«مردمِ خرمشهر کجا هستید؟ مسئولانِ شهر چرا غایب هستید؟ مدافعانِ شما پس از ۳۰ سال با تنی خسته و زخمی به دیدنتان آمدهاند، نمیخواهید آنها را ببینید؟» این سخنان واپسین بانگی بود که دریادار «داریوش ضرغامی» بر سر خفتگان زد و با این فریادِ واپسین، همچون آرشِ کمانگیر که جانِ خویش در تیر نهاد تا ایران بماند و ایرانیان در برابرِ دشمنان سر خم نکنند و با آزادگی زندگی کنند، تن او نیز جانِ بیتابش را برنتافت و با این واپسینهشدار از این جهان بگذشت.
«مردمِ خرمشهر کجا هستید؟ مسئولانِ شهر چرا غایب هستید؟ مدافعانِ شما پس از ۳۰ سال با تنی خسته و زخمی به دیدنتان آمدهاند، نمیخواهید آنها را ببینید؟» این سخنان واپسین بانگی بود که دریادار «داریوش ضرغامی» بر سر خفتگان زد و با این فریادِ واپسین، همچون آرشِ کمانگیر که جانِ خویش در تیر نهاد تا ایران بماند و ایرانیان در برابرِ دشمنان سر خم نکنند و با آزادگی زندگی کنند، تن او نیز جانِ بیتابش را برنتافت و با این واپسینهشدار از این جهان بگذشت.
به گزارشِ «مردمسالاری آنلاین»، سرتیپ دریادار داریوش ضرغامی از تکاورانِ جان بر کفِ نیروی دریایی ارتش بود که به همراهِ همرزمانش حماسهی پایداری در خرمشهر آفرید و با درهم شکستنِ حصرِ آبادان ضربهای دندانشکن به دشمن زند.
او که خود از ایرانیانِ آذریِ میهنپرست و از قهرمانِ راستین جنگِ تحمیلی بود، نه از خوشهچینان و بهرهمندانِ آن، از جایگاهی که بایسته و شایستهاش بود بهرهای جز دیدن و درد بردن و رنج کشیدن نداشت.
داریوش ضرغامی در سالِ ۱۳۱۹ در تبریز زاده شد. در سالِ ۱۳۳۹ در دانشکدهی افسریِ نیروی زمینیِ ارتش پذیرفته شد.
او که در خانوادهای ارتشی زاده شده بود، همچون پدرانش از میهنپرستان و مبارزانِ راهِ ایران بود.
ضرغامی تا سالِ ۱۳۵۴ در نیروی زمینی ارتش خدمت کرد، و پس از آن، با گذراندنِ دورهی عالی، از میانِ ۸۶ تن که داوطلبِ عضویت در گردانهای تکاورانِ دریاییِ ارتشِ ایران بودند به عنوان نخستین فردِ نظامی برگزیده شد.
او در مرکزِ آموزشِ تکاورانِ منجیل دورهی تکاوری را پشتِ سر گذاشت و در همانجا به عنوانِ فرماندهی آموزش به خدمت پرداخت. وی سپس برای گذراندنِ دورهی عملیاتِ آبی و خاکی و ستاد به امریکا فرستاده شد که در دورههای آموزشی در امریکا در میانِ افسرانی از کشورهای گوناگون خوش درخشید و با درجهی عالی دانشآموخته شد و به ایران بازگشت.
از ۱۹ آذرماهِ ۱۳۵۷ در بوشهر به فرماندهیِ گردانِ تکاوران برگزیده شد. پس از انقلاب، در فرماندهیِ آموزشِ تکاورانِ دریایی باز به کار پرداخت و در بحبوحهی رجزخوانیِ اعراب برای جزایرِ همیشهایرانیِ تنبِ بزرگ، تنبِ کوچک و ابوموسی با تیپِ تفنگداران برای حفاظت از این جزایر به منطقه رفت.
با آغازِ جنگِ تحمیلی، از مرکزِ آموزشیِ منجیل، با گردانی از تکاورانِ دریایی به جبههی خرمشهر اعزام شد.
