گزارشها و عکسهای رسیده به «مردمسالاری آنلاین» حکایت از تخریبهایی گسترده در دانشکدهی علومِ پزشکیِ دانشگاهِ تهران دارد. این تخریبها در حالی انجام میشود که دانشگاهِ تهران به شمارهی ۲۴۴۵ در فهرستِ آثارِ ملی ایرانیان ثبت شده است و روشن نیست که مسئولانِ دانشگاهِ علومِ پزشکیِ تهران با چه مجوزها و استدلالهایی پلکانی که نه تنها سالم بوده که گواهی بر تاریخِ این دانشگاهِ مادر نیز بوده تخریب کردهاند.
گزارشها و عکسهای رسیده به «مردمسالاری آنلاین» حکایت از تخریبهایی گسترده در دانشکدهی علومِ پزشکیِ دانشگاهِ تهران دارد. این تخریبها در حالی انجام میشود که دانشگاهِ تهران به شمارهی ۲۴۴۵ در فهرستِ آثارِ ملی ایرانیان ثبت شده است و روشن نیست که مسئولانِ دانشگاهِ علومِ پزشکیِ تهران با چه مجوزها و استدلالهایی پلکانی که نه تنها سالم بوده که گواهی بر تاریخِ این دانشگاهِ مادر نیز بوده تخریب کردهاند.
این تخریبها با مسئولانِ سازمانِ میراثِ فرهنگی، گردشگری و صنایعِ دستیِ استانِ تهران نیز در میان نهاده شده است که اظهارِ بیاطلاعی کردهاند و در همان حال دستور دادهاند که کارشناسی برای پیگیری به محلِ تخریب اعزام شود؛ لیک چنان که از عکسها روشن است، کار از کار گذشته است، مگر اینکه بتوان از ادامهی تخریبهای بیشتر جلوگیری کرد.
گفتنی است، اگر مسئولانِ دانشگاهِ علومِ پزشکیِ تهران، برای این تخریبها، مجوزی از مراجعِ ذی صلاح نداشته باشند، این کار مصداقِ عملِ مجرمانه است که میتواند تعقیبِ کیفری نیز به دنبال داشته باشد. اگر هم مجوزهای لازم را برای این تخریبها داشتهاند باید به افکارِ عمومی پاسخ دهند چرا پلکانی که سالها است کسی از آنجا رفتوآمد نمیکند و جدای این، پلکانی سالم بوده و آسیبی در گذرِ روزگار ندیده است باید تخریب شود؟
احتمالِ گنجیابی از آن رو در افکارِ عمومی مطرح میشود که بر پایهی آگاهیهای ثبت شدهی تاریخی میدانیم که به هنگام ساختِ دانشگاهِ تهران، رضاشاه ـ به پیروی از داریوشِ هخامنشی که به هنگامِ ساختِ کاخِ آپادانای تختِ جمشید لوحی زرین و سیمین به یادبود کار گذاشت ـ او نیز درست در همین جایی که پلههای تخریب شده جای دارد لوحی به یادبودِ ساختِ دانشگاهِ تهران در زیرِ این پلکانِ جنوبیِ دانشکدهی پزشکی در زمین نشاند که بر آن نوشته شده بود: «هنگامِ شاهنشاهیِ پادشاهِ ایران، رضاشاه پهلوی، سردودمانِ پهلوی، ساختمانِ دانشگاهِ تهران به فرمانِ او آغاز و این نبشته که به یادگار در دلِ سنگ جای گرفته، به زمین سپرده شد. بهمنماه یکهزار و سیصد و سیزده خورشیدی.»
نکتهی جالب اینکه دو لوحِ زرین و سیمینِ یادبودِ ساختِ تختِ جمشید که در زمانِ رضاشاه یافته و در موزهی ایرانِ باستان نگهداری میشدند، پس از انقلاب، لوحِ زرین، گویا از سویِ یکی از مسئولانِ موزه دزدیده، آب شده و طلایش به فروش رفته است! ولی، گزارشهای تاریخی گواهِ این است که این لوح کار گذاشته شده در دانشگاهِ تهران هر چند لوحِ زرین نام دارد، ولی نه از طلا که از مس بوده است و یادبودِ ساختِ دانشگاه بر این لوحهی مسین نوشته و در همین مکانی که اکنون ویران شده کار گذاشته شده است.
به هر روی، در این زمینه نیز گروهِ باستانشناسی یا موسسهی باستانشناسیِ دانشگاهِ تهران باید به سرعت ورود کند و بررسی نماید که با ویرانیِ این پلکان بر سرِ این لوحِ تاریخیِ یادبودِ دانشگاهِ تهران، که مادرِ همهی دانشگاههای ایران است، چه آمده است؟ اگر از زیرِ خاک بیرون کشیده شده است، آیا به موزه منتقل شده یا به جایی دیگر؟
رضاشاه در حالِ گذاشتنِ لوحِ یادبودِ دانشگاهِ تهران