بودجه سازمان بهزیستی در سال ۱۳۹۷ دوهزار و ۴۵۰ میلیارد تومان بود که از این میزان فقط چهل میلیارد تومان یعنی کمتر از ۲ درصد کل بودجه به اشتغال معلولان اختصاص داده شد.
کمتر از ۴ درصد بودجه بهزیستی به اشتغال معلولان اختصاص دارد
سود محرومپروری به جیب چه کسانی میرود؟
11 مرداد 1399 ساعت 14:09
بودجه سازمان بهزیستی در سال ۱۳۹۷ دوهزار و ۴۵۰ میلیارد تومان بود که از این میزان فقط چهل میلیارد تومان یعنی کمتر از ۲ درصد کل بودجه به اشتغال معلولان اختصاص داده شد.
بودجه سازمان بهزیستی در سال ۱۳۹۷ دوهزار و ۴۵۰ میلیارد تومان بود که از این میزان فقط چهل میلیارد تومان یعنی کمتر از ۲ درصد کل بودجه به اشتغال معلولان اختصاص داده شد. در سال ۱۳۹۸ نیز بودجه این سازمان به دو هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان رسید، بااینحال آنچه به اشتغال معلولان اختصاص یافت یکصد میلیارد تومان یعنی کمتر از ۴ درصد کل بودجه سازمان بود.
به گزارش مردم سالاری آنلاین، این نوع تخصیص بودجه و این مدل رفتاری به آن معناست که سازمان بهزیستی، بهعنوان تنها متولی امور معلولان در کشور فاقد هرگونه برنامه و حتی نیمنگاهی به توسعه بسترهای کارآفرینی برای معلولان است و بهمعنای واضحتر علاقهای به توانمندسازی این طیف و تکمیل فرآیند توانبخشی ندارد.
این در حالی است که ایجاد اشتغال برای افراد دارای معلولیت، عالیترین درجه توانمندسازی و منتهای خواست کارشناسان حوزه توانبخشی است و این اصل به اندازهای حائز اهمیت است که سازمان جهانی بهداشت میگوید: معلولی که شغل داشته باشد، معلول نیست.
اما سازمان بهزیستی فاقد این نگرش است نگاه بهزیستی بیش از آنکه به استقلال و توانمندسازی افراد دارای معلولیت معطوف باشد به حمایتهای مالی ولو اندک اما وابستگیآور متمرکز است و این سازمان به جز پرداخت درصدی از سهم بیمه کارفرما آن هم بهطور نیمه و نصفه؛ تاکنون هیچ تحرک جدی برای رفع بیکاری معلولان نداشته است.
شاید گره مشکل اینجاست که "اشتغالآفرینی برای معلولان" تاکنون دغدغه رئوس مدیریتی سازمان بهزیستی نبوده و ظاهرا این سازمان رسیدن به این مقصود را در عبور از مسیر اشتغال نمیبیند؛ حال آنکه فرآیند توانمندسازی بدون شغلآفرینی ابتر و ناقص خواهد ماند حتی اگر میلیاردها تومان برای سایر زیرمجموعههای آن هزینه شود.
سازمان بهزیستی هماکنون سالانه حدود ۵۵ میلیارد تومان برای تامین شهریه دانشگاه دانشجویان دارای معلولیت هزینه میکند، تمام این دانشجویان به امید داشتن شغلی در آینده پای در رکاب تحصیل گذاشتهاند و اگر بهزیستی بهعنوان نماینده دولت در این حوزه بر همین مدار پیش رفته و برای اشتغال این افراد برنامهای مدون نکند علاوه بر هدر دادن منابع و اعتبار هزینه شده در این زمینه، در آیندهای نزدیک رسالت خود و فرآیند توانمندسازی معلولان در جامعه را با شکست و عقبگرد مواجه خواهد کرد.
این در حالی است که اگر دولت با مطالعه کافی بخشی از منابع خود و یا حتی بخشی از عواید حاصل از مشارکتهای مردمی را به مهارتآموزی، حرفهآموزی و آموزش منجر به اشتغال معلولان معطوف کند و بستر اشتغال را برایشان فراهم سازد تا همیشه از حمایت و تامین هزینههای جوانب مختلف زندگی آنها فارغ خواهد بود، ضمن آنکه فرد معلول نیز به نقطه برابری با سایرین رسیده و این یک رویداد برد_برد است.
معنای این سخن در عادی شدن سبک و سیاق زندگی فرد دارای معلولیت است. قطعا افراد دارای معلولیت برای اجرای مشاغل مختلف آموزشها و مهارتهایی را فرا میگیرند و پس از رسیدن به جایگاه شغلی با برخورداری از شغل و به تبع آن درآمد و استقلال مالی، برای همیشه از حمایت اطرافیان و نهادهای دولتی و خیریه بینیاز شده و به مرور خود را صاحب شخصیت مستقل و توانا در تهیه نیازمندیهای خود میبینند.
از اینجا به بعد فرد معلول تفاوتی با سایرین نخواهد داشت و مانند سایر شهروندان و با تکیه به درآمد مالی خود قادر به تشکیل خانواده، تامین مسکن، خودرو، رفع نیازهای درمانی و تهیه زیرساختهای یک زندگی عادی خواهد بود و این همان رویکرد ارزشمند و انسانمحوری است که ساختار و سیستم جامعه ما از تدوین برنامهها و تخصیص بودجهها گرفته تا کارهای عملیاتی فاقد آن است.
در ایران، رویکرد دولت در مورد معلولان هرگز رنگ و بوی ایجاد عزتنفس، حس مفید بودن و ارتقای معلولان به سکوی برابری با آحاد جامعه نداشته و متاسفانه سازمان بهزیستی نیز کمتر مدیرانی را به خود دیده که خواهان پایان بخشیدن به نگرش صدقهمحوری و توانمندسازی واقعی معلولان باشد.
بهعبارتی سازمان بهزیستی سالهاست "حمایت" را پیشه اصلی خود قرار داده و فراموش کرده صلاح فرزندانش در گرو استقلال و رها شدن از وابستگیهای خرد مقیاسِ مایوسکننده است.
اما درد دیگر اینجاست که حمایت این سازمان هم چندان حمایت نبود و نیست و هنوز نتوانسته برای تهیه چند قرص نان و کرایه ماشین چند مسیر، قوت بیشتری داشته باشد!
بهزیستی، مادری است که پس از سالها یادش رفته فرزندش را از شیر مادر ناامید کند تا او توفیق درک طعم خوراک متناسب با سن و سالش را داشته باشد. اما باید دید محرومپروری و وابستهخواهی معلولان، چه سودی برای چه کسانی دارد که حاضرند این همه هزینه را بابت خواستههایشان و به قیمت قربانی کردن هزاران شهروند دارای معلولیت، دور ریز کنند؟؟
جمعآوری صدقه، زکات و فطره جیب چه کسانی و چه دستگاههایی را پر میکند که معلولان و البته برخی دیگر از اقشار آسیبپذیر سالها باید نقش کالاهای اصلی را در ویترینهای تماشایی این کسبوکار پررونق عهدهدار باشند؟
رقیه بابائی
خبرنگار حوزه معلولین
کد مطلب: 133860