گروه سياسي- رحمان زين الدين: بازهم مانند چند بار پيشين، تيم ملي فوتبال ايران در يک تورنمنت تقريبا مهم توانست برخلاف انتظار مردم ظاهر شود، يعني اينکه مردم ايران براساس تجربيات گذشته خود از تيم ملي فوتبال بخصوص در بازي قبل که در برابر سوريه نشاني از يک تيم قوي و متشکل و يکدستي نبود، اين بار با هم مانند يک کارخانه که اجزاي آن يکي شده و روبه جلو حرکت ميکنند، توانستند از خود شگفتي خلق کنند نه فقط براي جهانيان بلکه براي مردم ايران نيز اين موضوع باعث تعجب فراوان شد.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،البته نه از اين بابت که ايران تيم قدرتمند ژاپن را برد بلکه از اين جهت که ژاپن به عنوان کشوري پيشرفته و صنعتي با مديراني متفکر و کاردان از تيمي که همچنان بعد از برد در بازي بازيکنانش در مصاحبههاي مختلف دغدغه فکري آنها افزايش نرخ دلار است، (مصاحبه رامين رضاييان) شکست خورد.
بايد واقعيت را پذيرفت که از قديم هم قدرت ورزشي کشورهاي مختلف نشان دهنده ميزان پيشرفته بودن آنها در موضوعات مختلف است. اينکه مديران يک کشور بتوانند به درستي براي نسل جوان آن مرز و بوم برنامه مدوني داشته باشند و براي گسترش ورزش قهرماني و حرفه اي در کشورشان برنامه ريزي کنند، نشان دهنده تدبير مسئولان آن کشور براي تربيت جانشينان شايسته اي براي آينده بدون توجه به سلايق و تفکرات سياسي حاکم است.
اينکه مردم ايران بخواهند براي يک رخداد کوچک آن هم نه برد بر تيم ملي قدرتمند ژاپن بلکه باخت اين تيم در برابر ايران، به شادي بپردازند نوعي مُسکن درماني براي آينده اي است که همچنان به اميد تک اتفاقاتي است که دل مردم را شاد ميکند.
ايجاد زمينههاي شادي
زيرساختهاي مناسب ميخواهد
البته برنامه ريزي و زيرسازي براي پيشرفت جامعه احتياج به نخبه پروري دارد و اينکه بگوييم براي فلان چيز و يا فلان رشته و يا فلان حرفه که بسيار براي آينده کشور مهم و اساسي است، منابع مالي و انساني مناسبي وجود ندارد، يا اينکه فرار نخبگان را انکار کنيم و بگوييم هرکس نميتواند در اين سرزمين آنگونه که ميخواهيم زندگي کند، برود يا اينکه بگوييم کشور براي حزب اللهيها است، حرفي بسيار گراني براي مردم است و نتيجه آن را در عدم مشارکت مردم پاي صندوقهاي راي مشاهده ميکنيم.
اينکه کشور غني ايران که براساس آخرين اطلاعات نشريات معتبر جهاني جزء ثروتمندترين مردم خاورميانه است و اين دارايي بيشتر از منابع خداداي است که در اين سرزمين وجود دارد، اما حتي نميتوانند از فروش اموال و نفت به دليل تحريمها استفاده کنند، جاي تاسف بسيار دارد.
اينکه ريزساختهاي اساسي کشور به روزرساني نشده و به سمت فرسودگي، پيري و از کار افتادگي حرکت ميکند، زنگ خطري است که اگر امروز به دنبال تعامل با دنيا براي ورود دانش به روز به کشور نباشيم فردا بايد در کتابهاي تاريخ مانند گذشتگان از ما نام ببرند.
پيش بيني کارشناسان بر اين است که با توجه به وضعيت کنوني سياسي ايران هيچ کشوري در هيچ کجاي دنيا حاضر نيست در چندسال آينده در موقعيتهاي حساس به کمک ايران بيايد و دستمان را بگيرد.
از سوي ديگر به زودي کشور که از نظر جمعيتي هم به سمت پيري در حال حرکت است، در بخشهاي مختلف از جمله ورزش و نيروي کار ماهر به بن بست خواهد خورد و دليلي براي شادي مردم ديگر وجود نخواهد داشت.
