جنگ اوکراين همانند يک کشتي جنگي بدون بادبان و غذا در دريا بدون هدف به پيش ميرود و به اطراف شليک ميکند. نکته جالب اينجاست که سرنوشت جدي ترين منازعه غرب و شرق پس از فروپاشي شوروي به محل بحثهاي آکادميک روابط بينالملل تبديل شده است.
واشنگتن و کييف دچار پارادوکس منافع و رفتار شدهاند
از خيال تا واقعيت سرنوشت جنگ اوکراين
22 اسفند 1401 ساعت 22:45
جنگ اوکراين همانند يک کشتي جنگي بدون بادبان و غذا در دريا بدون هدف به پيش ميرود و به اطراف شليک ميکند. نکته جالب اينجاست که سرنوشت جدي ترين منازعه غرب و شرق پس از فروپاشي شوروي به محل بحثهاي آکادميک روابط بينالملل تبديل شده است.
گروه بين الملل - علي ودايع: جنگ اوکراين همانند يک کشتي جنگي بدون بادبان و غذا در دريا بدون هدف به پيش ميرود و به اطراف شليک ميکند. نکته جالب اينجاست که سرنوشت جدي ترين منازعه غرب و شرق پس از فروپاشي شوروي به محل بحثهاي آکادميک روابط بينالملل تبديل شده است.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،واقعيت اين است که شکل گيري جنگ اوکراين، غلبه رئاليسم بر ليبراليسم محسوب ميشود؛ اروپاييها گمان ميکردند که روياي صلح کانت مانع اقدام نظامي روسيه خواهد شد اما در نهايت مسکو براي پاسخ به معماي امنيت دست به آتش برد. حالا نظريات روابط بينالملل و واقعيات ميدان جنگ با آن روايتي که رسانههاي غربي يا حتي شرقي تصوير ميکنند متفاوت است. بنا به نوشته پولتيکو ، اگرچه دولت دموکرات بايدن همواره گفته است که تمام قد از کي يف حمايت خواهد کرد اما در عمل خرج جنگ با روسيه براي آمريکا هم هزينه ساز است. جمهوري خواهان با برجسته سازي ريخت و پاش بايدن ميگويند که «آمريکا نبايد چک سفيد امضا به اوکراين بدهد.» شايد بتوان گفت نشانههايي هرچند کوچک از اختلافات بين آمريکا و اوکراين در جنگ با روسيه مشاهده ميشود ؛ نه آمريکا و نه اروپا نميخواهند اين منازعه تبديل به يک فرسايشي بدون چشم انداز مشخص بشود. جنگ بدون برنده اگرچه خزانه روسيه را خالي ميکند اما هر نبردي يک طرف ديگر هم دارند.
نکته اينجاست که برخلاف خواست ناتو ، کي يف چندان هم گوش به فرمان نبوده است؛خرابکاري خط لوله گاز طبيعي نورداستريم در کف اقيانوس اطلس؛ دفاع وحشيانه و فرسوده از باخموت از نظر استراتژيک بي اهميت و طرحي براي جنگيدن براي منطقهاي که نزديک به يک دهه است که نيروهاي روسيه در آن مستقر بودهاند. باخموت جايي است که در 9 ماه گذشته نبردي خونين بين گروه واگنر و ارتش اوکراين درجريان است.ناتو نگران اين است که اوکراين آنقدر نيروي انساني و مهمات را در باخموت خرج کند که توانايياش را براي انجام يک ضد حمله بزرگ در بهار کاهش دهد. عطش سيري ناپذيرو نارضايتيهاي اوکراين براي دريافت مجموعههاي تسليحاتي غرب آنچنان روي اعصاب ناتو رفته است که برخي از ژنرالها ميگويند «زلنسکي قدرداني مناسبي از خود نشان نميدهد». اوکراين خواهان دريافت موشکهاي دوربرد و جنگندههاي مدرن است اما غرب نميخواهد خاک روسيه هدف تسليحات آنها قرار بگيرد . غرب مشخصا نميخواهد کاسه صبر روسيه لبريز شود. علاوه برهمه آنچه که گفته شد ؛ اروپا نگران خالي شدن زرادخانههاي تسليحاتي است که به لحاظ امنيتي براي آنها به خودي خود يک تهديد کشنده است. به نوشته پولتيکو، افشاي گزارش تازهاي مبني بر اينکه پنتاگون دولت بايدن را از ارسال مدارک احتمالي جنايات جنگي روسيه به دادگاه کيفري بينالمللي منع ميکند، ضربه ديگري بود بر داستان دوستي اوکراين و آمريکا.
