گروه دیپلماسی- سجاد عابدی: بيش از 50 روز از جنگ اسرائيل عليه حماس و غزه ميگذرد. اين جنگ از روز 15 مهر / 7 اکتبر و به دنبال حمله بزرگ حماس به اسرائيل، شروع شد. جنگ هم اکنون در سراسر منطقه کوچک اما مهم غزه ادامه دارد. همزمان حملات موشکي از غزه به مناطق مختلف اسرائيل از جمله تل آويو هم متوقف نشده است.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،در حمله نخست حماس به اسرائيل در 7 اکتبر / 15 مهر گذشته بيش از 1200 نفر از اسرائيليها کشته و حدود 220 نفر هم به گروگان گرفته شدند. در هر جنگي، مردم مناطق جنگزده، ميتوانند از مناطق جنگي فرار کنند و خود را به مناطق دورتر و امن برسانند اما در جنگ غزه، اين امکان براي اهالي غزه ممکن نيست. آنها نميتوانند از منطقه جنگ فرار کنند و خود را به مناطق دور و امن برسانند. آنها در مناطق جنگي گير افتاده اند. جنگ در يک منطقه محاصره شده ادامه دارد و همه جا، منطقه جنگي است. همه 2.3 ميليون نفر اهالي غزه در معرض حملات اسرائيل و کشته شدن هستند.
به هنگام حمله روسيه به اوکراين که بيش از همه شرق و جنوب اين کشور را در بر گرفت مردم اوکراين از مناطق مرکزي، شرقي و جنوبي به سمت غرب اين کشور فرار کردند. بسياري هم با ترک اوکراين به ديگر کشورها رفتند تا در امنيت کامل باشند. هميشه در هر جنگي، جاي امن و دوري براي فرار وجود دارد تا از حملات و خون ريزي جنگ، در امان بود اما غزه اين گونه نيست.
جنگ غزه براي فلسطينيها و نيروهاي حماس، پشت جبهه ندارد بلکه همه سرزمين آنها جبهه است.
پشت جبههاي وجود ندارد که زخميهاي نظامي و غيرنظامي، درمان شوند. آب و غذا براي نيروهاي حماس و افراد جنگزده عادي ارسال و از آنها حمايت شود. ارائه يک تحليل جامع از جنگ و نزاع دراز دامن بين اسرائيل و حماس متضمن در نظر آوردن عوامل تاريخي و سياسي در کنار ملاحظات فلسفي و اخلاقي است. بروز خشونت آشکار از هر دو سو به اختلاف نظرهاي بنيادين در مورد ماهيت عدالت و دولت، مشروعيت مقاومت در برابر اشغالگري، و شايد مهم تر از بقيه مفهوم قرباني بودن برميگردد. حقوق بينالملل بشردوستانه چارچوبي معقول براي ارزيابي رفتار طرفهاي دخيل در جنگ ارائه ميکند. در حالي که اين چارچوب، يک مبناي قانوني براي ارزيابي خصومتها فراهم ميکند، بررسي اخلاقي آن حقايق مهمي را آشکار ميکند. جنگها نه تنها قساوتهاي بيشماري را آشکار ميکنند و افراد بي گناه بسياري را به قرباني ميگيرند، بلکه برخي مفاهيم مهم اخلاقي را نيز قرباني ميکنند. يکي از اين مفاهيم که عموما در ميان جنگها ناديده گرفته ميشود مفهوم «بيگناهي» است.
جنگها اغلب از اختلافات ريشهدار، ايدئولوژيهاي متفاوت يا اختلافات سرزميني ناشي ميشوند، با اين حال حقوق بينالملل بشردوستانه تلاش ميکند در ميان تمام اختلافات بر جهاني بودن کرامت انساني و ارزش ذاتي انسان صحه بگذارد و رشتهاي از انسانيت مشترک را ميان دو طرف درگير در جنگ برقرار نگاه دارد. اين پيوند مشترک بهويژه در هنگامهي خصومتها مهم تر هم ميشود وقتي ذيل اين چارچوب تمايز بين نظاميان و غير نظاميان جدي انگاشته ميشود. اين تمايز فراتر از يک امر استراتژيک يا تاکتيکي صرف است؛ يک ادعاي اخلاقي است که «بي گناهي»کساني را که مستقيماً در خصومتها شرکت نميکنند، تأييد ميکند و بر حق اخلاقي و قانوني آنها تأکيد. اما آيا تصور روشني از اينکه چه کسي بي گناه است وجود دارد؟
تحليل مفهوم «بي گناهي» و تشريح مصاديق آن در جنگ يک چالش عميق فلسفي است.
