همزمان با ۱۵ اسفندماه، روزِ درختکاری، خبری پخش شد که شگفتیِ شهروندانِ تهرانی را برانگیخت. این خبر حکایت از آن داشت که شورای شهرِ تهران به جای آنکه از اندک بافتِ سبزِ برجای ماندهی شهرِ تهران نگهداری کند و در گسترش آن بکوشد، مجوزهایی تازه برای ساختوساز در ۶۲ باغِ تهران که بیشترشان نیز در منطقهی یک هستند داده است! در حالی که درست یک سالِ پیش، مصوبهی شورای شهرِ تهران که اجازهی نابودی و قلع و قمعِ درختانِ بخشی از باغها را میداد لغو شده بود!
به گزارشِ «مردمسالاری آنلاین»، در پیِ این موضوع، چند نمایندهی مجلس به مخالفتی شدید با این کار برخاستند و خواستارِ جُستنِ چارهای برای ممانعت از ویرانیِ این باغها شدند. یکی از چارههایی که این نمایندگان پیش نهادهاند بازپرداختِ ۵۰۰ میلیارد تومان عوارضی است که دارندگانِ این ۶۲ باغ پرداخت کردهاند.
مهرداد بائوج لاهوتی، یکی از این نمایندگانِ معترض که رئیسِ فراکسیونِ مدیریتِ شهریِ مجلس است، در اینباره گفته: «اکنون ۹۹ درصدِ باغها و فضای سبزِ تهران از بین رفته و یک درصد باقی مانده است. اگر من به جای شهرداری و شورای شهر باشم همهی وجود خود را میگذارم تا این یک درصد را حفظ کنم.»
گفتنی است این مجوزهای داده شده در چارچوبِ طرحِ «برجباغ» بوده؛ طرحی که در دورانِ شهرداری محمود احمدینژاد بر تهران به تصویب رسیده است.
طرحِ برجباغ چیست؟
بر پایهی طرحِ برجباغ سازندگان میتوانند در ۳۰ درصد از مساحت باغ به صورتِ عمودی ساختوساز کنند و ۷۰ درصدِ دیگر از مساحتِ باغ نگهداشته شود و دستنخورده بماند. برای نمونه، اگر باغی دارای ۱۰۰۰ درخت باشد و دارندهی این باغ بخواهد در آن برجی بسازد میتواند بر پایهی این طرح ۳۰۰ درخت (حدودِ یک سومِ درختان) را از میان بردارد و چنین سنگِ بنای نابودیِ کلِ باغ را بگذارد!
این مصوبه که باغهایی بسیار را در تهران نابود کرد در اسفندماهِ سالِ پیش لغو شد، ولی شورای شهرِ تهران با بهانهی دیر ابلاغ شدنِ لغوِ این مصوبه و اینکه مالکانِ این ۶۲ باغ عوارضِ خود را پرداخت کردهاند و اگر مجوز ندهیم به دیوانِ عدالتِ اداری شکایت میبرند، به آنها مجوزِ ویرانیِ یک سومِ باغها را اعطا کرد!
گفتنی است که در بیشترِ کشورهای جهان باغها را به شهرداریها یا سازمانهای مردمنهاد واگذارمیکنند تا از این راه باغها حفظ و نگهداری شوند و همچنین قطعِ هر درخت نیز عواقبی بسیار سخت از لحاظِ قانونی در پی دارد.
چه باید کرد
کنون که سودی آسان و بادآورده دارندگانِ این باغها را بر این میدارد که اندک باغهای بر جای ماندهی شهر را نابود کنند باید دستگاههای نظارتی در این راستا وارد شوند، به ویژه باید میانِ دیوانِ عدالتِ اداری و قوهی قضاییه تعاملی درخور برای حلِ این مسئله در راستای پاسداشتِ حقوقِ شهروندی باشد. در این مورد نیز اعضای شورای شهرِ تهران میتوانستند نشستهایی را با حضورِ نمایندگانی از قوهی قضاییه و دیوانِ عدالتِ اداری برپا کنند و نخست خودشان توجیه شوند و سپس آنان را نیز توجیه کنند که چرا این کلانشهرِ تهران که روز به روز از فضای سبزش کاسته میشود و آلودهتر از پیش میگردد نیازمندِ داشتنِ فضای سبز و این باغها است تا آنان نیز برخلافِ رایِ شورای شهر رای ندهند. شورای شهر نیز به جای آنکه چنین مجوزهایی صادر کند میتوانست با دارندگانِ باغها نشستهایی بگذارد و آنان را مجاب کند که باغهای خود را برای تبدیل شدن به بوستان و فضاهای سبزِ عمومی به شهرداری بفروشند یا در قبالِ گرفتنِ زمین در جاهایی دیگر از شهر، دست از نابودیِ این باغها بردارند. جالب اینجا است که مالکِ ۵۰۸ باغِ دیگر نیز درخواستِ صدورِ پروانه برای نابودیِ باغهایشان را کردهاند که اگر شورای شهر باز هم در برابرِ وظایف و مسئولیتهای خود اهمال کند این ۵۰۸ باغ نیز به زودی به سرنوشتِ این ۶۲ باغ دچار خواهند شد. به هر روی، این لکهی سیاهی است که در کارنامهی شورای شهرِ این دورهی تهران بر جای خواهد ماند.
یکی از راهکارهایی دیگر که میتوان در پیش گرفت راهاندازیِ صندقی در شهرداری است تا درصدی از عوارضِ ساختوسازِ کلانشهرِ تهران بدین صندوق داده شود تا در انجام، شهرداری بتواند با بهره از پولهای پسانداز شده در این صندوق این باغها و نیز خانههای تاریخیِ شهر را خریداری کند؛ چراکه باغهای تهران ششهای تپندهی آن هستند و میراثیاند که باید برای سلامتیِ نسلِ امروز و آینده بر جای مانند، و خانههای تاریخی این شهر نیز که بیشترشان بدبختانه در این چند دهه نابود شدهاند بخشی از تاریخِ پایتختِ ایران را در دلِ خویش دارند.