افزايش سطح دانش و فهم بشر و همچنين ميزان توجه به گروههاي خاص، از ارکان اصلي توسعه يافتگي در همه جوامع محسوب ميشود. در انتخابات سال گذشته، اين شاخصها در کشور ما به عنوان يک کشورِ در حال توسعه، فراتر از حد انتظار رفته و افزايش آگاهي و درايت جامعه را گواهي و نشان داد که در يک جامعه اخلاقي و انساني، ميزان توجه بالا به گروههاي داراي محدوديت، از اهميت بالايي برخوردار است.
افزايش سطح دانش و فهم بشر و همچنين ميزان توجه به گروههاي خاص، از ارکان اصلي توسعه يافتگي در همه جوامع محسوب ميشود. در انتخابات سال گذشته، اين شاخصها در کشور ما به عنوان يک کشورِ در حال توسعه، فراتر از حد انتظار رفته و افزايش آگاهي و درايت جامعه را گواهي و نشان داد که در يک جامعه اخلاقي و انساني، ميزان توجه بالا به گروههاي داراي محدوديت، از اهميت بالايي برخوردار است.
در انتخابات اخیر، شاهد ورود يکصد و 74 فرد داراي معلوليت به پنجمين دوره شوراي اسلامي شهرها و روستاهاي کشور بوديم. افرادي که با داشتن محدوديتهاي جسمي، موفق به کسب اعتماد مردم شده و نمايندگي آنها را در شوراهاي محلي به عهده گرفتند.
مردم کشورمان در این انتخابات، به نوعي عقايد مندرس و قديمي در خصوص معلولان را کنار زده و در رويکردي حاکي از آگاهي به جديت و توانايي اين افراد ايمان آوردند به گونهاي که تعداد زيادي از کانديداهاي معلولان در سراسر کشور به گزينههاي مورد وثوق مردمي تبديل شدند و معلولان با ورود به شوراهاي اسلامي، کرسيهاي مديريتي اجتماعات محلي را احراز کردند.
در اين انتخابات و در حاليکه هنوز از تفکرات مبتني بر ناتوان بودن معلولان و ناکارآمدي آنها فاصله زماني چنداني نگرفتهايم و در شرايطي که شايد هنوز به توان گفت که «تا همين ديروز معلولان، در پشت پردههاي بيتوجهي، توسط آحاد جامعه پس زده ميشدند يا تعدادي از آنها در پستوي خانه نگهداري ميشدند مبادا که مايه ننگ خانوادههايشان باشند» اما حالا اگر چه کمي حيرت انگيز است، در کمال افتخار شاهد ورود تعداد زيادي از نخبگان داراي معلوليت به شوراهاي اسلامي و نقشآفريني آنها در اداره امور شهرها و روستاهاي کشور هستيم.
ورود دسته جمعي معلولان به شوراهاي اسلامي را ميتوان آغاز فصل جديدي در سرنوشت معلولان کشور دانست؛ رويداد بيسابقهاي که از امروز ميتواند الگوي مهمي براي جامعه و همچنين براي خود معلولان و صداي گوياي جامعه چند ميليون نفري آنها باشد.
عضويت معلولان در شوراهاي محلي علاوه بر آنکه از فتح قلههاي توانمندي خود اين افراد حکايت دارد، سطح شعور و تبلور اجتماعي شهروندان را نيز متبادر ميکند و نکته اصلي همينجاست که همين اعتماد و نگرش؛ بار اصلي معلولان منتخب در پنجمين دوره شوراهاي اسلامي را سنگين ميکند.
اگر معلولان تا ديروز به عنوان گروهي از شهروندان جامعه به مطالبهگري از نمايندگان خود در مجالس محلي ميپرداختند، امروز خود داعيهدار اين مسأله هستند و نه تنها بايد خواستههاي جامعه معلولان را محقق کنند بلکه به عنوان يک مسئول، بايد پاسخگوي مطالبات ساير اقشار نيز باشند.
حالا بايد گفت چشم اميد بسياري از معلولان، مسئولان و رأي دهندهها به منتخبان داراي معلوليت است. اينجاست که منتخبان داراي معلوليت بايد گستردهاي از ادراک و تدبير خود را به معرض اجرا بگذارند و در قامتي ابراز وجود کنند که معلولان داوطلب عضويت در شوراهاي ادوار بعدي نيز همچنان شانس انتخاب مردم را داشته باشند.
از آنجا که اعتقاد دنياي امروز بر اين است که معلولان بايد به واسطه محدوديت جسم از انجام امور فيزيکي منع شوند و براي ارائه خدمت در جايگاههاي فکري، تحقيقاتي، پژوهشي و... تربيت شده و کرسيهاي مديريتي را احراز کنند بنابراين اين انتخاب، فرصتي است تا معلولان توان مديريتي خود را به کار ببندند و اثبات کنند که معلول، ناتوان نيست.
نکته مهم ديگر آنجاست که از تعداد يکصد و74 معلول راه يافته به دوره پنجم شوراهاي اسلامي، 40 نفر به شوراهاي شهري ورود پيدا کرده و يکصد و34 فرد ديگر، منتخبان اهالي روستاهاي کشور به پارلمانهاي محلي هستند که در جاي خود قابل تأمل است.
ورود 134 نماينده معلول به شوراهاي روستايي نقطه عطف بزرگي در توجه به معلولان و ايمان به تواناييهاي آنها محسوب ميشود.
پيش از اين معلولان زيادي در روستاها از يکسو گرفتار فضاي نامناسب روستايي شده و به دليل عدم امکان تردد در معابر روستايي خودبهخود خانهنشين ميشدند و از سوي ديگر بيشتر آنها گرفتار نگرشهاي ناصحيح مانده و بر پايه برخي عقايد که شايستگي را تنها در انحصار سلامت جسم دانسته و محدوديت جسمي را دال بر عدم توانايي و حتي عدم شايستگي ميدانست؛ فرصت حضور اجتماعي و به موازات آن فرصت طلايي زندگي را به نوعي از دست ميدادند.
اما امروز روستاهاي کشور در انتخاب خود، مُهر باطلي بر صحت عقايد گذشته زده و با رد ناتواني معلولان، در مسير مديريت و آباداني روستاهايشان آنها را به نمايندگي خود برگزيدهاند.
شايد امروز، از معدود روزهايي است که خانواده اجتماعي معلولان، آنها را به آغوش گرم خود ميفشارد و اين جوانان برومند، مهياي به نمايش گذاشتن بخشي از قابليتها و ظرفيتهاي خود ميشوند.
اگر تا ديروز معلولان تلاش ميکردند که فلسفه عدم ناتواني خود را بيان کنند، امروز مردم کشور با انتخاب خود تأييد کردند که مدتهاست تواناییهای انسانی آنها را باور کردهاند، امروز جامعه باور کرده که معلوليت جسمي؛ ناتواني نيست بلکه تنها محدوديت است و همه انسانها بسته به شرايط خود درصدي از اين محدوديت را دارند و تنها خداوند است که تواناي مطلق است.
با بال شکسته پر کشيدن هنر است، اين را همه پرندگان ميدانند..
*خبرنگار حوزه معلولان