا مبادا در کوران رفع و رجوع مشکلات کشور و حل مسایل پیش رو دچار خسران شود.
دولت وفاق ملی به دنبال دلجویی از مردم است
در نهایت دولت وفاق ملی به دنبال دلجویی از مردمی است که از سال 88 به بعد از نظام دلگیر و ناامید شده اند. همان 51 درصدی که موافق سیاستهای جاری کشور نیستند. نظام باید وفاق ملی را بپذیرد. لایههای سخت حکومت باید این را بدانند که دولت وفاق ملی یعنی حضور تمامی افراد، گرایشها، سلایق و اندیشههای کشور در مناصب تصمیم گیر و تصمیم ساز. این تنها راه جلوگیری از یوم الله دیگری به تعبیر رهبر کبیر انقلاب اسلامی است. دستان پزشکیان را برای ایران باز بگذاریم.