دریادار ضرغامی، خود، دربارهی شکستِ حصرِ آبادان و آزادسازیِ خرمشهر چنین گفته است: «نابسامانیها وحشتناک بود. کسی نیامد از ما بپرسد شما کجا بودید؟ چرا جنگیدید؟ چرا نجنگیدید؟ دست شما درد نکند و… سازمانِ تکاورانِ دریایی هم در اثرِ تلفات از بین رفته بود. ما تا آن موقع سربازِ وظیفه در واحدِ رزمی نداشتیم اما به تدریج مجبور شدیم بگیریم. خوشبختانه نیروی زمینی و بسیج داشت شکل میگرفت منتها دخالت در کارِ نظامیها زیاد بود. خود رییسجمهور هم که نظامی نبود. بدون حساب و کتاب و آمادگی دستور حمله داد که نتیجهاش عملیاتهای ناموفق بود. به ما فرماندهانِ ارتش هم با وجود این همه فداکاریها هنوز اعتماد نداشتند و میگفتند اینها طاغوتی هستند. اما در درجه اول فرمان هشت مادهای امام خمینی و نظر بعضی مسئولین اوضاع را بهتر کرد. آرامآرام انضباط در واحدها بیشتر شد و حرفِ فرماندهان برش پیدا کرد. وقتی در مهرماهِ ۱۳۶۰ ما عملیاتِ ثامنالائمه را انجام دادیم و حصرِ آبادان شکسته شد من به خودم گفتم ما خرمشهر را هم به زودی پس خواهیم گرفت. این عملیات خیلی مدیونِ شهامت و مدیریتِ سرهنگ شهابالدین جوادی، فرماندهی لشکرِ ۷۷ مشهد، بود. تکاورانِ دریایی تا آزادسازیِ خرمشهر مسئولیتِ پدافندیِ منطقهی آبادان و خرمشهر را در کنارِ سایرِ رزمندگان داشتند. در عملیاتِ آزادسازیِ خرمشهر هم تکاوران در پشتیبانی از نیروهایی که از کارون عبور کردند نقشِ مهمی داشتند. روزِ سومِ خرداد هم که خرمشهر به دست ما افتاد تکاوران با قایق به شهر رفتند و اولین عراقیهای خود شهر را تکاوران اسیر کردند. خود من هم چند ساعت بعد از آزادیِ شهر با قایق با تعدادی از تکاوران به شهر رفتیم و بسیار خوشحال بودم که آرزویم محقق شد.»
ناخدا هوشنگ صمدی از قهرمانانِ جنگِ تحمیلی و از فرماندهانِ تکاورانِ نیروی دریاییِ ارتش در دورانِ دفاعِ مقدس، از دلیریهای همرزمِ خود، دریادار داریوش ضرغامی، چنین یاد میکند: «رشادتها، دلاوریها و جانفشانیهای این فرماندهی بزرگ و سربازانِ تحتِ امرش در خرمشهر لرزه بر تنِ ارتش بعثی انداخت. تا جایی که صدام برای سرِ ایشان جایزه تعیین کرد. خاکِ خرمشهر و آبادان به خونِ پرسنلِ تحتِ امرِ ایشان آغشته است. این تکاورِ بزرگ چندین بار مجروح شد؛ اما به رغمِ آسیبدیدگی هیچ گاه از جبهه خارج نشد. ترکشهای گلولههای دشمن هنوز در جایجایِ پیکرِ مبارکِ این عزیز موجود است، وی در عملیاتهای شکستِ حصرِ آبادان، عملیاتِ بیتالمقدس، عملیاتِ اسکورتِ کاروانها، دفاع از جزایرِ سهگانه و دفاع از اروندرود نقشآفرین بوده و همچنین فرماندهیِ منطقهی سومِ خرمشهر و فرماندهیِ گروهِ رزمیِ آبادان و خرمشهر را در کارنامه خود دارد.»
دریادار ضرغامی، سرانجام،در آیینِ گشایشِ باشگاهِ قایقرانیِ شهید ناخدای تکاور محمد مختاری، در گردهمایی تکاورانِ دریایی در خرمشهر، همانجایی که همرزمانش جانِ خویش را فدای ایران کردند، هنگامی که از دلیریهای همرزمانش میگفت، ایستاده، چونان سرو، جان داد و به همرزمانِ دلیرش پیوست. مراسم تشییع، ادای احترام نظامی و خاکسپاری او امروز سه شنبه در تهران برگزار می شود. فردوسی دربارهی کسانی همچون او فرموده است: «هر آنکو شود کشته زِ ایرانسپاه، بهشتِ برینش بُوَد جایگاه».
زندهیاد دریادار داریوش ضرغامی در پایگاهِ آموزشیِ نیروهای ویژه در امریکا (۱۹۷۶)