اندی بنت در کتاب «فرهنگ و زندگی روزمره» با ذکر تاریخچهای خواندنی از نبرد نظریههای گوناگون اجتماعی و با یادآوری دو رهیافت عمده از دورکیم برای آفریدن نظم اجتماعی و مارکس برای فرونشاندن تضاد طبقاتی، نشان میدهد دیگر نمیتوان زندگی روزمره را به صورت کلیتی متجانس و همگون توصیف کرد بلکه برعکس، باید آن را حیطهای بسیار کثرتگرا و پرمنازعه دانست.
اندی بنت در کتاب «فرهنگ و زندگی روزمره» با ذکر تاریخچهای خواندنی از نبرد نظریههای گوناگون اجتماعی و با یادآوری دو رهیافت عمده از دورکیم برای آفریدن نظم اجتماعی و مارکس برای فرونشاندن تضاد طبقاتی، نشان میدهد دیگر نمیتوان زندگی روزمره را به صورت کلیتی متجانس و همگون توصیف کرد بلکه برعکس، باید آن را حیطهای بسیار کثرتگرا و پرمنازعه دانست. «فضاها» و «مکانها»ی زندگی روزمره که پیـش از این به واسطه وجود اجتماعات قومی متجانس و تقریبا ایستا به وضوح مرزبندی میشدند، اکنون بسیار کثرتگرایانه و پرمنازعه شدهاند و از طریق فرآیندهای بازجایابی و آمیختگی فرهنگی پیوسته تعریف و بازتعریف میشوند. شاید این مطلب هیچجا به اندازه شهرها و مناطق پرتراکم شهری مشهود نباشد. بنابراین هم فرهنگ و هم زندگی روزمره مفاهیم بسیار پیچیده و چندپارهایاند که بیانگر تکمعناهای ذاتگرایانهای نیستند، بلکه حاکی از طیف وسیع معناهای تمایزیافته و مناقشهآمیزی هستند که معرفتها و احساسات رقیب در یک جامعه بسیار ناهمگون، سنگ بنای آنهاست. کتاب «فرهنگ و زندگی روزمره» مروری است بر آن دسته از مباحث نظری اصلی که رهیافتهای مطالعه و تفسیر فرهنگ و زندگی روزمره در جامعه معاصر را شکل دادهاند.
در فصل اول کتاب نویسنده نشان میدهد، نخستین برداشتها درباره رسانهها و صنایع فرهنگی سرمایهداری پسین، دیدگاه کاملا منفی و بدبینانهای بوده است. نقدهای فرهنگ تودهای که با مکتب فرانکفورت آغاز میشود، حاکی از این است که رشد و گسترش این صنایع صرفا به درونیترشدن شکلهای نظارت در نظام سرمایهداری میانجامد- فریب تودهها و استثمار طبقات کارگری زیر نقاب تفریحات و سرگرمیهای عامهپسند پنهان میشود. درحالیکه مکتب فرانکفورت معتقد بود لذتهای سست و بیمایه فرهنگ عامهپسند موجب میل به ارضای فوری و فارغ از اندیشه میشود، اما نظرگاه علمی تازهای کمکم شکل گرفت. این پروژه، که آن را مطالعات فرهنگی مینامند، مبنایی برای تفسیر دیگری از تاثیر فرهنـگ تودهای بر جامعه ارائه میداد. بنت بر این باور است «فرهنـگ بورژوایی» در نتیجه سازش و مصالحه با فرهنـگهای طبقاتی مخالف، دیگر نمیتواند سراپا بورژوایی باشد. درعوض، به ترکیب پویا و در حال تحولی از عناصر فرهنگی و ایدئولوژیک برگرفته از جایگاههای طبقاتی متفاوت تبدیل میشود که بهصورت گذرا و در محدوده شرایط تاریخی معینی با ارزشها و منافع و اهداف بورژوازی پیوندهایی دارند. بههمیندلیل، مسلما با اعضای طبقات فرودست نیز هرگز رویارو قرار نمیگیرند که شکل طبقاتی ذاتگرایانه یا خالصی داشته باشد. ایدئولوژی بورژوایی فقط بهصورتهای سازشکارانهای دیده میشود که به منظور کنارآمدن با ارزشهای طبقاتی معارض ناچار است به آن تن دهد و درست در همینجاست که فرهنگ عامهپسند میتواند عرصه را برای مقاومت دریابد.