پيش از اين واشنگتن درباره اصرار زلنسکي براي بازپس گيري شبهه جزيره کريمه موضع گيري کرده است. آنتوني بلينکن، وزير امور خارجه آمريکا به کييف پيام داده است که بازپسگيري کريمه توسط اوکراين خط قرمزي براي پوتين خواهد بود و احتمالاً منجر به تشديد تنش شديد از سوي مسکو خواهد شد.واقعيت پنهان اين است که همه نگران دکترين هسته اي روسيه هستند اما کي يف در عمل اعتنايي به دغدغه ناتو ندارد.
احتمال شکست اوکراين
ارزيابي پروفسور «استفان والت» از پيشتازان رئاليسم تفسير رفتار آمريکا در جنگ اوکراين را آسان تر ميکند. والت در فارن پاليسي با به چالش کشيدن بلندپروازي در جنگ اوکراين ميگويد که «غرب احتمال ناکامي کي يف را دست کم گرفته است.»
جنگ اوکراين فرصتي براي ارتش روسيه است که ضعفهاي خود را ترميم کند. آنها اگرچه خيلي سريع نتوانستند ارتش سرخ را به روزرساني کنند اما توانستند بهتر از روزهاي ابتدايي جنگ با تسليحات غرب و ارتش اوکراين مقابله کنند. مضاف بر همه اينها مسکو دومين نيروي نظامي بزرگ دنيا را در اختيار دارند که توانايي گسترده تري براي نبرد تن به تن با کي يف به آنها مي دهد. مساله بنيادين اينجاست که «ولاديميرپوتين» از جايش تکان نخورده و اگر يکسال ديگر هم نبرد ادامه پيدا کند ، او در کرملين خواهد بود ؛ اين يعني تقابل نظامي با روسيه براي غرب عملا نتيجه ملموسي جز هزينههاي سنگين جنگ نداشته است.
از نظر والت حساب و کتاب آمريکا درباره فشار اقتصادي به جامعه روسيه چندان هم درست از آب درنيامده است. براساس برآوردها ، اگرچه تورم در روسيه شکل گرفته و شرکتهاي غربي از اين کشور رفته اند اما مسکو با ادامه هژموني انرژي توانسته فروش نفت و گاز را مديريت کند. علاوه بر اينها ، روسيه توانسته ضربات تحريمهاي اقتصادي غرب را در سفره مردم روسيه کنترل کرده و مانع ايجاد فشار کشنده به آنها شود. البته برخي ميگويند که هزينههاي جنگ اوکراين در آينده با عنوان اشتباه ژئواستراتژيک در روند توسعه روسيه محاسبه خواهد شد.
به موازات والت ، «هنري کيسينجر» پدرخوانده سياست خارجي آمريکا با وسواس وضعيت جنگ اوکراين را دنبال ميکند. تناقضات متوالي نظريات وزيرخارجه نيکسون در لفافه نشان ميدهد که واشنگتن درحال تدوين استراتژي لحظه به لحظه در جنگ اوکراين است. کيسينجر در ابتدا گفت که آمريکا و غرب از تلاش براي شکست روسيه بايد صرف نظر کنند و کي يف هم از بخش شرقي اوکراين چشم پوشي کند. وزيرخارجه نيکسون سپس با تغيير موضع گفت که روسيه در جنگ شکست خورده است و نبايد از هيچ بخشي از اوکراين به نفع روسيه چشم پوشي کرد. وي در اظهار نظر سوم برگزاري همه پرسي تحت نظارت سازمان ملل در سرزمينهايي را خواستار شد که روسيه به خاک خود ملحق کرده است و اين که اوکراين بي طرف بماند. کيسينجر در اظهار نظر چهارم به نظر نخست خود بازگشت مبني بر اين که اوکراين از برخي بخشهاي خاک خود چشم پوشي کند و همچنين اين ضرورت را مطرح کرد که اوکراين به ناتو بپيوندد.
در يک نگاه کلي ميتوان گفت که سرنوشت مشخصي براي جنگ با روسيه وجود ندارد اما حرکت بي هدف کشتي جنگ اوکراين در بلند مدت نه تنها نميتواند منافع غرب را تامين کند که ممکن است منجر به وقوع يک فاجعه شود. اگرچه در ظاهر غرب همچنان از جنگ اوکراين حمايت ميکند اما تضاد منافع و رفتار ميتواند شرايط متفاوتي براي تحميل آتش بس به کي يف و بازسازي ديوار برلين را فراهم کند.
کد مطلب: 191699