استودیو دیزنی، از عناصر افسانهای و موسیقی بهره میبرد و به سبک سینما کلاسیک هالیوود؛ پایانی خوش رقم میزد. انیمیشنهای میکی موس، سیندرلا، رابین هود، شیرشاه و بسیاری دیگر، جهان را فتح کرده بودند اما از شروع هزاره جدید، انیمیشنهایشان در برابر رقبا هیچ حرفی برای گفتن نداشتند.
انیمیشنهای آتلانتیس، سیاره گنج و برادر خرس، داستانی ساده داشتند و از تکنولوژی روز بی بهره بودند، تا اینکه «باب ایگر» مدیرعامل جدید دیزنی، استودیو پیکسار را به قیمت 7 میلیارد دلار خرید تا هم دیزنی از رکود خارج شود و هم دوباره دل همه انیمیشن دوستان را ببرد.
اما پیکسار چرا انقدر اهمیت دارد؟ پیکسار یک شرکت طراح سخت افزار کامپیوتر بود که در 1974 تاسیس شد و در ادامه با استودیوهایی نظیر والت دیزنی فعالیت میکردند و در ادامه انیماتورهایی هم به خدمت گرفتند. نقش اصلی انیمیشهای پیکسار از شروع فعالیت و موفقیتهای دیزنی پس از خرید پیکسار، «جان لستر» و «اد کتمول» هستند و بیشتر لستر. اد کتمول مدیر فناوریهای رایانهای بوده است و جان لستر کارگردان.
لستر عاشق انیمیشن و به خصوص آثار دیزنی و انیمیشن دامبو بود و با رویای کار در آن استودیو زندگی میکرد و این رویا در 1979 و با فارغ التحصیلی به وقوع پیوست. اما این رویا خیلی زود تمام شد و لستر شاهد مدیرانی بود که درکی از کودکان و عواطفشان نداشتند به همین دلیل جو نامناسبی در آنجا برپا بود و در جلساتی که با کارمندان برگزار میشد، همه نوعی خجالت و مانع درونشان بود و تمام نظراتشان را در مورد نقاط ضعف و قوت انیمیشن تحت ساخت نمیگفتند، در نتیجه لستر کار در دیزنی را رها کرد و در 1983 به استودیو پیکسار پیوست تا انیمیشنسازان آنها به 4 نفر برسد. مسئولیت لستر کارگردانی انیمیشنهای کوتاهی بود که تواناییهای سخت افزاری استودیو را نشان دهد.
آنچه لستر را از بقیه متمایز میکند احساساتی بودن شدیدش است به طوری که به راحتی اشک از چشمانش جاری میشود و درکی قوی از همه چیز دارد و با وارد کردن احساسات و قلب به آثارش باعث جذابیت، قابل فهم بودن و همذات پنداری مخاطب با انیمیشن میشود، به طوری که باعث دگرگونی عواطف و تفکر درباره موضوع انیمیشن و بارها دیدن آن میشود. لستر این ایده را از همان دوران دانشجویی وارد فعالیتش کرد و با ساخت انیمیشنهای کوتاه «خانم و چراغ» که زندگی یک چراغ رو میزی را نشان میداد و «کابوس» که اضطرابهای پسری را نشان میداد که وسایل اتاقش زنده میشدند، جایزههای دانشجویی کسب کرد. پیکسار در زمان پیوستن لستر، در حال ساخت انیمیشنی بود که یک آدم آهنی قهرمان داستان بود اما لستر پیشنهاد کرد جنبه احساسی هم به داستان باید داد تا بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و در نتیجه یک زنبور را وارد داستان کردند و نام « آندره والی و زنبور» را روی آن گذاشتند و تبدیل شد به اولین انیمیشن جهان که شخصیتهایش تماما توسط کامپیوتر ساخته شدند.
«استیو جابز» در 1986 پیکسار را خرید اما بر خلاف فعالیتهایش در اپل و شرکت بعدی خود و حتی در زمان ساخت و موفقیت اولین انیمیشنشان، به دلیل نداشتن تخصص، در امور فنی دخالت نمیکرد و تنها کارهای تبلیغاتی و مدیریتی را انجام میداد و به خوبی هم انجام داد. در 1995 انیمیشن «داستان اسباب بازیها» با بودجه 30 میلیون دلاری ساخته شد، انیمیشنی که اصول فنی انیمیشنسازی را متحول کرد. این استودیو در ادامه با آثاری همچون در جستجوی نمو، شگفت انگیزان، وال ئی و بسیاری دیگر، جوایز اسکار بهترین انیمیشن را کسب کرد و استودیو دیزنی هم به لطف پیکسار، توانست با آثار یخ زده و درون به بیرون بالاخره فاتح اسکار شود.
فلسفه پیکسار مشخص است: شخصیتهایی که مثل انسانها درد و غم دارند و در نهایت به کمال میرسند و استفاده کامل از مفهوم انیمیشن و نفوذ در ذهن و قلب مخاطب. در پیکسار با شخصیتهایی مواجه هستیم که زندگی پر تلاطمی داشتند مانند مارلین در نمو که خانواده خود را به دلیل هجوم یک ماهی دیگر را از دست داد و به خاطر آن به اطرافیان اعتماد کافی نداشت و در تربیت پسرش نمو وسواس بسیاری به خرج میداد، اما طی اتفاقاتی که برایش افتاد، یاد گرفت اعتماد کند و خشم و برتری نسبت به بقیه را کنار بگذارد. شخصیت «مک کوئین» در انیمیشن ماشینها هم پس از جا ماندن از مسابقه نهایی و وارد شهر کوچک رادیاتور اسپرینگز شدن، دیدگاهش نسبت به پیروزی و بقیه تغییر کرد و اخلاق را مهمتر از عنوانهای مهم دانست. شخصیتهای منفی نیز نظیر لاتسو در داستان اسباب بازیهای 3، هم آسیب دیده است و با دانستن حقیقت و کنار گذاشتنش، نقش مخرب را ایفا میکند و میخواهد عدم وجود عشق بین کودک و اسباب بازی را به بقیه القا کند، در حالی که خود روزی عروسک محبوب صاحبش بوده است. دیگر برتری پیکسار در روایتهای جدیدش است و به چراغ مطالعه، ربات و هیولا، احساس میدهد و روایت را بر خود داستان مقدم میدارد و گواه آن موفقیت و دلنشینی انیمیشن وال ئی است که یک ربات زباله جمع کن عاشق یک ربات زیبا میشود.
در بعد فنی هم پیکسار غوغایی به پا کرده است، به طوری که ساخت انیمیشن گیسوکمند دیزنی، 8 سال طول کشید و در شهر حیوانات، 155 شخصیت خلق شد. برای ساخت نمو و شهر حیوانات نیز مطالعات فراوانی در مورد کوچکترین بخش جانداران انجام گرفت و تبدیل به شاهکارشان کرد. والت دیزنی، جان لستر و هیدئو کوجیما، نشان دادند انیمیشن فقط یک رکن داشته باشد و آن ارتباط با مخاطب است.
سیدمهدی داودی