در فصل دوم اندی بنت تاثیر و نفوذ نظریه پستمدرنیستی بر تفسیرهای فرهنـگ و زندگی روزمره در جامعه معاصر را بررسی میکند: اگر در قرائتهای ملهم از ساختگرایی، سوژههای فردی «اسیر» نظام اجتماعیای تلقی میشوند که هیچگونه نظارت یا نفوذی بر آن ندارند، در مقابل، در نظریه پستمدرنیستی این گرایش وجود داشته که تصویر کاملا متضادی ارائه شود. از همینرو، پستمدرنیسم با دستکشیدن از روایتهای مدرنیستی، کنشگر اجتماعی را از مرکز صحنه خارج میکند و در نتیجه او، بهمانند چشمانداز پستمدرن، صرفا بازتاب تصاویر و ابژههای برکنده از متن و زمینه میشود که ویژگی پستمدرنیته است.
در فصل سوم خواهیم دید که چگونه تنی چند از نویسندگان، در تلاش برای آشتیدادن تفسیرهای غیررضایتبخـش از فرهنـگ و زندگی روزمره که در نظریه ساختگرا و پستمدرن ارایه میشود، برنامه جدیدی برای نظریه فرهنگی در پیـش گرفتهاند. در این تلاش که آن را «چرخـش فرهنگی» مینامند، زندگی روزمره فرآیندی پویا و تعاملی ترسیم میشود که بر مدار کاربرد خلاقانه رسانهها و محـصولات مصرفی از سوی افراد برای برساختن هویتها و پروژههای سبـک زندگی میگردد، هویت و پروژههایی که بهصورت تأملی مفصلبندی میشوند.
پاره دوم این کتاب به بررسی تاثیر «چرخـش فرهنگی» بر رهیافتهای نظری و تجربی در فهم فرهنـگ و زندگی روزمره جامعه معاصر پرداخته است. فصل چهارم به ملاحظه تاثیر رسانهها و شکلهای «نوین» رسانهها بر کردوکارهای فرهنگی اختصاص دارد که زندگی روزمره معاصر را تعریف میکنند. در این فصل با استفاده از مفهوم «مخاطب فعال» نزد نظریهپردازانی مانند مورلی و فیسک، بحث از فرض اساسی و مقدماتی این نظریهپردازان آغاز میشود. براساس آرای آنان، مخاطبان رسانهها عروسکهای فرهنگی نیستند، بلکه عاملان فعالی هستند که تصاویر و متون برگرفته از رسانهها را بهصورت تاملی تصاحب میکنند و معناهای تازهای در آنها درج میکنند. این فصل با بررسی اهمیت برنامههای تلویزیونی عامهپسند، مانند سریالهای خانوادگی و مسابقهها آغاز میشود و نشان میدهد چگونه این برنامهها هم از تجربههای زندگی روزمره مخاطبان استفاده میکنند و هم بر آن تاثیر میگذارند. در ادامه، به ملاحظه شکلهای گوناگون رسانههای چاپی، از جمله مجلههای زنان و مردان، پرداخته و باز هم نشان میدهد که این رسانههای چاپی نیز، بهشیوه مختـص خویش، منابعی برای افراد فراهم میآورند تا هویتهای خویش و کاروبار زندگی روزمره را ترسیم کنند. در بخـش پایانی این فصل تاثیر فرهنگی اینترنت بر زندگی روزمره بررسی میشود، مخصوصا به این مساله که چگونه سهولت دسترسی به اینترنت موجب پیدایش شکلهای جدید ارتباطات فرامحلی و فرازمانی بین افرادی میشود که علایق مشترکی به فعالیتهای گوناگون دارند، از موسیقی و ورزش گرفته تا مسایل سیاسی.
در فصل پنجم درباره معنا و اهمیت مد در زندگی روزمره بحث میشود. در آغاز، کار پیشگامانه زیمل و وبلن بررسی شده و خواهیم دید چگونه درک آنان از مد بهعنوان منبع منزلت اجتماعی، الهامبخش تفسیرهای متعددی از مصرف مد و نقش آن در برساختن هویتهای اجتماعی شده است. در این فصل نشان داده میشود، مد نقش مهمی در سیاستهای هویتی افراد جامعه مدرن اخیر ایفا میکند، هم در رابطه با هویتهای جنسیتی و قومی و هم در بناساختن هویت خردهفرهنگی و سایر شکلهای بدیل هویت. در این فصل خواهیم دید که چگونه صنعت مد بر رابطه میان مد و سبـک زندگی صحه گذاشته است تا جایی که، از زمان پیدایش بازار طراحی لباس در اواسط دهه۱۹۸۰، مد آشکارا بهعنوان جنبهای از سبـک زندگی ارزیابی میشود.
