آیا محمود احمدی نژادی که اصولگرایان این روزها با او طرف هستند همان محمود احمدی نژادی است که در سال ۱۳۸۴ همچون ناجی اصولگرایی وارد میدان انتخابات شد ؟ آیا احمدی نژادی که خانه نشینی ۱۱ روزه می کند همان احمدی نژادی است که نامه اش به جورج بوش «الهام» نامیده می شد ؟ آیا طلسم شده ؟! آیا تغییر کرده ؟! ...این سوالاتی است که ذهن بسیاری از اصولگرایان ، از هواداران عادی تا علمای مشهور را به خود مشغول کرده و هر یک سعی دارند جوابی برای ان پیدا کنند . به گزارش پایگاه خبری فریادگر، آیت الله مصباح یزدی که در سالهای ۸۴ و ۸۵ از طرفداران اصلی احمدی نژاد بود و در آن سالها در تحلیل پیروزی انتخاباتی احمدی نژاد گفته بود: « در اثر نذر و نيازها و گريههاي خانوادههاي شهدا و مردم متدين، خداي متعال دوباره همان خانوادههاي شهدا و متدينان را پيروز کرد و قدرت دست کساني آمد که گمنام بودند و کسي به آنها اعتنايي نميکرد»، در سال گذشته به صراحت عنوان کرد :« يک وقتي به برخي از دوستان نزديکم گفتم که بيش از ۹۰ درصد معتقدم که او سحر شده است. اين وضعيت ابداً طبيعي نيست».این نظریه در میان اصولگرایان وجود دارد که احمدی نژاد تحت تاثیر اطرافیانش است و علت تغییر ۱۸۰ درجه ای او همین اطرافیان هستند ، اما شواهد و قرائن نشان می دهد که اصلا احمدی نژاد نسبت به سالهای اولیه تشکیل دولتش هیچ تغییری نکرده است .
یکی از این شواهد ، کنفرانس خبری اخیر احمدی نژاد است که به روشنی این ادعا را اثبات می کند. فقط کافی است مضمون سخنان احمدی نژاد در این کنفرانس را با سخنانی که داود دانش جعفری در اردیبهشت ۱۳۸۷ درباره دولت و احمدی نژاد در مراسم تودیعش گفت ، مقایسه کنیم و ببینیم که در واقع همه حرفهای احمدی نژاد که این روزها باعث انتقادات بسیاری در میان اصولگرایان شده ، هیچ فرقی با گفتار و رفتار احمدی نژاد در روزهای اوج محبوبیتش در میان اصولگرایان ندارد:
۱- احمدی نژاد در کنفرانس اخیر خود درباره نهادها و شخصیتهای مختلف سخنانی تنش آفرین بیان کرد که دامنه اش از شهرداری تهران و رئیس مجلس و قوه قضائیه تا نهادهای امنیتی ونظامی و خبرگزاری ها و صدا و سیما را فرا می گرفت .
داود دانش جعفری در اردیبهشت ۸۷: «دولت به دلايل متعدد با حوزه پيراموني خودش دچار مساله ميشد و اين فضاي سنگين بر كار دستگاههايي مثل وزارت امور اقتصادي و دارايي سايه افكنده بود. مسائلي كه هنوز هم بسياري از آنها حل نشده است. مشكل با مجلس. مشكل با مجمع تشخيص مصلحت. مشكل با اشخاص خاص. مشكل با روزنامهها. مشكل با نامزدهاي رقيب در انتخابات قبلي رياست جمهوري. مشكل با نامزدهاي بالقوه در انتخابات دهم. و دهها مساله ديگر كه قابل ذكر نيست.اين مسائل هر كدام به تنهايي كافي بودند كه حركت تند و سريع و پرشتاب را از دستگاههاي اجرايي بگيرند».
۲- احمدی نژاد در کنفرانس اخیر به جای اینکه به پاسخگویی درباره علت و چگونگی معضلات اقتصادی بویژه در موضوع ارز بپردازد، تحلیلهایی غیر علمی از موضوع تلاطم بازار ارز کرد . برای مثال گفت: چطور است که ۲ نفر سر یک چهارراه ۲۰۰ دلار مبادله میکنند و این قیمت ارز میشود و یک عده آن را هم سر دست میگیرند و حمله به بازار میکنند... یکی از نهادهای اطلاعاتی گزارش آورده است و میگوید ۲۲ نفر سر حلقه هستند و تمام آشفتگیها را اینها ایجاد میکنند. آنجا ایستادهاند و موبایل دستشان است و با هم در تماس هستند و یک دفعه میگویند «۲۰۰تا بنداز بالا»، «۵۰۰تا بنداز بالا»... نوسانات ارز به دلیل دشمنی با سیاست های اقتصادی دولت است.
