محمدجواد حقشناس، عضو سابق شورای شهر تهران و عضو حزب «اعتماد ملی» در گفتگو با «مردم سالاری»:
بیش از یک ماه از مراسم تحلیف و از زمانی که سید ابراهیم رییسی رسمی و قانونی کلید پاستور را تحویل گرفت میگذرد. وزرا هم یک به یک وارد دفاترشان در وزارتخانهها شدند و کرسیهای هیات دولت یکی پس از دیگری تکمیل شد. خارج از پاستور اما وضعیت مردم به لحاظ سلامت و معیشت با بحرانهای جدی روبهرو ست. یک طرف اپیدمی کووید ۱۹ و عدم کنترل آن و معضلات واکسیناسیون و یک سو مشکلات جدی معیشتی باعث شده که مردم بحرانهای جدی را تجربه کنند. حالا گوی و میدان در اختیار سیدابراهیم رییسی و هیات همراهش است که در چند سال گذشته در گروه منتقدان دولت وقت قرار داشتند. با محمد جواد حقشناس، عضو سابق شورای شهر تهران، عضو حزب اعتماد ملی و استاد علوم سیاسی در مورد بحرانهای پیش روی دولت، رابطه مردم و کارگزاران حاکمیت و ... گفتوگو کردهایم.
*بیش از یک ماه از تحلیف سید ابراهیم رییسی میگذرد. کابینه هم از چندی پیش کار خود را آغاز کردهاست. در ابتدا بفرمایید که به نظر شما دولت سیزدهم در همین آغاز به کار با چه بحرانهای احتمالی مواجه خواهد بود؟
من فکر میکنم هنوز زمان مناسبی برای ارزیابی عملکرد دولت نیست. باید کمی صبر کرد و زمان داد تا کابینه و رییسجمهوری بتواند با مسائل و مشکلاتی که پیش رو دارد مواجه شود و از طرف دیگر باید در مسیر تحقق وعدهها و قولهایی که در برنامههای انتخاباتی و مناظرات مطرح کردهاند و ثبت و ضبط شدهاست، قرار گیرند. طبیعتا مردم منتظر هستند تا ببینند آقای رییسی و تیمی که به عنوان کابینه با ایشان همراه هستند، چقدر در مسیر تحقق وعدههای مطرح شده گام بر میدارند و چه بخشی از آن را اجرایی میکنند. بعد از آن میتوان تحلیل و بررسی کرد. من فکر میکنم حداقل باید یک دوره ۱۰۰ روزه را بگذرانیم. هم به لحاظ علم مدیریتی زمان مناسبی است و هم ۱۰۰ روز اول هر دولت به عنوان یکی از کلیدیترین دورههای مدیریتی روسایجمهوری و نخستوزیرانی که سر کار آمده اند، در نظر گرفته میشود. امیدوارم تا پایان آبان که بیش از ۱۰۰ روز از آغاز دولت میگذرد، شاهد این باشیم که دولت سیزدهم به وعدههایی که مطرح کرده، عمل کند. مسائلی چون سلامت، واکسیناسیون و کنترل اپیدمی کرونا از یک سو، سیاست خارجی، تحریمها، برجام و ...از جمله مسائل مهم روز هستند که باید دید دولت در ۱۰۰ روز آینده برای هر کدام از اینها چه گامی برخواهد داشت.
*البته سوال من ناظر بر بحرانهای مشخص پیش روی دولت است که قرار است به قول شما تا ۱۰۰ روز آینده در راستای حل و فصل آنها گامهای جدی و اساسی بردارد و بعد میتوان عملکرد آن را تحلیل و بررسی کرد.
