همه چیز از هنگامی آغاز شد که یک کارگردان سالهای دور به عنوان مدیر سینمایی کشور انتخاب شد! جواد شمقدری، مدیری است که در دولت دهم سکان هدایت دولتی سینمای کشور را به دست گرفت و تمام توان خود را معطوف تبدیل معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سازمان سینمایی کرد که البته این کار سرانجام با فدا شدن خانه سینما محقق شد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، خانه سینمای ایران بزرگترین نهاد صنفی سینمایی کشور بود که در سال ۱۳۶۵ در پی مصوبه مجلس مبنی بر اختصاص ۲درصد از درآمد فروش سینما جهت بهبود وضعیت رفاهی و صنفی شاغلان سینما تاسیس شده بود. نخستین هیات مدیره انتخابی خانه سینما در سال ۱۳۷۲ با حضور ۱۹ صنف مختلف تشکیل شد و روند انتخاب هیات مدیره توسط اعضای خانه سینما تا هنگام تعطیلی آن همچنان ادامه یافت.
جواد شمقدری، کارگردان و فیلمنامه نویس سالهای دور که اکنون تعطیلی خانه سینما که بزرگترین نهاد صنفی سینمایی کشور بود، در کارنامه مدیریتیش ثبت شده است، بین سالهای ۶۵ تا ۶۸ ساخت سه فیلم سینمایی به نامهای «توفان شن»، «بربال فرشتگان» و «آفتاب و عشق» را بر عهده داشته است و در سال ۱۳۷۷ نیز مشاور کارگردان فیلم «آخرین تکسوار» بوده است.
او پیشتر در زمان فعالیت دولت نهم از منتقدان سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و براساس مطلب منتشر شده در وبگاه نشریه شهروند امروز، در مورد عملکرد صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم گفته بود احمدینژاد و صفار همچون زن و شوهری هستند که فقط همدیگر را تحمل میکنند که این اظهار نظر با واکنش تند رئیس جمهور روبرو شد. در آن زمان احمدی نژاد این سخنان را توهین به خود و وزیرش اعلام کرد.
اما به هر صورت رئیس دولت نهم به هنگام تشکیل دولت دهم این توهین را از یاد برد و شرایط را به گونه ای فراهم کرد که نه تنها شمقدری در دولت دهم به سمت معاون سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شود، بلکه طرحها و اندیشههایش در جهت تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی نیز عملی شود. البته این مساله تاکنون هزینه زیادی بر دوش دولت دهم تحمیل کرده است. شمقدری از همان ابتدای تصدیاش بر پست معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تعامل با خانه سینما دچار چالش شد، گویی برخلاف ریاست جمهوری که خاطره توهین معاون هنریاش به وزیر منتخبش را فراموش کرده بود و به معاون سابق هنریاش میدان داده بود تا در یک جایگاه تخصصی در یکی از وزارتخانه های مهم تابعهاش جای گیرد و برنامه های مطابق سلیقهاش را در پیش گیرد، هرگز خاطره مناظرهاش را با محمد مهدی عسگرپور، رئیس منتخب خانه سینما در برنامه دو قدم مانده به صبح در ۱۱/۸/۸۷ را که شرح آن در خبرگزاری فارس درج شده، فراموش نکرده است. در آن مناظره مشخص شد که دیدگاه های عسگرپور که از درون بدنه سینما برآمده بود و منتخب جامعه سینمایی کشور بود، با دیدگاه های معاون هنری دولت نهم و مدیر سینمایی دولت دهم به کلی متفاوت است و از حاصل جمع این دو تفاهمی به دست نمیآید! با این وجود دولت دهم، به این زنگ خطر توجهی نکرد و در تمام مراحل چالش بین معاونت سینمایی و خانه سینما با تمام قوا از نظرات شخص معاون سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حمایت کرد تا آنجا که سرانجام در گیر و دار این درگیریها، تصمیم بر این شد که با حذف صورت مساله، موجودیت خانه سینما از جانب دولت ملغی اعلام شود و به این ترتیب امکان تعامل دولت و بدنه سینمای کشور در این حوزه استراتژیک فرهنگی به کلی برچیده شود! در واقع این مهمترین نکته ای بود که در هنگام تعطیلی خانه سینما از دید احمدی نژاد و مشاوران و معاونان هنری، فرهنگی و سیاسیاش پنهان مانده بود.
خانه سینما به عنوان بزرگترین نهاد صنفی سینمایی کشور که هیات مدیره آن انتخابی است و از سوی اعضای این خانه انتخاب میشوند، در شرایط بحرانی میتوانست کارامدترین نهادی باشد که تعامل بین جامعه سینمایی و مدیران رده های بالای کشور را برقرار سازد و نظرات هریک را به دیگری منتقل کند و به این ترتیب مدیریت استراتژیک فرهنگی کشور را بر پایه یک ارتباط دوسویه آزاد میسر کند. بدیهی است که در یک نهاد انتصابی هرگز مدیران رده بالای دولتی نمیتوانند با نمایندگانی که نظرات و نیازها و خواسته های جامعه سینمایی را بازگو میکنند تعامل داشته باشند زیرا از اساس چنین نمایندگانی انتخاب نمیشوند که بخواهند این نظرات را بازگو کنند.
