داستان بورس و مردمی که در این بازار سرمایه گذاری کرده اند، در سالهای اخیر داستان تاسف باری است.
بازار سرمایه از همه بازارهای موازی جامانده است
چرا کسی به فکر بورس نیست؟!
29 بهمن 1401 ساعت 23:05
داستان بورس و مردمی که در این بازار سرمایه گذاری کرده اند، در سالهای اخیر داستان تاسف باری است.
گروه اقتصادی - سعید تهرانی: داستان بورس و مردمی که در این بازار سرمایه گذاری کرده اند، در سالهای اخیر داستان تاسف باری است.
به گزارش مردم سالاری آنلاین،پس از آنکه در ماههای اولیه سال 1399 بورس چنان رشد عجیبی پیدا کرد که بسیاری از مردم تمایل به حضور در این بازار پیدا کردند، از مرداد آن سال یکباره سقوط بورس آغاز شد و طی این دو و نیم سال سرمایه ای که مردم در این بازار گذاشته اند کاهش پیدا کرده است، این در حالی است که تورم بیش از 40 درصد در کشور وجود دارد و اگر این بازار سالی 40 درصد هم به مردم سود میداد، در واقع صاحبان سرمایه هیچ سودی از این بازار نمیگرفتند و فقط ارزش سرمایه خود را حفظ میکردند. در دوران تبلیغات ریاست جمهوری سال 1400، نارضایتی مردم از بورس باعث شد که کاندیداهای همسو با رئیسی و شخص وی وعدههای رنگارنگی در خصوص حل مشکل بورس بدهند که به مرور شخص شد هیچ مبنایی نداشت و به این ترتیب مردمی که سرمایه خود را از دست رفته میدیدند، از آبان ماه سال گذشته شروع به خروج سرمایه خود از بورس کردند و طی پاییز و زمستان سال گذشته بسیاری از سرمایه گذاران خرد از این بازار خارج شدند. روند بی رونق بودن و کاهش قیمتها در بورس در سال جدید هم همچنان ادامه داشت تا آذر و دی ماه ماه گذشته که یکبار دیگر رونقی نسبی به این بازار بازگشت. شاخص کل بورس تا نزدیک محدوده یک میلیون و 700 هزار واحد بالا رفت و اگرچه نتوانست این کانال را فتح کند، اما امیدواریهایی برانگیخت. شاید این موضوع باعث شکل گیری امیدواریهایی بین بعضی سرمایه گذاران در این بازار شد و نوید پایان بحران در این بازار را میداد اما در بهمن ماه، دوباره بازار به همان روند سابق خود بازگشت! به این ترتیب شاخص کل که در ابتدای بهمن ماه عدد یک میلیون و 689 هزار واحد را نشان میداد در پایان معاملات روز 26 بهمن ماه (آخرین روز کاری هفته گذشته) به یک میلیون و 524 هزار واحد سقوط کرد که به این ترتیب در طی همین مدت یک ماهه سهامداران به طور میانگین نزدیک به 10 درصد زیان دیدند. این در حالی است که ظرف همین مدت نگاهی به بازارهای موازی نشان میدهد که تا چه اندازه کسانی که پول خود را در بورس گذاشته اند متضرر شده اند و اگر به جای این کار، در بازارهای ارز، طلا یا خودرو سرمایه گذاری میکردند تا چه میزان سود میبردند یا لااقل ارزش پول خود را حفظ میکردند. این موضوع نشان میدهد که متاسفانه دراقتصاد بحران زده و بیمار کشور تا چه اندازه سرمایه گذاری در بازار سرمایه زیانده است و به جای آن مردم مجبورند جذب بازار ارز و خرید دلار یا خودرو طلا شوند. ضاحب نظران و کارشناسان طی این مدت در این خصوص نظرات متفاوتی درباره چرایی این وضعیت بیان کرده اند. حمید کوشکی کارشناس اقتصادی با بیان اینکه برای بررسی کارآمد بودن اقدامات انجام شده باید وضعیت بازارهای مولد را در کنار بازارهای غیرمولد قرار داد، اظهار کرد: واقعیت این است که وضعیت بازار مولد که همان بازار سرمایه است مطلوب نیست درحالی که بازارهای غیرمولد از جمله خودرو، مسکن، طلا و ارز وضعیت خوبی دارند. این موضوع نشان میدهد که تصمیماتی که گرفته میشود به نفع بنگاههای اقتصادی نیست؛ آن هم در شرایطی که بنگاهها نیازمند تاریخیترین حمایتها هستند.وی ادامه داد: البته موضوع فقط اخذ یک تصمیم نیست، بلکه بحث تایید و تکذیب تصمیمات است. یک روز تصمیمی اخذ و روز بعد رد میشود. این شرایط باعث شده است در موضوع سرمایهگذاری نمیتوان روز بعد را پیشبینی کرد. در چنین شرایطی بیشترین آسیب به بخش مولد وارد میشود، درحالی که این بخش نیازمند آرامش است.