مرگ گاهی ریحان میچیند؛ اگر بخواهیم مصداقی برای این توصیف سهراب سپهری از مرگ بیابیم باید درگذشت احمدرضا احمدی شاعر را مصداق ان قلمداد کنیم، نویسنده و شاعری که از دهه 40 تا امروز در بالاترین سطح ادبی فعالیت کرد، برای کودکان شعر و قصه نوشت، نمایشنامه و داستان و پژوهش در زمینه ادبیات و موسیقی داشت و البته شخصیتی دوست داشتنی بود که در کنار نسلهای مختلف زندگی و کار کرده بود.
گروه فرهنگی – زهرا تاجیک: مرگ گاهی ریحان میچیند؛ اگر بخواهیم مصداقی برای این توصیف سهراب سپهری از مرگ بیابیم باید درگذشت احمدرضا احمدی شاعر را مصداق ان قلمداد کنیم، نویسنده و شاعری که از دهه 40 تا امروز در بالاترین سطح ادبی فعالیت کرد، برای کودکان شعر و قصه نوشت، نمایشنامه و داستان و پژوهش در زمینه ادبیات و موسیقی داشت و البته شخصیتی دوست داشتنی بود که در کنار نسلهای مختلف زندگی و کار کرده بود.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،احمدرضا احمدی اگرچه سالها بود که از ناراحتی قلبی رنج میبرد و بارها در بیمارستان بستری شده بود، اما انگار هنوز کسی انتظار رفتنش را نداشت، مدتی پیش از دوست دارانش خواسته شده بود که برای او دعا کنند. با این حال مرگ، گویا شعری است که ناگزیر او هم باید آن را میسرود. بیستم تیرماه اعلام شد که او در سن 83 سالگی درگذشت. احمدی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد. پدر وی کارمند وزارت دارایی بود و ۵ فرزند داشت که احمدرضا کوچکترین آنها بود. جد پدری وی ثقةالاسلام کرمانی، و جد مادریاش آقا شیخ محمود کرمانی است. سال اول دبستان را در مدرسه کاویانی کرمان گذراند و در سال ۱۳۲۶ با خانواده به تهران کوچ کرد. در دبستان ادب و صفوی تهران دوران ابتدایی را به پایان برد و دوره دبیرستان را در دارالفنون تهران به پایان رساند. در سال ۱۳۴۵ دوره خدمت سربازی را به عنوان سپاهی دانش در روستای ماهونک کرمان آموزگاری کرد.
اما شروع شکوفایی او در کانون پرورش فکری کودکان آغاز شد، جایی که سالها در آن خدمت کرد و از همانجا هم بازنشسته شد. احمدی در مهر ماه سال ۱۳۴۹ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار شد. تا سال ۱۳۵۸ در سمت مدیر تولید موسیقی برای صفحه و نوار ماند و از سال ۱۳۵۸ تا زمان بازنشستگی یعنی سال ۱۳۷۳ در بخش انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ویراستاری مشغول بود. تدوین ردیف موسیقی ایرانی، آوازهای محمدرضا شجریان، شعرخوانی و ضبط صدای شاعران مهم (با آثاری از نیما یوشیج، احمد شاملو، نادر نادرپور، فروغ فرخزاد، یدالله رؤیایی، نصرت رحمانی و…) از جمله فعالیتهای وی در کانون بودهاست.
آشنایی عمیق او با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیما دستمایهای شد تا حرکتی کاملاً متفاوت را در شعر معاصر آغاز و پیریزی کند. از بیست سالگی بهطور جدی به سرودن شعر پرداخت. وی نخستین مجموعه شعرش را با عنوان طرح در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان دهه ۴۰ را جلب کرد. وی همچنین آثاری در ادبیات کودک و نوجوان دارد.