فصل ششم به بررسی نقش موسیقی در زندگی روزمره اختـصاص دارد و میبینیم اگرچه موسیقی، خصوصا موسیقی عامهپسند پس از جنـگ جهانی دوم، به شکلگیری سیاستهای هویتی و مقاومـت، خصوصا در میان جوانان کمک کرده است، اما اهمیت و معنای موسیقی در زندگی روزمره را میتوان در رابطه با مجموعهای از اوضاع و احوال عادیتر و متداولتر نیز بررسی کرد. از همینرو، موسیقی بهوفور در اماکن عمومی همچون تریاها، مراکز خرید، رستورانها و فضاهایی از این دست شنیده میشود. بهعلاوه، در نتیجه پیشرفت و رواج استریوهای شخصی افراد میتوانند برای خود موسیقی شخصی خلق کنند که موجب پیدایش چیزی میشود که «بال» آن را تجربه سینمایی زندگی روزمره مینامد. به همین ترتیب، موسیقی اکنون جزو منابع اصلی تبلیغات است و برای بازاریابی طیفی از محـصولات مختلف، از اتومبیل تا لباس، قطعههای مشخـص موسیقی عرضه میشود.
فصل هفتم به بررسی گردشگری اختصاص دارد و نشان میدهد چگونه میتوان ماهیت متغیر «تجربه» توریست را برحسب اولویتها و انتخابهای سبـک زندگی ترسیم کرد و مورد بحث قرار داد. بر همین اساس، میخوانیم که «انواع» گوناگون گردشگری مانند «ماجراجویی» و گردشگری «بدیل» غالبا با اولویتهای سبـک زندگی افرادی که به اینگونه گردشگریها گرایش دارند، تناسب و تناظر دارد. به همین سیاق، خواهیم دید که جریان جدیدتری که «پساگردشگری» نامیده میشود چگونه اشتیاق به غرایب و شگفتیها را برمیانگیزد و در عین حال، راحتی و آسایش مطبوع خانه و کاشانه گردشگران را برای آنان فراهم میسازد. بنت در این فصل همچنین به بررسی این مساله میپردازد که چگونه تجربه گردشگران بهصورت فزایندهای براساس چشمداشتهای از پیـش شکل گرفته آنان رقم میخورد و تجربهای که آنان از طریق رسانهها درباره فضا و مکان دارند موجب پیدایش چیزی میشود که آن را «نگاه خیره گردشگر» مینامد.
و سرانجام، فصل هشتم به بررسی رواج و گسترش فزاینده پادفرهنگها در زندگی روزمره معاصر میپردازد. همانطور که در این فصل خواهیم دید، ماهیت تکنوکراتیک روزافزون جامعه مدرن اخیر و همراه با آن، اتکای فزاینده به معرفت علمی و عقلانی، شکوتردیدها و بیاعتمادیهای درخورتوجهی نسبت به تاثیر چنین پیشرفتهایی بر محیط زیست و سلامتی و رفاه شخصی پدید آورده است. این تردیدها و بیاعتمادیها بهصورت انواع گوناگون گرایشها و سبـک زندگیهای پادفرهنگی جلوهگر شده است که هر یک بهشیوه خاص خود درپی واژگونساختن تاکید و توجه مدرنیته پسین به پیشرفت فنی بودهاند. این واژگونی، از یک جهت، از طریق احیای علاقه به مسایل و مباحث مورد نظر نهضتهای سبز و بازگشت به زمین حاصل میشود. بیگانگی و ترسی که بسیاری از افراد در دنیای تکنولوژیزده امروز تجربه میکنند موجب علاقه فزاینده آنان به حوزههایی از معرفت شده که فراتر از تبیینهای علمی و عقلانی است.
کتاب «فرهنگ و زندگی روزمره» نوشته اندی بنت با ترجمه لیلا جوافشانی و حسن چاوشیان را در ۳۱۲ صفحه و با قیمت ۱۵۰۰۰۰۰ریال نشر اختران رهسپار بازار کتاب کرده است.