در این شرایط و با توجه به آنکه از یک سو دولت دهم به ماه های پایانی کار خود نزدیک میشود و جناح سیاسی که دولت دهم متعلق به آن است از هم اکنون خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آینده آمده میکند و از سوی دیگر نیاز برخی دیگر از نهادهای سیاسی کشور به تعامل با بدنه سینمایی کشور با توجه به شرایط خاص سیاسی و اقتصادی و برخی تبعات احتمالی داخلی آن، جای خالی خانه سینما را بیش از پیش آشکار کرده است، تا جائیکه به نظر میرسد حتی ریاست جمهوری را به فکر چاره جویی انداخته است و به این ترتیب شاهد آن بودیم که در ۲۱ شهریورماه یک هیات از اعضای خانه سینما با محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی دیداری برگزار کردند تا شاید بتوانند مجالی برای از سرگیری فعالیت این نهاد صنفی فراهم کنند. نشستی که روسای صنوف خانه سینما، بعضی از اعضای هیأت مدیره و تعدادی از اعضای شورای عالی سینما در آن شرکت داشتند و سینماگرانی چون فرهاد توحیدی، محمدمهدی عسگرپور و فرشته طائرپور در خصوص مشکلات بوجود آمده در خانه سینما سخنرانی کردند.
بر اساس اخبار اعلام شده در این نشست که بدون حضور سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد و جواد شمقدری معاون سینمایی وزارت ارشاد و رئیس سازمان سینمایی برگزار شد، اعضای تشکل منحل شده خانه سینما از احمدینژاد خواستهاند که «به قول خود برای احیای این خانه» عمل کند.
به هر صورت پس از این نشست هیاتی از سوی خانه سینما برای نگارش اساسنامه ای جدید برای این نهاد صنفی معین شد تا به این ترتیب ایراد شکلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر فعالیت این نهاد که به موجب آن انحلال آن را اعلام کرده است، مرتفع شود و به این ترتیب با پادرمیانی ریاست جمهوری در شرایطی که جناح پشتیبانش بیش از هر زمان از نتیجه تصمیم وزارت ارشاد و عملکرد آن در عرصه مدیریت سینمایی کشور متضرر شده است، مشکل خانه سینما حل شود و با یک تیر دو نشان زده شود! از یک سو امکان تعامل مدیران دولتی و منتخبان جامعه سینمایی کشور فراهم شود و برایند سیاستهای راهبردی استراتژیک در عرصه ویترین فرهنگی سینمایی کشور به کار گرفته شود و از سوی دیگر مانوری جهت ترمیم چهره ریاست جمهوری انجام شده باشد تا جایی برای دفاع از عملکرد دولت دهم در عرصه مدیریت فرهنگی باقی باشد. اما با این وجود همچنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر حرف خود پافشاری میکند و سازمان سینمایی که ریاست آن برعهده شمقدری است با انتشار بیانیه ای جایگاه قانونی نمایندگانی که با ریاست جمهوری دیدار داشتند را انکار کرده است.
گویی خاطره یک مناظره همچنان در ذهن جواد شمقدری پررنگ باقی مانده است و تصمیم گیریها را تحت الشعاع قرار میدهد، اما با این توصیف آیا به واقع عملکرد دولت نهم در عرصه سینما قابل دفاع است؟
در حالی که خانه سینما با سابقه ای بیش از دو دهه فعالیت مستمر، نهادی بود که ساز و کار لازم برای ایجاد ارتباط دو سویه و واقعی جامعه سینمایی کشور با مدیران راهبردی نظام را فراهم کرده بود، اعلام انحلال این نهاد، چه دستاوردی برای کشور داشته است؟ چه کسی جوابگوی خسارت ناشی از گسست ارتباطی است که در عرصه مدیریت راهبردی نظام و جامعه سینمایی کشور در ماه های گذشته که فعالیت خانه سینما متوقف شده، ایجاد شده است؟ آیا هزینه ای که در دولت دهم با انحلال خانه سینما در عرصه مدیریت استراتژیک و راهبردی ایجاد شد، قابل جبران است؟
شاید باید در پاسخ، به بخشی از همان مناظره انجام شده بین عسگرپور و شمقدری در برنامه دو قدم مانده به صبح استناد کرد و جملات عسگرپور را تکرار کرد که گفت : ما نمیتوانیم بگوئیم که نگاه دولت به سینما، مثل هالیوود و نگاهی که دولت آمریکا در دورههای مختلف به سینما دارد، یک نگاه استراتژیک است!
گزارش : پریس تنظیفی