هفتم آبان برابر با ۲۹ اکتبر همزمان با روز ورود کوروش پادشاه هخامنشی به بابل و صدور منشور حقوق بشر کوروش که نخستین منشور حقوق بشر در جهان محسوب می شود به پیشنهاد سازمان بین المللی نجات پاسارگاد٬ به عنوان روز کورش نامگذاری شده است.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، این روز به مناسبت پایان تصرف امپراتوری بابل به دست سپاه هخامنشیان (۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد) و پایان دوران ستمگری در جهان باستان انتخاب شده است. در این روز اعلامیه تاریخی کوروش در زمینه حقوق افراد و ملل انتشار یافته بود که نخستین سنگ بنای یک دولت جهانی با منافع مشترک به شمار میآید. نکات مطرح در اعلامیه حقوق بشر کوروش از بین بردن تبعیضات نژادی و ملی، آزادی انتخاب محل اقامت، برهم زدن برده داری، آزادی دین و مذهب و تلاش برای صلح پایدار میان ملتهاست.
هرچند که این روز تاکنون بطور رسمی در تقویم ایران ثبت نشده است اما توجه مردم به این روز در حال افزایش است؛ بطوریکه نه تنها در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، بلکه در پیامکهای ارسالی از سوی مردم به یکدیگر، توجه به این مساله تبلور یافته است. افزایش پیامکهای مرتبط با هفتم آبان روز کوروش که بسیاری از ایرانیان طی روزهای گذشته از یکدیگر دریافت کرده اند، نکته ای است که بیش از پیش باید به آن توجه و دلایل آن را ریشه یابی کرد. البته این پیامکها گاه به اشتباه، روز هفتم آبان یا روز ۲۹ اکتبر را روز تولد کوروش می دانند در حالیکه این روز، روز تولد کورش نیست، بلکه روزی است که در تقویم های جهانی کورش به بابل وارد می شود و منشور استثنایی خود را به عنوان یک فرمان صادر می کند.
سال گذشته در همایشی که در مورد منشور حقوق بشر کوروش در دانشگاه تهران برگزار شد جمعی از دانشجویان باستان شناسی در خواست کردند روز کوروش به طور رسمی در تقویم ایران ثبت شود. درخواست کنندگان، که تعدادی از بزرگترین اساتید باستان شناسی ایران نیز از آنها حمایت می کردند، از جمله دلایل طرح این موضوع را باقی ماندن نام نیک از کوروش در تاریخ به عنوان پادشاهی دادگستر که بر خلاف پادشاهان آن دوره، به یکتاپرستی اعتقاد داشت ذکر کردند. علامه طباطبایی در تفسیر بی بدیل المیزان، پس از بررسی نظریه ابوالکلام آزاد که اثبات میکند کوروش، پادشاه هخامنشی، همان ذوالقرنینِ ستوده شده در قرآن است، مینویسد: "هر چند بعضی از موارد گفته شده خالی از اعتراض نیست، لکن از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرانی روشنتر و قابل قبولتر است". آیت الله مکارم شیرازی هم مینویسد: "درست است که در این نظریه نیز نقطههای ابهامی وجود دارد، ولی فعلاً میتوان از آن به عنوان بهترین نظر درباره تطبیق ذوالقرنین بر رجال معروف تاریخی نام برد." این نظرات در باب ذکر نام کوروش به عنوان دوالقرنین در قرآن، در کتاب "ایران پیش از اسلام" تالیف علی اکبر ولایتی که توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده نیز ذکر شده است. به گفته مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبایی، آنچه نظریه ذوالقرنین بودن کوروش را تأیید میکند اوصاف اخلاقی است که در تاریخ برای کوروش نوشتهاند. کوروش، هم طبق تاریخ و هم عهد عتیق و هم نظر مورخان قدیم، پادشاهی با مروت و جوانمرد و با سخاوت و کریم بوده است؛ چنان که از تاریخ زندگی او و برخوردش با یاغیان و جبارانی که با او میجنگیدند یا او با ایشان جنگیده است نیز مبین آن است؛ و با صفات یادشده از ذوالقرنین در قران کریم مطابقت دارد. ذوالقرنین از طرف خداوند دارای تواناییها و امکانات فراوانی،مانند عقل و تدبیر و فضایل اخلاقی و ثروت و شوکت ظاهری، بوده است.