این شاعر فقید توسط مرکز هنرمندان ایران به عنوان موسس و پایهگذار موج شعر نو و پیشگام سورئالیسم در ادبیات کودکان شناخته شده است. احمدی در سال ۱۳۴۳ به همراه نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوشآبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه طرفه را با هدف دفاع از هنر موج نو تأسیس کرد. انتشار دو شماره از مجله طرفه و تعدادی کتاب در زمینه شعر و داستان از فعالیتهای این گروه بودهاست. در سال ۱۳۸۵ احمدی به عنوان شاعر برگزیده، پنجمین دوره اهدای جایزه شعر بیژن جلالی انتخاب شد و در سال ۱۳۸۸ نامزد دریافت جایزههانس کریستین اندرسن شد اما شاید بزرگترین جایزه عمرش این بود که طی چندین دهه مرکز توجه مردم بود. شعار وی به زبانهای مختلفی از جمله عربی، ارمنی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، ژاپنی و کرهای ترجمه شده است.
«ناگهان چراغها روشن شدند»، «عروس و داماد زیر باران»، «در یک شب مهتابی که شب چهاردهم ماه بود»، «کبوتر سفید کنار آینه، «بهار بود»، «شب روز اول و صبح روز هفتم»، «پسرک تنها روی برف»، «برف هفت گل بنفشه را پوشاند»، «نوشتم باران، باران بارید»، «نشانی»، «روزی که مه بیپایان بود»، «رنگینکمانی که همیشه رخ نمیداد»، «در باغچه عروس و داماد روییده بود»، «اسب و سیب و بهار»، «شب یلدا قصه بلندترین شب سال»، «خواب یک سیب، سیب یک خواب»، «در بهار خرگوش سفیدم را یافتم»، «حوض کوچک، قایق کوچک»، «خرگوش سفیدم همیشه سفید بود»، «در بهار پرنده را صدا کردیم، جواب داد»، «روزهای آخر پاییز بود»، «عکاس در حیاط خانه ما منتظر بود»، «نوشتم باران، باران بارید»، «تو دیگر از این بوته هزار گل سرخ داری»، «هفت روز هفته دارم» ، «هفت کمان هفترنگ»، «من حرفی دارم که فقط شما بچهها باور میکنید»، «مزرعه گلهای آفتابگردان»، «ناگهان چراغها روشن شدند»، «مسافران هواپیمای سفید رنگ»، «دخترک ماهی تنهایی»، «پسرک و دوازده ماه سال»، «پسرک دریا را نگاه کرد و گفت»، «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود»، «قصههای پدربزرگ»، «در باغ بزرگ باران میبارید»، «دخترک ماهی تنهایی»، «پروانه روی بالش من به خواب رفته بود»، «سفر»، «پروانه روی بالش من به خواب رفته بود»، «باران دیگر نمیبارید» و «این همه بادکنکهای رنگی» از آثار بهجامانده از این شاعر و نویسنده است.
در سالهای اخیر احمدی به نقاشی هم روی آورده بود و خستین نمایشگاه انفرادی نقاشیهای احمدی با عنوان «هزار اقاقیا در چشم تو هیچ بود»، اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ در گالری کاما برگزار شد. وی در نمایشگاههای گروهی «۹۷+» (اسفندماه ۱۳۹۷- گالری افرند)، «دو از هزاران» (آبان ماه ۱۳۹۸- گالری الهی)، «گلگشت» (آذرماه ۱۳۹۸- گالری سروناز) و «کلکسیونر ۵» (بهمن ماه ۱۳۹۸- گالری آرتیبیشن) شرکت کرده است. دومین نمایشگاه انفرادی آثار نقاشی احمدی با عنوان «لکهای از عمر بر دیوار بود» شهریور سال گذشته در گالری اُ برپا شد.
حالا جای خالی این شاعر در میان مردم مانده است اما آثار او بی شک بر تارک ادبیات بخصوص ادبیات کودک و نوجوان ایران میدرخشد. روزنامه مردم سالاری درگذشت این شاعر را به خانواده و جامعه هنری کشور تسلیت میگوید.