از دیدگاه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران مسئولان بدون اجازه مردم هیچ کارهاند
دبیرکل حزب مردمسالاری در سخنانی همزمان با سالگرد ارتحال امامخمینی (ره) گفت: اگر از بعد جمهوریت اندیشههای سیاسی امامخمینی (ره) بخواهیم صحبت کنیم، در مکتب سیاسی امامخمینی (ره) مردم همهکاره هستند و نقش اساسی در اختیار مردم است و تاکید امامخمینی (ره) همواره بر مردم بوده است. در مورد انتخابات، بارها امام تاکید کردند که اصلا مسئولین بدون اجازه مردم کارهای نیستند.
دبیرکل حزب مردمسالاری در سخنانی همزمان با سالگرد ارتحال امامخمینی (ره) گفت: اگر از بعد جمهوریت اندیشههای سیاسی امامخمینی (ره) بخواهیم صحبت کنیم، در مکتب سیاسی امامخمینی (ره) مردم همهکاره هستند و نقش اساسی در اختیار مردم است و تاکید امامخمینی (ره) همواره بر مردم بوده است. در مورد انتخابات، بارها امام تاکید کردند که اصلا مسئولین بدون اجازه مردم کارهای نیستند.
دکتر مصطفی کواکبیان با بیان اینکه امامخمینی (ره) انتخابات را نه در انحصار روحانیون و نه در انحصار دانشگاهیان میدانستند گفت: در اینجا 12 مورد از مواردی که به سیره عملی امامخمینی (ره) مربوط است یادآور میشوم اولین موضوع اینکه میدانستند که امامخمینی (ره) بارها در مصاحبه با خبرنگاران خارجی و در همان نوفل لوشاتو بر جمهوری اسلامی تاکید میکردند و میگفتند ما جمهوری میخواهیم به همان مفهومی که در دنیا وجود دارد، اما محتوای آن باید اسلامی باشد. تاکید ایشان را همه شنیدند که «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد» و حتی خانم اوریانا فالاچی وقتی از ایشان پرسید چرا شما تاکید بر این جمله دارید؟ امام در آنجا گفتند که دموکراسی اسلام بالاتر از دموکراسی غربی است و چرا باید بگوییم جمهوری دموکراتیک اسلامی و این لفظ اضافه هست. مثل اینکه بگوییم جمهوری عدل اسلامی چون عدل در اسلام هست و لذا تنها نباید جمهوری هم باشد، بلکه محتوای اسلامی آن هم مهم است. لذا جمهوری در فرم و اسلام در محتوا مورد تاکید است.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مورد دوم را سخنرانی امامخمینی (ره) در بهشت زهرا ذکر کرد و گفت:. امامخمینی (ره) گفتند من دولت تعیین میکنم، تو دهن این دولت میزنم، اما تاکید کرد که من به واسطه پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم، چون ملت مرا قبول دارد تو دهن این دولت میزنم. امامخمینی (ره) که به تنهایی نمیتوانستند کاری پیش ببرند لذا با تاکید بر حمایت و پشتیبانی مردم حرکت کردند.
دکتر کواکبیان مورد سوم را برگزاری انتخابات تحت هر شرایط عنوان کرد و ادامه داد: امامخمینی (ره) حتی زمان جنگ در اوج موشک باران عراق هم اجازه نمیداد انتخابات در هیچ جایی متوقف شود که ایشان میگفتند باید حتما انتخابات در هر شکل برگزار شود چون معتقد بودند که انتخابات مال مردم است و در انحصار مجتهدین و دانشگاهیان نیست و این همان مورد چهارم است. ایشان میگفتند نباید در انحصار مجتهدان باشد و امام میگفتند این توطئهای خطرناکتر است. قبل از انقلاب میخواستند روحانیت را از صحنه خارج کنند، حالا میخواهند کل ملت را از صحنه خارج کنند. لذا در زمان انتخابات مجلس دوم بود که مثلا صحبت میشد که دانشگاهیها لیست ندهند و امام گفتند همه باید لیست بدهند. اصلا این تعبیر امام معروف است که هیچ کس قیم ملت نیست که برایشان تعیین تکلیف کند. مردم باید خودشان تشخیص دهند و کورکورانه رای ندهند و به هر کسی که خودشان میخواهند رای دهند.
کواکبیان بر مورد پنجم تاکید کرد و گفت: این که گفته میشود میزان رای ملت است معنیاش این نیست که اگر اکثریت هم حضور پیدا نکنند باز میزان رای ملت باشد. این یعنی اکثریت ملت بیایند و هر چه اکثریت خواستند. نه اینکه یک اقلیتی بیایند و باز بگوییم میزان رای ملت است. زیرا اساسا مفهوم «میزان رای ملت است» در مشارکت حداکثری مردم مصداق دارد.
دبیرکل حزب مردم سالاری درخصوص ششمین مورد گفت: یک موضوعی پیش آمده بود که در زمان تسخیر لانه جاسوسی کارتر میخواست یک هیات برای مذاکره بفرستد که امام گفت من آنها را به حضور نمیپذیرم، اما پاپ یک هیاتی فرستاد و امام آن هیات را پذیرفت «و در آنجا گفتند ما تابع آرای ملتیم و بنا نداریم چیزی بر مردم تحمیل کنیم.» اسلام به ما اجازه نمیدهد که چیزی به مردم تحمیل کنیم. در آن زمان مجلس شورای اسلامی از طرف امام مامور شده بود که مساله را پیگیری کند. فلذا گفتند من دخالت نمیکنم و احترام گذاشتند به رای نمایندگان مردم و مردمسالاری و این تعبیر بسیار مهم است که اسلام به ما اجازه نداده که چیزی بر مردم تحمیل کنیم.