اينکه اگر بخواهيم شادي مردم مستدام باشد بايد به سمت ايجاد زمينههاي بروز شادي حرکت کنيم، اين زمينههاي بروز شادي نه فقط در خوشحالي فيزيکي نمود داشته باشد بلکه در احساس خوشحالي نيز بايد لمس شود. يعني اگر فردي نخواهد بخاطر شاد بودن حتي از خانه هم بيرون نيايد تا در کوچه و خيابان به رقص و پايکوبي پردازد، بايد در خانه و بستر بيماري نيز حس خوب شادماني داشته باشد و براي آينده خود اميدوار باشد.
رضايتمندي کليد حل
مشکلات جامعه
اين موضوع قطعا در رضايتمندي مردم از حکومت تاثيرگذار خواهد بود و در چالشهاي اجتماعي خود را نمايان خواهد کرد که از آن جمله ميتوان به حضور مردم در پاي صندوقهاي راي اشاره کرد.
اين روزها که نزديک به انتخابات مجلس ميشويم و حکومت از تمامي ابزارها و امکانات خود براي دعوت مردم به حضور و مشارکت در انتخابات استفاده ميکند تا حسي کاذب و زودگذر را براساس تحريک احساسات ملي و مذهبي برانگيزد، بايد به فکر راهکاري اساسي بود که همان ايجاد حس دائمي شادي در ميان مردم است.
همانگونه که گفته شد تنها راه ايجاد اين حس خوب در ميان مردم و حمايت دائمي تودهها از حکومت ايجاد زيرساختهاي مناسب براي تمامي اقشار است، زيرساختهايي که ميتواند در آينده سياسي کشور که داراي گذشته اي درخشان است، بهره برد.
اما اگر اين حس بد و زودگذر در ميان مردم همواره وجود داشته باشد، هماني ميشود که امروز ميبينم. مشارکت در تعيين سرنوشت در تهران براساس نظرسنجيها 15 درصد و در کشور حداکثر 35 درصد است؛ يعني 65 درصد مردم حاضر نيستند به هيچ عنوان در پاي صندوقهاي راي حاضر شوند و حتي راي سفيد بدهند.
يادمان نميرود براي اولين بار مردم ايران بعد از اينکه تيم ملي در آذر سال 76 استراليا را برد يعني چندماه بعد از انتخابات باشکوه خردادماه و در ميان بهت همگان براي پيروزي نگرشي جديد در عرصه سياسي کشور و به جام جهاني فرانسه رفت، به خيابانها آمدند و به ابراز شادماني و رقص پرداختند، همين موضوع مورد توجه کارشناسان سياسي و جامعه شناسان قرار گرفت و برخي از آنها اعلام خطرکردند که جامعه به شدت غمگين ايران، درپي ادامه ايجاد تغييرات در دامنه و نوسان حرکتي خود است تا بتواند پيله کهنه قديمي خود را بشکافد و از چهار ديواري تنگ فضا بسته جامعه رها شود.
تغييرات در ساختار
زمينهساز گسترش شادي
امروز نيز برهمين اساس است و بعد از دوم خرداد سال 76 و حضور اصلاح طلبان در قدرت و شکست بسياري از نظريات آنها در سالهاي بعد از سوي حکومت و به چالش کشيدن خواستههاي مردم، ملت ايران هرگز نتوانستند به خواستههاي خود برسند.
مردم انتظار دارند که اين روزهايي که درحال برگزاري جشنهاي 45 سالگي انقلاب اسلامي است، نظام پوست اندازي کند و براساس فقه پوياي تشييع، زمينههاي جديد حکومت داري را به منصه ظهور برساند تا مردم دلخسته از روزگار، بدون اندک نگراني به دنبال برنامه ريزيهاي بلند مدت براساس منابع و زيرساختهاي اقتصادي، سياسي، ديپلماسي، اجتماعي، فرهنگي و علمي قدرتمند براي ايجاد شاديهاي پايدار باشند.
اين همان سخني است که درابتداي اين نوشتار برآن اشاره شد. نبايد از باخت ژاپن خوشحال شد بلکه بايد جوري برنامه ريزي کرد که همواره برد ايران مطرح باشد و البته اين آرزويي است که دير يا زود خواهد افتاد.