این کارشناس بازار سرمایه به تفاوت نرخ دلار در سامانه نیما و بازار آزاد اشاره کرد و افزود: شرکتها موظف هستند دلار خود را با نرخ ۲۸ و ۵۰۰ عرضه کنند، درحالی که هزینههای آنها بر پایه رشد دلار آزاد است و روی این درآمدها نیز ریسکهای دیگر مانند قیمت سوخت، مالیات، عوارض صادرات و... وجود دارد.کوشکی با اشاره به مکانیسم خرید و فروش در بازار سرمایه عنوان کرد: پول فرار است و به دلیل ماهیت بازار سرمایه مکانیسم خرید و فروش در این بازار راحت است. همواره این تفکر وجود داشته است که متغیرهای اسمی مانند دلار، تورم، بازارهای جهانی و... محرک بورس بوده اند؛ عواملی که این روزها روند افزایشی دارند اما بازار سرمایه همچنان شرایط خوبی ندارد. سهامدار از اینکه هر روز از خواب بیدار شود و ببیند عدهای حقیقی و حقوقی قصد فروش سهام را دارند خسته میشود. این درحالی است که دلار ۴۰ درصد و خودرو ۸۰ درصد رشد داشته اما بورس درجا زده است.وی ادامه داد: البته حتی اگر در بخش مسکن و ارز ثبات وجود داشته باشد، خستگی به ندرت سراغ فرد میرود، زیرا دارایی ملموس است و فرد به سادگی حاضر به فروش آن نیست. البته بورس فعلا با این رشدها واکنش نشان نمیدهد اما در میان مدت و بلندمدت خود را همگن میکند. کامل ابراهیمیان، تحلیلگر بازار سهام، نیز با اشاره به اینکه در یک نگاه کلی بازار سرمایه از ابتدای امسال در مقایسه با سایر بازارهای رقیب کمبازده بوده است، گفت: علت اصلی این موضوع دخالتهایی است که در این بازار میشود. برای مثال در هفتههای گذشته ما بحث دخالت شورای رقابت در قیمتگذاری محصولات خودرویی را داشتیم. بعد از کشمکشهای فراوان، کمیسیون تلفیق مصوبهای صادر کرد مبنی بر اینکه همه خودروها باید از طریق بورس کالا عرضه شوند. این مصوبه در نگاه اول مصوبه خوبی است اما وقتی تمام بندهای مصوبه را بررسی کنید، میبینید در ادامه آن آمده است ۸۵درصد از مابهالتفاوت قیمت پایه با قیمت کشفشده در بورس کالا باید برای هزینهکرد در شهرداریها و حملونقل عمومی به حساب دولت واریز شود.وی ادامه داد: این مصوبه غیرقانونی است چرا که در آن حقوق مالکیت سهامداران و سرمایهگذاران نادیده گرفته شده است. به هیچ عنوان چنین مصوباتی نباید اتفاق بیفتد. وقتی از دارایی و اموال سرمایهگذاران که در قالب تولیدات و خدمات شرکتهاست برداشت میشود و با آن کسری بودجه دولت را تامین میکنید، عملا سهامدار و سرمایهگذار را تهدید کردهاید و این فرار سرمایه که شاهد آن هستیم نیز نتیجه چنین مصوباتی است. امروز سهامداران هیچ اعتمادی برای سرمایهگذاری در بازار سرمایه ندارند چرا که دخالتهای غیرقانونی دولت، مجلس، کمیسیون تلفیق، سازمانها و نهادهای مختلف از جمله شورای رقابت، تنظیم قیمت و ... سهامداران را تهدید میکند.ابراهیمیان بیان کرد: سرمایهگذاران در چنین فضایی حاضر به سرمایهگذاری نیستند و در افزایش سرمایه شرکتها حضور ندارند؛ در نتیجه تشکیل سرمایه ثابت منفی میشود و آمارهای منتشرشده نیز مدام منفی است. بازار سرمایه الان بیش از ۵۰میلیون سرمایهگذار و سهامدار دارد و نهادهای مرتبط با بازار سرمایه مانند سازمان بورس، کمیسیون اقتصادی مجلس و... باید دست به دست هم داده و از تصویب قوانینی که حقوق سهامداران را زیر پا میگذارد جلوگیری کنند تا اطمینان به بازار سرمایه برگردد.سایت تابناک هم در گزارشی نوشت: متهم ردیف اول این موضوع و خروج نقدینگی از بازار دولت و سیاستگذار است. زمانی که سیاستگذار شرکتهای صادراتی را ملزم میکند که ارز خود را با دلار ۲۸هزار و ۵۰۰تومانی تسعیر کنند، به این ترتیب ۶۰درصد از جیب صنایع برای ذینفعان سایر بازارها دزدی میشود. زمانی که به صنایع تحمیل میشود تا خوراک خود را سه برابر قیمتهای جهانی تامین کنند، در واقع از جیب سهامدار و صنعت برای پر کردن کسری بودجه برداشت میشود. وقتی تولیدکنندهها دو فصل از سال به دلیل کسری زیرساختها با قطعی برق و گاز مواجهاند و تولیدشان کاهش مییابد و واحدهای صنعتی نیز با توقف تولید مواجه میشوند، نتیجه همه این اتفاقات این میشود که بازار سرمایه به بازاری برای اتفاقات کوتاهمدت تبدیل میشود.
کد مطلب: 189750