کواکبیان در تشریح مورد هفتم گفت: استفتایی از طرف شورای سیاستگذاری ائمه جمعه شده بود که فقیه در چه صورتی ولایت دارد؟ امام در پاسخ به این استفتا که بنده در همان کتاب مبانی مشروعیت در نظام ولایت فقیه آوردم، فرمودند «فقیه در جمیع صور ولایت دارد، و لکن در موضوع حکومت بستگی به آرای اکثریت مردم دارد که در صدر اسلام به بیعت تعبیر میشده».
نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی، در تشریح هشتمین مورد، با اشاره به حکمی که امام به مرحوم بازرگان به عنوان نخست وزیر دادند گفت: در متن حکم آمده «به موجب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت مردم که در طول راهپیماییها و تظاهرات اعلام شده» اینجا در کنار حق شرعی تاکید بر حق قانونی ناشی از آرای ملت شده است. یعنی آرای ملت منشا این حق است که نخست وزیر منصوب کند. در تمام مواردی که مربوط به انتخابات است امام کوتاه نیامدند. در بحث همه پرسی جمهوری اسلامی، در بحث رفراندوم برای بازنگری قانون اساسی، در انتخاب مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و... در همه این موارد تاکید بر حق ملت کردند.
کواکبیان ادامه داد: مورد نهم در موضوع بنی صدر به عنوان اولین رئیسجمهور بود. ایشان حدود 10 میلیون رای هم آورده بود، با اصل نظام و اصل ولایت فقیه و امثال شهید دکتر بهشتی و شخصیتهای انقلاب هم درگیر بود. خیلیها میگفتند چرا امام با او مماشات میکند و او را برکنار نمیکند تا زمانی که بنی صدر ماهیت خود را کاملا رو کرد و از طرف مجلس شورای اسلامی رای عدم کفایت سیاسی ایشان صادر شد، امام او را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و پذیرفتند که باید کنار برود. در حزب جمهوری اسلامی مدام این سوال برای ما پیش میامد که چرا این حد مماشات انجام میشود. حتی در همان روزهای آخر که بنی صدر از هلیکوپتر افتاده بود، امام پیامی احترام آمیز برای او فرستادند و برای ما مساله بود اما دلیل اصلی آن این بود که ایشان به رای مردم احترام میگذاشتند.
مصطفی کواکبیان ادامه داد: مورد دهم مربوط به آیتالله مشکینی است که نامه ای در باب بازنگری قانون اساسی نوشتند و امام در جواب نوشتند که اگر مردم خبرگانی را انتخاب کردند و خبرگان هم مجتهد جامع الشرایطی را برای رهبری انتخاب کرد او به صورت قهری «ولی منتخب مردم» است. یعنی هم بحث ولایت مورد توجه است و هم منتخب مردم باید باشد و به تاکید امام ولی منتخب مردم است. یعنی حتی رهبر هم با واسطه همان منتخب مردم است.
دبیرکل حزب مردم سالاری، موضوع یازدهم را مربوط به مرحوم آیتالله منتظری ذکر کرد و گفت: مجلس خبرگان رهبری، آیتالله منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری انتخاب کرده بود و این تا سال 68 هم ادامه داشت، ولی بحثهایی پیش آمد که امام ایشان را کنار گذاشتند. امامخمینی (ره) یک نامهای دادند برای برکناری آیتالله منتظری که منتشر نشد، ولی بالاخره تا حدودی مطرح شده بود. نامه دومی دادند که جنبه نصیحت داشت. اما تعبیری بود در نامه اول دارد که «والله من از اول مخالف انتخاب شما به عنوان قائم مقام رهبری بودم» اما در طول همه این سالها امام اصلا این موضوع را مطرح نکردند. چرا؟ فقط به دلیل احترام به رای مجلس خبرگان، چون امام که میتوانست از ابتدا مساله را حل کند ولی به رای مردم احترام گذاشت و حتی در طول این مدت بسیاری از کارها را هم به مرحوم آیتالله منتظری ارجاع مینمود.
وی با اشاره به مورد دوازدهم گفت: مساله ای برای آقای میرحسین موسوی اتفاق افتاد و باز امام نشان داد به رای مردم پایبند است. داستان از این قرار بود که مجلس دوم در حال انتخاب نخست وزیر بود و آیتالله خامنه ای به عنوان رئیسجمهور ظاهرا علاقهای نداشت که ایشان را برای بار دوم به مجلس معرفی کند ولی امام نظرشان این بود که زمان جنگ نخست وزیر را تغییر ندهیم و جالب اینکه نامه ای برای مجلس دوم نوشتند که در این شرایط جنگی نخست وزیر نباید عوض شود و به نمایندگان توصیه کردند که به آقای موسوی رای بدهند و آیتالله خامنهای هم میرحسین موسوی را معرفی کرد. ولی 99 نفر از نمایندگان مجلس دوم به میرحسین موسوی رای ندادند. اما در آن روز این اتفاق افتاد. بعدها هم آقایانی مثل آذری قمی تفسیر کردند که اوامر امام به دو دسته مولوی و ارشادی تقسیم میشود و این موضوع در بحث ارشادی دستهبندی میشود. اما رفتار امام جالب بود. بعدها در دیدار با نمایندگان در جماران گفت من، هم از کسانی که به آقای موسوی رای دادند تشکر میکنم هم از کسانی که رای ندادند، چون همه وظیفه خودشان را انجام دادند. این نشان میدهد که امام تا چه اندازه به نهادهای انتخابی و پارلمان پایبند بودند. حالا اگر امروز باشد کسانی که شاید کاسه خیلی داغتر از آش باشند ممکن است با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه برخوردهای تندی انجام دهند و خواستار حتی اعدام همان 99 نفر باشند.