همانطور که اشاره کردم، مهمترین مساله پیش روی دولت سلامت مردم است. متاسفانه در یک ماه اول به طور متوسط و روزانه و بر اساس آمار رسمی، درگذشتگان بر اثر ابتلا به کووید۱۹ معادل سقوط ۳ هواپیما در روز بوده است. اگر یک هواپیما در یک سال ساقط شود، حتما شاهد واکنشهای متعدد و بازتاب خبری بسیاری خواهیم بود. آمار رسمی مرگ و میر در این مدت به طور متوسط و روزانه معادل سقوط حدود ۳ هوایپما در روز است. به تایید مسوولان ذیربط البته آمار واقعی بین ۲.۵ تا ۳ برابر است. نمیتوان به راحتی از کنار این موضوع گذشت و بیتفاوت بود. دولت باید در خصوص واکسیناسیون و کنترل این اپیدمی اقدامات لازم را انجام داده و پاسخ مناسبی به درخواستهای مردم بدهد. علاوه بر این مساله تحریمها بسیار اهمیت دارد که به نوعی با زندگی کل جامعه گره خورده است. باید فکری به حال معیشت مردم شود. بخش بزرگی از جامعه زیر خط فقر قرار دارند. بر اساس آماری که از سوی مسوولان در حوزه اقتصادی و البته در حوزه اجتماعی و آسیبهای اجتماعی منتشر میشود، شاهد شرایط خوبی نیستیم. آمارها نگران کننده است. تقریبا در ۱۵ سال گذشته بخش عمدهای از طبقه متوسط جامعه از بین رفته و تبدیل به اقشار و طبقه آسیبپذیر تبدیل شدهاند. بخش بزرگی از جامعه زیر خط فقر زندگی میکنند. این معضل هم بسیار جدی است. مساله دیگری که دولت با آن مواجه خواهد بود فساد سیستماتیک است. این فساد سیستماتیک عملا دولتمردان و سازمان بروکراتیکی که باید در خدمت جامعه باشد را تبدیل کردهاست به سازوکاری که به صورت سیستماتیک تولید فساد، نارضایتی و ناکارآمدی میکند. در این خصوص اگر راهکاری اندیشیده نشود، دولت و قبل از همه اعضای کابینه و رییسجمهوری در این چرخه فساد و ناکارآمدی بلعیده خواهند شد و موجب اضمحلال خودشان هم خواهد شد. این مسائل همه از اولویتهایی ست که باید دولت جدید به آن توجه کرده و در مورد آن تصمیمگیری و تصمیمسازی کند.
*به نظر میرسد بحرانهای امروز جامعه که ذکر کردید، بحرانهای حاکمیتی است و نیازمند تصمیمگیریهای کلان. با توجه به یکدستی که در قوا و نهادهای مختلف حاکمیتی شاهد هستیم، چقدر میتوان با اتکا به این یک دستی به اتخاذ تصمیم و گذر از این بحرانها امیدوار بود؟ چقدر نگاه حاکم در قوا و نهادهای یک دست میتواند ما را از حل بحرانهای موجود ناامید کند؟
معمولا یکدستی موجب بازتولید فساد میشود. در همه جای دنیا وقتی گروههای سیاسی رقیب حضور دارند، فرضا قوه مجریه دست یک گروه باشد، قوه مقننه یا قضاییه یا نهادهای دیگر دست گروه دیگر باشد، بیشتر مراقبت صورت میگیرد. چرا که هر دو گروه فعالیتهای هم را رصد می کنند و خواهناخواه بر آن نظارت دارند. از سویی هر کدام از گروهها میخواهند به مردم اثبات کنند که موثرتر و مفیدتر هستند. بنابراین علاوه بر دستگاههای ناظر، نظارتی از این دست هم شکل میگیرد. تجربههای جهانی هم همین موضوع را نشان میدهد. اما وقتی ما شاهد حضور یک جریان در هر ۳ قوه هستیم، معمولا باعث چشم بستن و چشمپوشی از نقاط ضعف یکدیگر میشود. این رفتار هم بازخورد مثبتی در میان افکار عمومی نخواهد داشت گرچه ممکن است این یکدستی در برخی موارد موجب افزایش کارآمدی شود اما به نظر من تبعات منفی یکدستی بیشتر خواهد بود. به هر حال امروز جامعه نسبت به هر گونه ناکارآمدی، فساد و ... واکنش نشان میدهد. مردم امروز خطاب به مسوولان میگویند و معتقدند که قبلا ممکن بود بنا بر هزار و یک دلیل بهانه بگیرید و پشت این بهانهها سنگر بگیرید اما امروز این بهانهها هم وجود ندارد. بنابراین سطح توقع جامعه برای حل و فصل مشکلات و مسائل بالاتر رفتهاست و هیچ بهانهای را در مقابل فساد و رانت و ناکارآمدی از سوی مسوولان نمیپذیرد.
*برخی معتقدند این یکدستی میتواند از بیتصمیمی به تصمیمگیری برسد. در واقع دست کم در ماههای پایانی دولت حسن روحانی که دولت اسیر نوعی انفعال و عدم همکاری نهادهای حاکمیتی بود، در دوره جدید این مشکل وجود ندارد. آيا با توجه به این گزاره میتوان به حل بحرانها امید داشت؟
تصمیمسازی به اراده مقامات مسوول باز میگردد. البته هر کس در سمتی که دارد هم صاحب اختیار است و هم باید در برابر عملی که انجام میدهد پاسخگو باشد. شاید در مقطعی کسانی که مسوولیت داشتند، این بهانه را مطرح میکردند که با موانعی روبهرو هستند یا اختیارات لازم را ندارند، در واقع شاهد نوعی دوگانگی قدرت بودیم که مسوولیت در اختیار کسی و قدرت و اختیار در دست دیگری بود. امروز اما دست کم در ظاهر این مشکل را نداریم و با یکدست شدن قدرت، مسوولیتها و اختیارات یکی است. بنابراین با تجمیع مسوولیتها و اختیارات در یک جا، تیم جدید باید پاسخگو باشند.
