سخنان طیبه ماهروزاده، همسر حداد عادل در یک برنامه تلویزیونی در مورد نگاه وی به دانشآموزان رشته علوم انسانی در دهه ۷۰ و شیوه تأسیس مدارس خصوصیِ فرهنگ توسط خانواده حداد عادل، شوکهکننده بود. او دانشآموزانی را که قربانی فقدان عدالت آموزشی یا نگاه تحقیرآمیز به علوم انسانی بودهاند، با لحنی عجیب، «از هرجا مانده» خطاب میکند. او میگوید تحصیل در کنار این «از هرجا ماندگان» (بخوانید ما مردمان عادی)، در شأن فرزندش نبوده و بدین ترتیب بوده است که جرقه تأسیس مدارس پولی فرهنگ، که گفته میشود شهریهشان سالانه چندده میلیون تومان است، به ذهن ایشان خطور کرده است. ماهروزاده در مورد همان سالهایی حرف میزند که همسرش معاون وزارت آموزش و پرورش بوده است! الیتیسم، لحن اشرافی و مسئولیتگریزیِ همسر حداد عادل در برنامه تلویزیونی زاویه، آینه تمامنمای فاجعه نظام آموزشی کشور در شرایط کنونی است. به جرأت میتوان گفت در کشورهایی که سرمایهداری، سودپرستی و زندگی لاکچری نیز از تمام تریبونها تبلیغ میشود، چنین ادبیاتی از طرف کسانی که خود در نظام آموزشی مسئول بودهاند یا هنوز هم مسئول هستند، سابقه ندارد. به راستی خانواده حداد عادل چه نقشی در نظام آموزشی بعد از انقلاب داشته است؟
سخنان طیبه ماهروزاده، همسر حداد عادل در یک برنامه تلویزیونی در مورد نگاه وی به دانشآموزان رشته علوم انسانی در دهه ۷۰ و شیوه تأسیس مدارس خصوصیِ فرهنگ توسط خانواده حداد عادل، شوکهکننده بود. او دانشآموزانی را که قربانی فقدان عدالت آموزشی یا نگاه تحقیرآمیز به علوم انسانی بودهاند، با لحنی عجیب، «از هرجا مانده» خطاب میکند. او میگوید تحصیل در کنار این «از هرجا ماندگان» (بخوانید ما مردمان عادی)، در شأن فرزندش نبوده و بدین ترتیب بوده است که جرقه تأسیس مدارس پولی فرهنگ، که گفته میشود شهریهشان سالانه چندده میلیون تومان است، به ذهن ایشان خطور کرده است. ماهروزاده در مورد همان سالهایی حرف میزند که همسرش معاون وزارت آموزش و پرورش بوده است! الیتیسم، لحن اشرافی و مسئولیتگریزیِ همسر حداد عادل در برنامه تلویزیونی زاویه، آینه تمامنمای فاجعه نظام آموزشی کشور در شرایط کنونی است. به جرأت میتوان گفت در کشورهایی که سرمایهداری، سودپرستی و زندگی لاکچری نیز از تمام تریبونها تبلیغ میشود، چنین ادبیاتی از طرف کسانی که خود در نظام آموزشی مسئول بودهاند یا هنوز هم مسئول هستند، سابقه ندارد. به راستی خانواده حداد عادل چه نقشی در نظام آموزشی بعد از انقلاب داشته است؟
به گزارش مردم سالاری آنلاین، تونی بلر، نخست وزیر وقت انگلیس در سال ۲۰۰۲ وقتی رسانهها فهمیدند برای فرزندش معلم خصوصی گرفته است تا به تحصیل وی در مدرسه دولتی را کمک کند، مورد آماج بیامان رسانهها قرار گرفت. دیوید کامرون، نخست وزیر اسبق انگلیس نیز در سال ۲۰۱۶ مورد انتقادات فراوان قرار گرفت، چرا که رسانهها به این پی برده بودند که او قصد دارد پس از اتمام دوران نخست وزیریاش، فرزندانش را به جای مدارس دولتی به مدرسهای خصوصی بفرستد. در ایران اما وضعیت فرق دارد؛ نه فرستادن فرزندان مسئولین کشور به مدارس خصوصی قُبحی دارد و بدتر از آن، نه تأسیس مدارس پولی توسط مسئولین، و از قضا مسئولینی که خود دههها در نظام آموزشی کشور مسئولیت داشتهاند، امر مذمومی است. گویی در عادی شدن و بهنجار جلوه دادن بیعدالتی آموزشی، گوی سبقت را از مهد نئولیبرالیسم و طبقه حاکمه کشورهایی که میگوییم بیشترین فاصله را از محرومان جامعهشان دارند، ربودهایم!
طیبه ماهروزاده، همسر حداد عادل، همین حالا با حکم حسن روحانی، رئیسجمهور کشور، یکی از ۱۰ عضو شورای عالی آموزش و پرورش کشور است! همسر او غلامعلی حداد عادل هم عضو همین شورا است. غلامعلی حداد عادل، علاوه بر این، عضو شورای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی کشور نیز است. او در کنار مشاغل دیگر، از سال ۱۳۸۹ تاکنون، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی نیز است.