از دیگر ویژگیهای ذوالقرنین سفرهای او در مسیرهای چندگانه است که شرح آن در آیات قرآنی آمده است. کوروش نیز به غرب و شرق و شمال سفر کرد که شرح آن در تاریخ زندگانیاش آمده است و با سفرهای سهگانهای که در قرآن برای ذوالقرنین ذکر شده منطبق است. نخستین لشکرکشی کوروش به کشور همسایه غربی، لیدی، بود که در شمال آسیای صغیر قرار داشت. در قرآن آمده است که ذوالقرنین در سفر غربیاش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودی فرو میرود؛ مشابه همان صحنهای که کوروش به هنگام فرورفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده) در خلیجکهای ساحل لیدی مشاهده کرده است. لشکرکشی دوم کوروش به جانب شرق بود. از تاریخ زندگی کوروش درمییابیم که این لشکرکشی چندی پس از فتح لیدی روی داد و کوروش طی آن به آرام سازی طغیان بعضی از قبایل وحشی بیابانی مستقر در شرق کشور پرداخت. شاید بتوان تعبیر قرآن طبق آیه زیر را در اشاره به سفرهای ذوالقرنین، با سفرهای جنگی کوروش به منتهای شرق برای مقابله با اقوام بیابانگرد و صحرانورد مطابقت داد که مشاهده کرد خورشید بر قومی طلوع میکند که در برابر تابش آن سایبانی ندارد. «حَتّی اِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلی قومٍ لَمْ نَجْعَلُ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً: تا گاهی که رسید به محل برآمدن خورشید یافتش برمیآید بر گروهی نگذردهایم برای ایشان جز آن پوششی را» (کهف: ۹۰) موضوع دیگر در انطباق کوروش و ذوالقرنین تناسب نام ذوالقرنین با کوروش است. کهنترین اشاره به موضوع ذوالقرنین را باید در کتاب دانیال نبی، از متون عهد عتیق یهود، جستوجو کرد. آنجا که در رؤیای وی، لوقرائیم در هیئت قوچ ظاهر میشود. لوقرانائیم به زبان عبری همان ذوالقرنین عربی است. این واژه در تورات فقط یک مرتبه آکده است و آن هم در سفر دانیال (کتاب دانیال) است. درباره نام ذوالقرنین و تناسب آن با کوروش گفتهاند: ذوالقرنین را از آن جهت ذوالقرنین، صاحب دو قرن (شاخ)، مینامند که دارای تاج یا کلاه خودی با دو شاخم بوده است. جالب اینکه در نقش برجسته هخامنشی دشت مرغاب، کوروش با تاجی بر سر تصویر شده که دو شاخ همانند شاخهای قوچ بر آن دیده میشود.»
با عنایت به تمامی این تفسیرها که رنگ و بوی دینی دارد و توسط بزرگترین مفسران و مراجع شیعه نیز تایید شده است، می توان از استقبال روزافزون مردم نسبت به روز کوروش در جهت تقویت همبستگی ملی و خودباوری استفاده کرد. به همین دلیل می توان افزایش پیامکهای مردم به یکدیگر در مورد روز کوروش را تلاشی در جهت بارور ساختن روح اتحاد ملی در بین ایرانیان قلمداد کرد که در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری با تهدیدهای بین المللی مواجه هستند. نادیده انگاشتن این پتانسیل بزرگ برای تقویت همبستگی ملی بین مردم کشورمان، آن هم در شرایطی که نه تنها هیچ نکته منفی در مورد زندگی کوروش وجود ندارد بلکه بر اساس مستندات فوق، از نظر مذهبی نیز این نکات تایید شده است، محروم ساختن مردم از این پتانسیل ملی و تاریخی است.