*با توجه به کابینهای که شکل گرفت و معاونانی که یک به یک از راه میرسند، از نظر شما این ظرفیت را دارند که در ۱۰۰ روز وضعیت کشور را تغییر دهند؟
انتظارات بیش از کابینهای بود که ارائه شد. حداقل به نظر میرسد کسانی که به آقای رییسی رای دادند هم بعد از دیدن فهرست کابینه دولت سیزدهم توی ذوقشان خورد. امروز هم کم و بیش شاهد برخی انتقادات و گلایهها هستیم. حتی مجلس هم با وجود همراهی با دولت سیزدهم و با این که به نظر میرسید باید یکدست عمل کند، نتوانست چشمش را ببندد و حداقل به یک وزیر مهم کابینه یعنی وزیر آموزش و پرورش که با تمام اقشار و خانوادههای ایرانی سر و کار دارد، رای اعتماد نداد. این نشان میدهد که مشکلات و ناهماهنگیهایی وجود دارد. اما به هر حال امروز گروهها و جریانهای سیاسی مختلف باید حمایت کلانشان را از دولت سیزدهم داشتهباشند تا دولت به موفقیت دست یابد، ضمن این که اگر جایی هم مشکلی دیدند و متوجه ناکارآمدی یا فسادی شدند چشمشان را نبندند و حوزه قدرت را نقد کنند. شاید یکی از مهمترین وظایفی که دولت سیزدهم بر عهده دارد و در سخنان رهبری هم به آن اشاره شد، ترمیم اعتماد عمومی است. یکی از مهمترین چالشهای پیش روی دولت سیزدهم ترمیم اعتماد عمومی است. به نظر میرسد این بیاعتمادی عمومی در انتخابات هم خودی نشان داد. این که کمتر از ۵۰ درصد در انتخابات مشارکت داشتند و بخش عمدهای از آرا به عنوان آرای باطله ثبت شد نشان دهنده بحران اعتماد عمومی است. اعتمادسازی میان مردم و کارگزاران حکومت باید در صدر اولویتهای دولت قرار بگیرد تا مشکلات حل و فصل شود.
*شما به اعتماد عمومی و آسیب دیدن آن اشاره کردید. ما در گذشته شاهد افزایش اعتراضهای مردم بودیم. در واقع اعتراضها اگرچه پراکنده اما در فواصل زمانی کوتاهی در حال وقوع است. اولا پیشبینی شما این است که روند اعتراضات پراکنده و در فواصل زمانی کم همچنان ادامه داشتهباشد؟ دوم این که چه چارهای میتوان اندیشید که خشم انباشته مردم با تبعات کمتری از سوی مسوولان شنیده شود؟
قطعا باید رابطه دولت و مردم ترمیم شود. نمیشود به این موضوع بیتوجه بود. مهمترین سرمایه کارگزاران حکومت مردم هستند و اگر این رابطه اصلاح و ترمیم نشود و در این رابطه بازنگری نشود، در آینده دچار مشکلات سختی خواهیم شد. این که مردم احساس کنند، مسوولان حقیقت را نمیگویند یا اولویتهای دولت اولویتهای مردم نیست، این که مردم احساس کنند اهداف و برنامههای دولت هیچ ربطی به خواست و نیازهای مردم ندارد باعث میشود روز به روز رابطه مردم و کارگزاران حکومت ضعیفتر میشود.
*با توجه به ترکیب وزرا و معاونتها و سایر مسوولان وقت، همچنین با نگاهی تحلیلی نسبت به مواضع حاکمیت، فکر میکنید در حوزه مذاکرات هستهای به چه سمت و سویی پیش برویم؟
به نظر میرسد عملا هیچ گاه دولتها مسوولیت صددرصدی برای مذاکرات هستهای را برعهده نداشتهاند. چه این دولت، چه دولت روحانی و خاتمی سیاستگذاریهای کلان در حوزه سیاست خارجی برعهده شورایعالی امنیت ملی و در سطح عالیتر بر عهده رهبری است. علیالقاعده امروز که ما شاهد هماهنگیهای حداکثری در حوزههای حاکمیتی هستیم، راحتتر بتوان به انتظارات مردم پاسخ مشخص داد و مشکلات رفع شود.
گفتگو: مرجان زهرانی