طیبه ماهروزاده، همسر حداد عادل، در برنامه تلویزیونی زاویه میگوید «مدرسه غیرانتفاعی تاسیس کردیم؛ زیرا پسرم سال ششم رشته ریاضی بود میخواست به رشتههای علوم انسانی برود، ما دنبال مدرسهای میگشتیم که نه از نظر درسی خوب باشد، بلکه از نظر محیطی سالم باشد، اما باورتان نمیشود که در تهران چنین مدرسهای پیدا نکردیم». او دانشآموزان علوم انسانی در آن سالها را «ازهرجا مانده» خطاب میکند. اگر این اشرافیگرایی و نخبهگراییِ پرمدعا نیست، پس چیست؟!
او میگوید برای تحصیل پسرمان (فریدالدین حداد عادل)، مدرسه خصوصی تأسیس کردهایم! میگویند راکفلر نیز زمانی وارد فرودگاه میشود و وقتی میبیند پروازی در آن ساعت به مقصد موردنظرش وجود ندارد، یک شرکت هواپیمایی میخرد! بعد از این گفته خانم ماهروزاده مشخص میشود که پسر وی اصلا در مدارس خصوصی که آنها تأسیس کردهاند (یعنی مدارس فرهنگ)، درس نخوانده است. مدارس فرهنگ در سال ۱۳۷۱ در مناطق بالانشینِ تهران، توسط غلامعلی حداد عادل تأسیس شدهاند و فریدالدین حداد عادل خود در یکی از مصاحبههایش میگوید که کار معلمی را در همان سال ۷۱ و در ۱۹ سالگی آغاز کرده است! اینکه آیا او آموزشهای لازم برای تدریس را در آن سن دیده بوده و یا آیا فرصت اشتغال در آن سن برای چه کسری از جمعیت ایران مهیاست، بر ما پوشیده است.
طیبه ماهروزاده در مورد سالهایی حرف میزند که وضع تحصیل در رشته علوم انسانی مناسب نبوده که همسرش در همان سالها معاون وزارت آموزش پرورش بوده است. حداد عادل از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۲، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی بوده است. ماهروزاده نه تنها با خودبزرگبینی، دانشآموزان رشته علوم انسانی را که بخشی از آنها در آن سالها قربانی فقر و بیعدالتی آموزشی بودهاند، «ازهرجا مانده» خطاب میکند، بلکه در بخشی دیگر از سخنانش از پذیرش مسئولیت نیز فرار میکند و میگوید در ایجاد این شرایط هیچ نقشی نداشته است!
گاف پایه ششم ریاضی و عادی جلوه دادن نابرابری آموزشی
ماهروزاده که ادبیاتاش به شدت الیتیستی و لحناش به شدت اشرافیتمآبانه است، با گافی عجیب میگوید پسرش در سال ششم ریاضی قصد تغییر رشته داشته است. این در حالی است که پایهای به نام ششم ریاضی، هیچگاه در تاریخ نظام آموزشی کشور، وجود نداشته است! فریدالدین حداد عادل، فرزند مورد اشاره خانم ماهروزاده، خود در مصاحبهای با طرح ادعایی عجیب میگوید: «در سال تحصیلی ۷۱-۷۰ در کل شهر تهران فقط در دو مدرسه چهارم علوم انسانی روزانه وجود داشت. یکی مدرسه آل احمدِ تجریش، یک کلاس و دیگری یک کلاس [در] مدرسه دو شهید میدان خراسان بود. مابقی شبانه برگزار میشد، در اصل بیشتر کسانی در کلاسهای شبانه درس میخواندند که فقط قصدشان گرفتن مدرک بود»! بعید است در تهران به این بزرگی، در آن سال تنها دو مدرسه، دوره روزانه برای سال چهارم علوم انسانی داشته باشند. البته طبق تعریف خود فریدالدین حداد عادل، مشخص است که او میدان تجریش را بر میدان خراسان ترجیح داده است.
سخنان ماهروزاده از هر زاویهای که نگاه کنیم، شوکهکننده بود. این سخنان میخواهد به ما بقبولاند که باید بیعدالتی آموزشی را بهعنوان یک واقعیت تغییرناپذیر بپذیریم. این سخنان میخواهد به ما بقبولاند که باید مدارس خصوصی با شهریههای چندده میلیونی که سود آن به جیب الیتِ نظام آموزشی کشور میرود و هزینه آن را تمام جامعه، از طریق از دست رفتن برابری آموزشی میپردازد، بپذیریم. جامعه اما خواستار پاسخگویی است؛ کسانی که در ایجاد این بیعدالتی آموزشی سهیم بودهاند باید مسئولیت خود را بپذیرند. کسانی که مدارس خصوصی با شهریههای چندده میلیونی تأسیس کردهاند باید بگویند زمین مدارسشان از کجا آمده و آیا به اندازه معلمان تحت استخدام آموزش و پرورش به معلمانشان، حقوق میدهند. دولت نیز باید بگوید که چرا خلاف مفاد مصرح در قانون اساسی کشور همچنان به رشد مدارس خصوصی اصرار دارد.