در گاهشماری کهن ایرانی، روز چهارم هر ماه «شهریور» نام دارد و از آنجا که هر گاه نام روز با نام ماه برابر شود آن روز را جشن میگیرند و شادمانی میکنند، از همین رو، چهارم شهریور به گاهشماری کهن، سیام امرداد به گاهشماری کنونی، «جشن شهریورگان» است که ایرانیان در این روز جشنی باشکوه برپا میکردند.
به گزارش «مردمسالاری آنلاین»، شهریورگان، جشنِ آتشی در ستایش و گرامیداشت «شهریور» است. شهریور در زبان اوستایی خْشَثْرَوَئریَ و در زبان پارسیگ (پهلوی): شهریور و شهرویر است. بخش نخست این واژه (خْشَثْرَ) به معنای «پادشاهی، شهریاری؛ گسترهی پادشاهی، نیروی شهریاری؛ کشور، سرزمین» است و واژههای «شهر» و «شهریار» و «اردشیر» از این واژه برآمده است. بخش دوم (وَئریَ) نیز به معنی آرزوشده است، و رویهم رفته، به معنای شهریاری آرمانی یا پادشاهی شایسته یا نیروی شهریاری آرزوشده یا کشور خواستهشده است.
شهریور همچنین نامِ یکی از اَمْشاسْپَندان (فرشتگان) است. این امشاسپند در جهان مینوی نمایندهی نیرو و توانایی است و در جهان مادی پاسبانی فلزها با اوست.
در برهان قاطع از این روز به عنوان زادروز «داراب» (کورش) یاد شده است (جلد سوم، برگ ۱۳۱۶).
ابوریحان بیرونی نیز در کتاب «آثار باقیه از مردمان گذشته» در بخش «گفتار دربارهی ماههای ایرانی»، بند ۳۴، دربارهی این روز و جشن شهریورگان نوشته است: «شهریورماه: روز چهارم آن «روز شهریور» جشن است، که هم از سازواری دو نامْ «شهریورگان» نامند، و معنای آن مهربانی است. شهریور همانا فرشتهی گماشته به گوهرهای هفتگانه میباشد، مانند زرّ و سیم و -جز اینها- دیگر فلزها که پایمندی هنرها و صناعتها و گیتی و مردمان هم بدانهاست. زادویه (شاهویه) یاد کرده است که آن را «آذرجشن» نامند، و آن جشن آتشگاه در سراهای مردمان است؛ چه آغاز زمستان بوده که آتشهای بزرگ در خانههاشان میافروختند، و در پرستش خدا و ستایش او بسیار میکوشیدند؛ برای خوردن و شادمانی گرد هم میآمدند، و میپنداشتند که آن سرما و خشکیِ پدیدآینده در زمستان را میراند؛ و پراکنش گرمای آنها آفتهای زیانبار و آسیبرسان به گیاهان را در گیتی برطرف میسازد، و رفتارشان در این مورد همان راه و روش کسانی است که با لشکری گران به جنگ با دشمن میروند» (گردانش پرویز سپیتمان، برگ ۲۹۰).
گَردیزی، تاریخنگار و گیتیشناس ایرانی، نیز، همچون بیرونی، نوشته است: «این روز شهریورگان را آذرجشن گویند، زیرا که او اندر آخر روزهای تابستان است و او اول تغییر هوا بود و میل کردن آن به سردی و گرایش مردمان به آتش افروختن پیش خویش.»
از گفتهی بیرونی و گردیزی روشن میگردد که شهریورگان در گذشته نشانهای از رفتن تابستان و آغاز زمستان بوده است.
برای جشن شهریورگان از دو راه دیگر نیز میتوان شکوه و برتری و فرّ دانست. نخست اینکه، در این ماه فراوردههای کشاورزی گردآوری میشوند و چون برای به دست آوردن بهرهی هر کاری جشن و شادی بایسته است پس شهریورگان برای بهرهمندی از کشتوورز و به دست آوردن فراوردهها، به ویژه برای کشاورزان، بهترین جشن و شادی است، زیرا جشن سر خرمن است.
دوم اینکه، در این ماه پاییزهکاری آغاز میشود و چون هر کار پسندیدهای را باید با فرخی و شادی آغاز کرد، از این رو، شهریورگان را میتوان هنگام تازهی دیگری از زمانِ کشتوکار دانست و بدان ارج و فر و شکوه بخشید.
چنانکه گفته شد، فرشتهی شهریور، پدیدهی پادشاهی آسمانی و نیروی خدایی است و همیشه نیز خواهان فرّ و بزرگی و نیرومند است. در جهان مادی نگهبان زر و سیم و فلزهای دیگر و دستگیری از تهیدستان و فرشتهی مهر و مهربانی است. شهریاران دادگر به پشتیبانی این فرشته، توانمند و نیرومند هستند. ویژگیهای پاک شهریور است که ایرانیان باستان این روز را به شکوه جشن میگرفتند و به بینوایان یاری میرساندند و به آنان خوراک میدادند. چون این جشن به شهریاران دادگر بستگی دارد که نمایندهی پادشاهی آسمانیاند، پس بایستی در این جشن به پیشگاه شهریار بروند و شادباش بگویند.
همچنین، شهریورگان، به ویژه برای کشاورزان، از دیدگاه گردآوری فرآورده و میوهچینی و خرمنچینی و نیز از دیدگاه آغاز کشت پاییزه، بهترین جشن و شادمانی است و از این روست که نسبت بدان احترامی فراوان میگذارند و با شادی بسیار آیینهای آن را به جای میآورند و هستیبخش بزرگ دانا را نیایش و ستایش میکنند که برای آنان چنین دادههایی فراهم آورده است.