اين چالش جدي تر هم ميشود وقتي شخصيتهايي مانند اسامه بن لادن بيان ميکنند که شرکت در انتخابات و راي دادن ميتواند يک فرد را شريک جرم و در نتيجه از «بيگناه» بودن خارج کند. بن لادن در نامه سرگشاده خود به مردم آمريکا (2002) استدلال ميکند که مردم آمريکا با انتخاب دولت مرکزي از ظلم اسرائيل به فلسطينيان، اشغال سرزمينشان و کشتار، شکنجه، مجازات و اخراج مستمر فلسطينيان حمايت ميکنند و به همين دليل است که آنان از همه جناياتي که آمريکاييها و يهوديان عليه مسلمانان مرتکب شده-اند مبرا نيستند.
به معناي ديگري، گويي افراد با شرکت در انتخابات ميتوانند به هدف مشروع جنگي تبديل شوند. اسامه بن لادن در اين تفسير تنها نيست.
خاخام ديويد کرشنر (2014)، رئيس سابق هيات خاخامهاي نيويورک، به طور مشابه بيگناهي شهروندان فلسطيني کشته شده توسط نيروهاي اسرائيلي را انکار ميکند. او در عوض مدعي است که آنان اهداف مشروع جنگي هستند، چرا که از طريق يک فرآيند انتخاباتي، خود را با يک «سازمان تروريستي»، يعني حماس، همسو کردهاند.
از اکتبر سال جاري درگيري بين اسرائيل و حماس به طور قابل توجهي افزايش يافته است که منجر به از دست رفتن جان بسياري از افراد دوطرف شده است.
نکته تاسف بار آنجاست که گفتمان مغلوط ذکر شده در بالا همچنان در ميان رهبران سياسي اسرائيل و حماس طنين انداز است و از هر دو سوي درگيري به گوش ميرسد. چهرههايي مانند خالد مشعل، رهبر سابق حماس، و رئيس جمهور اسرائيل اسحاق هرتزوگ، اخيراً با اعلام مواضعي غريب اصل تمايز حقوق بينالملل بشردوستانه را بيش از پيش گل آلود کردهاند.
خالد مشعل گفته بود که چه نظاميان و چه غير نظاميان در اسرائيل هر دو دشمنان ما هستند و هرتزوگ گفته بود کل مردم غزه همدست حماس هستند!
اين موضع که ميتوان کل جوامع يا ملتها را بر اساس اقدامات عدهاي همدست دانست، با شهودهاي اوليه ما از عدالت اخلاقي ناسازگار است. اين تعميمهاي گسترده، ساختار اخلاقي جامعه بينالملل را تخريب ميکند و اعتماد و اطمينان به مراجع حقوقي و اخلاقي را از بين ميبرد.
با پايبندي به حقوق بينالملل بشردوستانه، طرفهاي درگير اساساً ارزش و منزلت ذاتي هر فرد را حتي در ميان دشمني تأييد ميکنند. اين بدان معنا نيست که پيروي از قواعد حقوقي جنگ تنها راه حل است، اما به عنوان مبنايي براي عمل به تعهدات اخلاقي ما در بحبوحه جنگ ميتواند موثر باشد. براي اسرائيل و حماس که در بياعتمادي و خصومتهاي تاريخي غرق شدهاند، ارزيابي مجدد مفهوم بيگناهي از طريق زيربناي اخلاقي حقوق بينالملل بشردوستانه، مسيري رو به جلو ارائه ميکند و بر ضرورت تمايز بين نظاميان و غير نظاميان بر اساس چارچوب اخلاقي تأکيد ميکند. از ياد نبايد برد که تعهدات ما به حقوق بينالملل حقوق بشر ميتواند به سرعت در مواقع خصومت و نااميدي از بين برود.
سوگيريهاي شناختي و تعصبات قبيلهاي ما هنگام مواجهه با بحرانها ظاهر ميشوند و به غرايز اوليه ما اجازه ميدهند که غالب شوند. حقوق بينالملل بشردوستانه را ميتوان به عنوان يک «اقدام اصلاحي» براي رسميت بخشيدن و تأييد مجدد تعهد ما به حقوق بشر در نظر گرفت.»