در میانه قرن ۱۵ که ماشین چاپ توسط گوتنبرگ اختراع شد(هرچند که دستگاه چاپ پیش از این توسط کرهایها اختراع شده بود) زنجیر از پای کتاب باز شد. قبل ازصنعت چاپ، حضور کتاب در جامعه بسیار محدود بود، چرا که کار تولید کتاب بسیار سخت، طاقت فرسا و پرهزینه بود. از طرفی تعداد افراد باسواد هم کم بودند و افراد زیادی نمی توانستند از کتاب استفاده کنند. چاپ، امکان دسترسی به کتاب را برای افراد بیشتری فراهم کرد و خود نیز سبب گسترش سواد شد. در حقیقت کتاب بر بستر افزایش سواد متولد شد و خود نیز موجب گسترش سواد شد.
شبکه توزیع کتاب و پدیدهای به نام کتابخانه از یکطرف به انتقال اطلاعات و آگاهیها کمک کرد و از دیگر سوی بعد از مدتی پدیدهای به نام نویسنده حرفه ای یعنی کسانی که از رل نوشتن ارتزاق میکردند، معنا پیدا کرد. همراه با رشد طبقه بورژوازی که به دنبال بازارهای تازه بودند، کالایی به نام «خبر» به وجود آمد و سازوکار خاصی را با خود به همراه آورد.
کسانی که نامههایی تهیه میکردند که حاوی «خبر» بود، آنها را با استفاده از اسب ارسال میکردند تا تازگی خود را حفظ کند. مضمون این نامهها، اطلاعات و اخبار اقتصادی بود.
بعد از مدتی این نامهها در تیراژ بیشتری به دست افراد بیشتری میرسید و به آنها اوراق چاپی اطلاق میکردند.
و چنین بود که حدود ۳۰۰ سال پیش روزنامه بر محمل چاپ کتاب به وجود آمد و رسالت تولید خبر و انتشار آن را بر عهده گرفت. «خبر» مادر محتوای روزنامه شد و مصاحبه و گزارش، کاریکاتور و عکس بر پایه خبر به روزنامه راه یافت.
نیاز به آگاهی از اخبار در حداقل زمان خیلی سریع روزنامهنگاری را به حرفهای بالنده تبدیل کرد. اندکی بعد در قرن بیست سال ۱۹۲۰، رادیو به خاطر سرعت و گستره دسترسی مورد توجه بیشتر واقع شد، چون در انتقال اطلاعات و اخبار به سواد نیاز نداشت، بعد تلویزیون و بالاخره در اواخر قرن ۲۰، شبکههای مجازی و اینترنت و در قرن ۲۱ فضاهای مجازی، سایتها وبلاگها، دنیای وب ۱ و اینک جهان حیراتانگیز وب۲ و روزنامهنگاری الکترونیک و شبکههای دیجیتال و فضاهای سایبر و ارتباطات online سراسر زندگی انسان امروز را در برگرفت. کشور عزیز ما گرچه به لحاظ زیرساختهای ارتباطی نتوانسته به این نیاز نوین پاسخ درخور دهد، اما مردم به سرعت در این فضا حضور یافتند و برای دانستن و آگاه شدن لحظهای آرام ندارند.
سایتهای خبری یکی پس از دیگری برآنند تا به این نیاز پاسخ دهند.
در یک بررسی اجمالی با تکیه بر نیاز سنجی میدانی خلاء تحلیلی و تفسیری گفتمانساز توجه ما را به خود جلب کرد. در کشورهای توسعه یافته گفتمانها را احزاب و نهادهای مدنی نمایندگی میکنند و مردم از این طریق به مشابهتها، تفاوتها، تعارضها و تفرقهای گفتمانی آگاهی مییابند، اما در کشور ما که احزاب از اقتدار کافی برخوردار نیستند این کارکرد بردوش رسانهها افتاده است و گویا قرار نیست این آسیب دست از سر ما بردارد.
با احترام به همه فعالین سایتهای خبری و رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری، یک بررسی کارشناسی نگارنده و همفکرانش را متوجه این مهم کرد که فقدان تفسیر، تحلیل و تحقیق ، رسانهها، به خصوص رسانههای مجازی را در گفتمانسازی و هدایت گفتمانی مشخص ناتوان کرده است. آستینها را بالا زدیم و دست به کار شدیم و فرآیند فنی و محتوایی را با همه دشواری پشت سر گذاشتیم و دوران تست و پری تست را با موفقیت طی کردیم، اینک در خدمت جامعه پویا و پر رویداد قد برافراشتیم.
زمانی کمتر از دو ماه را نیاز داریم تا فرآیند طراحی شده را کامل کنیم.
همه اندیشمندان، صاحبنظران، محققان، تحلیلگران و مفسران مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی را به مدد میطلبیم که با ما همراه شوند و بر بستر گفتمان سازی به یاریمان آیند.
تلاشمان بر این است که شاخصهای چهار گانه زیر در «فریاد گر» را دائم به ارزیابی بنشینیم و در جهت کمال آنها را هدایت کنیم:
۱-شاخصهای هدفگذاری
۲-شاخصهای گرافیکی
۳-شاخصهای محتوایی
۴-شاخصهای تکنولوژیکی
نظرات شما عزیزان چه در جهت تبیین و چه در جهت ارزیابی این شاخصها را با همه وجود پذیرا و سپاسگزارتان هستیم.
این سایت را از خودتان بدانید و از اولین دیدار به عنوان عضوی فعال با ما همراه شوید.
تا سخنی دیگر و گفتوگویی دیگر به خدایتان میسپارم