به جرأت میتوان گفت که در ایران مدیران هیچ یک از صنایع کشور به اندازه مدیران شرکتهای بزرگ خودروسازی تحت فشار نیستند؛ اما آیا این فشارها، ناشی از نقدهای منصفانه است یا اینکه در بسیاری از اوقات از قالب نقد منصفانه خارج میشود و شکل هجمه و تخریب بهخود میگیرد؟
به گزارش مردم سالاری آنلاین، بازار خودرو در حال حاضر فضای ملتهبی را تجربه میکند و اوضاع صنعت خودروی کشور نیز بسامان نیست. این واقعیتی است که بر کسی پوشیده نیست.
همچون همه احوال، نقد منصفانه، کارشناسانه و دقیق میتواند کمک کند تا در شرایط دشوار تحریم، نقاط ضعف در صنعت خودرو پوشش داده شود و این صنعت بسیار مهم بهسلامت از مقطع فعلی عبور کند. شکی نیست که مثل بقیه صنایع کشور، مدیران صنعت خودرو نیز بیعیب نیستند و در عملکرد آنها، ایراداتی وجود دارد؛ اما در ماههای اخیر، نکته برجسته این است که برخی التهابات در بازار خودرو را به مثابه مجوزی برای حمله بیرحمانه به مدیریت ارشد خودروسازان قلمداد کردهاند و با نیات درست یا غلط، مدیریت ارشد این صنعت را عامل تمام مشکلات، معرفی میکنند. گاهاً در لوای انتقاد، هجمهها تا آن سطح گسترش مییابد که مدیران ارشد شرکتهای بزرگ خودروسازی را به احتکار خودرو، به قصد ملتهب کردن بازار و افزایش قیمتها، متهم میکنند! گویی صنعت خودرو آنچنان تاریکخانهای است که در حضور این همه دستگاه نظارتی و با این همه تمرکز رسانهای بر این صنعت، بتوان خودروهای ساختهشده را در آن پنهان کرد!
این تنها یک نمونه از انتقادات غیرمنصفانه واردشده به مدیران ارشد صنعت خودروسازی است؛ نگاهی سطحی به رسانهها و فضای مجازی تعداد بیشتری از این هجمهها را در مقابل چشمان ما قرار میدهد.
آیا تا بهحال به این موضوع اندیشیدهایم که شاید این انتقادات به مدیریت ارشد صنعت خودروی کشور اصلاً وارد نباشد؟ درست است که در تحویل خودروهای پیشفروششده تأخیر زیادی ایجاد شده و مدیریت خودروسازان هم نتوانستهاند در زمان مقتضی به تعهدات شرکتهای خود عمل کنند؛ اما از بد حادثه، مدیران ارشد این صنعت، عمدتاً قربانی شرایطی هستند که خود نقشی در ایجاد شدن آن نداشتهاند.
بیایید برای واضح شدن بحث از تحریم شروع کنیم. صنعت خودرو اولین صنعتی بود توسط دولت ترامپ مورد تحریم قرار گرفت. تحریمها علیه این صنعت، حتی پیش از صنعت نفت یا نظام بانکی کشور و در اواسط مرداد سال 97 اعمال شد؛ این در حالی بود که کاخ سفید تحریمهای علیه صنعت نفت را از اواسط آبان سال گذشته، کلید زد. دلیل این امر چه بود؟ قطعاً یکی از دلایل دولت ترامپ برای دنبال کردن این سیاستِ تهاجمی این بود که صنعت خودرو بیشترین نقش را در ایجاد اشتغال در ایران دارد. صنعت خودرو سهم قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی کشور دارد؛ فقط 700 هزار نفر بهطور مستقیم در این صنعت مشغول کارند و میلیونها شغل نیز بهطور غیرمستقیم توسط خودروسازان ایرانی ایجاد شده است. علاوه بر این، ساخت خودرو در داخل، سالانه جلوی خروج میلیاردها دلار ارز از کشور را نیز گرفته است.
