گروه اجتماعی-زهرا کرد: دوچرخه، وسيلهاي است که در خاطرات ما نقش پررنگي دارد. با نگاهي به دوچرخه در زندگي ايرانيان، به اهميت و حضور هميشگي اين وسيله در ادوار مختلف تاريخي پيميبريم. در بسياري از آثارهنري اعم از نقاشي، فيلم، تئاتر و پوستر هرگاه غرض نشان دادن آسودگي و آرامش باشد، دوچرخهاي هم ديده ميشود.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،چنين گذشته و نقشي سببشده هنوز هم در بسياري از شهرهاي ايران که اتوبان کشي مجال تنفس به شهر را ميدهد، شاهد رکاب زدن در تمامي سنين باشيم. امروزه با مطرح شدن مفاهيم نويي چون کربن صفر، آلودگي هوا، زمينگرمايي، حملونقل پاک و سرعت زندگي اهميت استفاده از دوچرخه بهعنوان وسيله نقليه بيشازپيش احساس ميشود؛ بهگونهاي که سازمان ملل سه ژوئن را روزجهاني دوچرخه نامگذاري کردهاست. آيا در شهرهايي که مديريت شهري کمترين توجي به اين شکل از حملونقل ندارد و در فضايي که دوچرخهسواري براي نيمي از جمعيت کشور درهاله اي از ابهامات انتظامي است، صحبت از دوچرخه دور از واقع گرايي نيست؟
امنيت جاني
عليرضاعلمدار جواني است که از سال 98 در تهران با دوچرخه تردد ميکند. از او چالشهاي اين شکل از رفتوآمد را ميپرسم و پاسخ ميدهد: بزرگترين چالش رکابزني در شهر امنيت جاني دوچرخهسوار است؛ چرا که دوچرخه بهخاطر ماهيت ساختاريش بيشترين آسيبپذيري را در ميان سايروسايل نقليه براي سرنشينش دارد. براي مواجهه کم خطرتر با اين چالش، آشنايي و انتخاب مسيرهاي درست کارساز است. از طرفي به موازات کسب تجربه، امکان پيشبيني حرکت رانندگان و عکسالعمل سريع هم ايجاد ميشود که به نوبه خود در کاهش مخاطرات دوچرخهسواري در شهر کمک ميکند.
با دوچرخه تا فرهنگسازي
در ادامه علمدار به راهکارهايي براي فرهنگ سازي اين شکل از حمل و نقل ميپردازد: يکي از روشهاي دردسترس براي کمکردن خطر رکاب شهري، آموزش به رانندگان و دوچرخهسواران است. استفاده از ظرفيت بالقوه پارک ترافيک براي آموزش و تبيين قوانينومقررات دوچرخهسواري هم ميتواند مفيدفايده باشد. برگزاري رکاب دانشآموزي و ترغيب دانشآموزان و والدين آنها به استفاده از دوچرخه براي رسيدن به مدرسه نيز، يکي از اقداماتي است که با تاثير دوجانبه هم به فرهنگسازي در سنين کودکي کمک ميکند و هم در کوتاهشدن مسير رسيدن به مدرسه نقشبهسزايي دارد. اين دوچرخهسوار جوان به اهميت وجود انجمنهاي مردمنهاد در تبيين آموزش و فرهنگسازي در باب دوچرخهسواري شهري اشاره ميکند و معتقد است: حقيقتا باراصلي و مهم اين فرهنگسازي برعهده متوليان فرهنگي است، اما در غياب حضور آنها انجمنهاي مردم نهادي نظير گرينکلاب با اجراي برنامههايي متنوع نظير عادي_جديد، شروع_رکاب و حمل پاک درصدد فرهنگسازي است. اخيرا نيز برنامه «در رکاب سونيا»را داشتيم که اقدامي نو بود. يکي از اعضاي گرين کلاب به دليل ترس از رکاب زدن در ساعات ابتدايي روز، از گرين کلاب راهکار خواست و گروه در اقدامي جالب با حضور20 نفر از اعضايش در ساعت 5 صبح ايشان را تا محل کارش همراهي کردند. ما به دنبال سازوکاري براي اين قبيل همراهيها در سطح شهرهستيم تا هم حضور دوچرخه سواران در شهر خطر کمي داشته باشد و هم بر مدار فرهنگ سازي در اين حوزه گامبرداشتهباشيم.
عادي جديد
عادي جديد عنواني است که گرين کلاب براي تبيين آن در حمل و نقل تلاش ميکند. علمدار از پيشينه و علت اين حرکت ميگويد: پس از همهگيري کرونا ترمينولوژي جديدي به نام «عادي_جديد/newnormal» مطرح شد. اين مفهوم به بازتعريف جديدي از رفتارها و عادتها در زندگي اجتماعي اشاره دارد. ما در گرينکلاب در راستاي همين مفهوم سعي کرديم با نگاهي مسئولانه، به اجراي برنامههايي براي يادآوري اين هدف بپردازيم. کمپين «بادوچرخه از خانه تا محل کار» يکي از اجزاي همين عادي_جديد است که هرساله به مدت دوهفته تا روزجهاني دوچرخه برگزار ميشود.