داود دانش جعفری در اردیبهشت ۸۷: به نظرم ميرسد اگر ميخواهيم در اقتصاد موفق باشيم بايد با قاعده اين علم آشنا باشيم و به اصول آن پاي بند.بعضيها فكر ميكنند نابسامانيهاي اقتصادي ما به ويژه در تورم و بخش مسكن ناشي از فعاليتهاي بدخواهانه عليه دولت است...
۳- احمدی نژاد در این کنفرانس ،انتقادات دلسوزانه و کارشناسی صاحب نظران درباره تصمیمات اقتصادی دولت بویژه در نحوه اجرای قانون هدفمندی را این گونه توصیف کرد: «میگویند هدفمندی یارانهها باعث شده که این اتفاقات (نابسامانی اقتصادی ) بیفتد. از اول با هدفمندی مخالف بودند. از اول با اینکه دو زار به جیب ملت ایران برود مخالف بودند و اینکه یک قدمی در جهت عدالت برداشته شود... آدم تأسف میخورد برخی در بالاترین سطوح، میخواهند دخالت کنند در تصمیمگیرها و نمیدانند نقدینگی نسبت است نه مطلق یعنی نقدینگی وجود دارد و درصدی می رود بالا... این را نمیدانند بعد اظهارنظر میکنند و فریاد میزنند همراه با بیرونیها که دولت ناتوان است و نمیتواند اداره کند و آن را تکرار میکنند. میگویند هدفمندی و نقدینگی است در صورتی که اینها هیچکدام علت نیست».
داود دانش جعفری در اردیبهشت ۸۷: «نسبت به تجربه گذشته كشور و با آدم هایی كه تجارب خوبی داشتند نظر مثبتی وجود نداشت و حداقل این بود كه با ابهام به آن نگریسته میشد. این در حالی بود كه هنوز هم نقشه راه برای آینده مورد نظر نیز آماده نشده بود. بسیاری از مفاهیم پذیرفته شده علم اقتصاد در دنیای امروز از قبیل تاثیر نقدینگی بر تورم و یا چگونگی تقسیم كار مطلوب بین دولت و مردم زیر سوال بود».
۴- احمدی نژاد در این کنفرانس در پاسخ به سؤال خبرنگار روزنامه دولتی ایران که ضمن قرائت بیانیهای سیاسی در حمایت از علی اکبر جوانفکر، از احمدی نژاد به عنوان نویدبخش بهار خواست که موضع خود را در قبال بازداشت مشاور مطبوعاتیش اعلام کند، از بازداشت جوانفکر ابراز تاسف کرد و گفت :« اگر کسانی که این کار را انجام دادند گیر آوردید از آنها بپرسید؛ لابد ضرورت خیلی مهمی بود که ۱۰ دقیقه مانده به سخنرانی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل آقای جوانفکر را دستگیر کردید. اگر بنا باشد این موضوع و این روش نادرست در کشور باب شود خیلی بد میشود». احمدی نژاد همچنین خاطرنشان کرد که در حال پیگیری موضوع بازداشت مشاور مطبوعاتی خویش است و حتما در خصوص جوانفکر با کسانی که باید صحبت کند، صحبت خواهد کرد.
داود دانش جعفری در اردیبهشت ۸۷:«مهمترین ویژگی عملكرد من این بود كه در دورهای مسوولیت پذیرفتم كه ناهمواریهای بسیاری برای انجام كار وجود داشت... مسائل جنبی دست چندم كشور كه اصولا اهمیت نداشتند در شرایطی، تبدیل به مساله دست اول كشور میشدند»!
***
این تنها یک مقایسه ساده بود که نشان می دهد چطور مسائلی که امروز مورد انتقاد شدید است در دوره اول دولت احمدی نژاد هم به همین شدت وجود داشته و نه تنها از طرف اصلاح طلبان بارها بیان و گوشزد می شد ، از طرف یکی از وزرای برکنار شده هم به صراحت اعلام شده بود اما گویی طرفداران سفت و سخت احمدی نژاد در آن روزها چشم و گوش بر آن بسته بودند ولی حالا که همان مسائل را دیده اند و شنیده اند ، منتقد سرسخت احمدی نژاد شده اند و سعی می کنند با طرح این موضوع که احمدی نژاد تغییر کرده ، حمایت عجیب و غریب خود از او را توجیه کنند!