هر کشوری که صنعت خودروی آن پیشرفت کرده در فضای همکاری تنگاتنگ با شرکتهای بزرگ غربی بوده است، که این پیشرفت صورت گرفته؛ صنعت خودروی ایران یک استثناء است که عمدتاً توانسته در شرایطی تحریمی بهجایی برسد که میتواند عمده نیاز داخلی در این حوزه را پوشش دهد. این پیشرفت، قابل کتمان نیست. اگر موفقیتی در این دههها بوده (که بوده)، مدیریت ارشد شرکتی نظیر ایرانخودرو در آن نقش داشته و اکنون که در شرایط جنگ اقتصادی قرار داریم، نباید انصاف را کنار گذاشته و چشم خود را بر این واقعیت ببندیم.
بیایید از منظری دیگر به این قضیه نگاه کنیم: در شرایط فعلی به واسطه تحریم، فشارهایی به صنعت خودرو وارد شده است. حمله بیرحمانه به مدیریت ارشد شرکتهای خودروسازی، نادیده گرفتن تحریمها و فشار به افرادی است که در این شرایط سخت تحریمی باید یکی از مهمترین صنایع کشور را سرپا نگه دارند. در واقع، تحریمها باید باعث شوند که ما حمایت خود از صنعت خودرو را بیشتر کنیم نه اینکه خداییناکرده با انتقاد مخرب، همان کاری را انجام دهیم که دولت تحریمکننده میخواهد.
بخش دیگری از مشکلات صنعت خودروی کشور به سالها سرکوب قیمتها در این صنعت باز میگردد؛ باز هم مدیران شرکتهای خودروسازی هیچ نقشی در این سرکوب قیمتی نداشتهاند و در واقع این دولتها بودهاند که در این حوزه دست به سیاستگذاری غلط زدهاند. سالها سرکوب قیمت خودرو، باعث شد تا رشد قیمت خودرو به مراتب از رشد تورم عقب بماند. این امر هزینههای خودروسازان را افزایش و درآمدهایشان را کاهش داد. در همین سال گذشته، در حالی که قیمت مواد اولیه مورد نیاز صنعت خودروسازی تا چند برابر افزایش یافته بود و نرخ ارز نیز جهش شدیدی را تجربه کرده بود، دولت تا ماهها مجوز افزایش قیمت خودرو را صادر نکرد و این سرکوب قیمتی، فشار بسیار زیادی به خودروسازان وارد کرد. اصلاً یکی از دلایل اصلی تأخیر در تحویل خودروهای پیشفروششده در ماههای گذشته، همین موضوع بوده است.
در واقع، سرکوب قیمتها در بازار خودرو، فضای کسبوکار صنعت خودرو را به فضایی نامناسب تبدیل کرد و دوباره در ایجاد این فضا، مدیریت ارشد صنعت خودروسازی کشور هیچ نقشی نداشت. در واقع، این مدیریت عمدتاً تاوان اشتباهاتی را میدهد که خود مسبب آنها نبوده است. اگر بخواهیم جانب انصاف را نگه داریم، باید انتقادات خود را با درنظر گرفتن این نکاتِ مهم، مطرح سازیم.
سیاستگذاریهای اشتباه و تحریمهای شدید و غیرقانونی، فضای سختی را برای شاغلان صنعت خودرو و مدیریت ارشد این صنعت ایجاد کردهاند. آنها باید در این شرایط دشوار، کاری کنند که چرخ این صنعتِ محوری و مهم، همچنان در کشور بچرخد و مشاغل انبوه این حوزه حفظ شود. شاید در چنین شرایط سختی، حمایت و همدلی، همراه با انتقاد منصفانه، بسیار اثربخشتر از هجمه و حمله بیرحمانه به مدیران ارشد خودروسازی کشور باشد. فراموش نکنیم که با انتقاد منصفانه میتوانیم امیدوار باشیم که ایراداتی که در بخش مدیریتی خودروسازان وجود دارد به مرور رفع خواهد شد؛ اما انتقاد مخرب و هجمه، تنها عرصه را بر مدیریت ارشد خودروسازان تنگتر کرده و ضریب اشتباهات آنان را در شرایط سخت افزایش میدهد.