دوچرخه در گرما
از او چگونگي اجراي اين برنامه را با وجود گرماي اين روزهاي ايران ميپرسم و با نگاهي دقيق پاسخ ميدهد: يکي از ويژگيهاي حملونقل با دوچرخه تماس بيواسطه با محيط زيست و شرايط جوي است. اين مسئله در کشورهاي اروپايي بهواسطه بارشهاي فراوان، در کانادا و کشورهايي نوارشمالي بهواسطه برف و سرما و در ايران و مناطق بياباني بهواسطه گرما وجود دارد. بايد پذيرفت همانطور که دوچرخه به سبکزندگي ما کمک ميکند، ما نيز ميتوانيم با سبکزندگي خود به دوچرخه سواري کمککنيم. بهتراست در ماههاي گرم سال با روشهايي نظير انتخاب مسيرهاي مشجر و سايهدار، ساعت مناسب رکابزني، استفاده از پوشش مناسب رکابزني همگامتري با طبيعت داشته باشيم.
جايي براي دوچرخه نيست
طي چندسال گذشته، با درنظرگرفتن دوچرخه بهعنوان کالايي لوکس و غيرضروري و در سايه تحريمها و افت ارزش ريال، شاهد افزايش چشمگير قيمت اين وسيله هستيم. واقعيتي که به گفته عليرضا يکي از موانع مهم رکابزني در شهر براي دوچرخهسواران است. او معتقداست نبود پارکينگ دوچرخه و امنيت نامناسب پارگينگهاي موجود سبب شده که همواره نگراني خاصي از پارک کردن دوچرخه داشته باشيم؛ چراکه سرقت دوچرخه بسيار مرسوم بوده و در نبود فضاي ايمن اين اتفاق بيشتر رخ ميدهد؛ از طرفي ممنوعيت ورود دوچرخه به بسياري از اماکن عمومي هم، مانعي مهم براي استفاده از اين وسيله براي حملونقل است.
بيمه دوچرخه
در شهري که قوانين راهنماييرانندگي، دوچرخه را بهعنوان يک وسيله نقليه درنظرميگيرد، لازماست زيرساختهاي اصولي و قانوني هم به اين مهم اختصاص يابد؛ اما در کشور ما خلاهاي قانوني مانعي سرعتگير براي هموارشدن مسير حملونقل پاک است. از عليرضا لزوم و فراگيري پوشش بيمه اي دوچرخه را جوياميشوم و ميگويد: دوچرخهسوار، دوچرخه و شخص ثالث بايد مشمول بيمه باشند. چراکه درصورت بروز حادثه، راهنمايي رانندگي با دوچرخه بهعنوان وسيلهي نقليه برخورد کرده و حتي ممکن است دوچرخهسوار مجبور به پرداخت غرامت باشد. درحاليکه اگر زيرساختهاي مناسب مديريت شهري براي دوچرخه در شهر وجود داشت، دوچرخه سوار مجبورنميشد از مسيرهايي غيراز مسيردوچرخه تردد کند و براي خود و سايرشهروندان چالش ايجادکند.
شهري براي همه؟!
«شهري براي همه» شعاراغلب مديران شهري است. شهري که مبلمان شهريش برمدار توسعه پايدار باشد. اما تهران و ساير شهرهاي ايران تا چه اندازه به اين مفهومنزديک هستند؟ هنگامه در دهه پنجم زندگي است و پس از وقفه چهلساله، مدتي است مجددا دوچرخه سواري ميکند. او به وضعيت خطرناک معابر براي تردد دوچرخه اشاره ميکند و ميگويد: عرض نامناسب خيابانها، حضور موتورسواران و بيتوجهي رانندگان موارديست که سبب ميشود تردد با دوچرخه، تردد خطرناکي به نظربيايد. رعايت نکردن فاصله قانوني يکونيم متر با دوچرخهسوار باعث برخوردهاي مکرر با درخودروهاي پارکشده و عابريني است که در خيابان تردد دارند. ازآنجاييکه آگاهي همگاني از طرف نهادهاي متولي آموزش شهروندي رخ نداده است، اغلب رانندگان درک درستي از سرعت و ترمز دوچرخهسوار ندارند و بهگمان اينکه دوچرخه مانند موتور قابليت عکسالعمل سريع دارد، رفتارهاي پرخطر نظير توقفهاي ناگهاني انجامميدهند.
دوچرخه و سرعت زندگي
هنگامه از دوچرخه سواراني است که در برنامه «رکاب با سونيا» شرکت داشته و از حس و حالش در اين برنامه ميگويد: برنامه بسيار جالبي بود، چرا که افراد حاضر به خاطر فرد ديگري در ساعات ابتدايي روز با سرعت حداقلي در خيابان حضور داشته و با همراهي ايشان تصوير بسيار زيبايي از دگردوستي را نشان دادند.
برنامهاي که با کمترين هزينه اثرات فرهنگي بزرگي بههمراه داشت. اينروزها اغلب شاهد ذبح شدن مفاهيم انساني در اثرسرعت زياد زندگي شهري هستيم؛ اما در اين برنامه بهواسطه همرکابي با سونيا، سرعت را از زندگي گرفتيم و بر صميمت و همدلي آن افزوديم.