اقتصاد ایران به علت فقدان شفافیت تبدیل به جنگلی تاریک شده است که به نظر می رسد در فضاهای تاریک و پنهان این اقتصاد تاریک، موجودات ترسناکی لانه دارند و در شرایطی که شبح ترامپ و سایه آن بر این اقتصاد تاریک آن را هراسناک تر از قبل کرده، ملت ایران تبدیل به شکارهای آسانی برای این فرصت طلبان خون آشام و زالو صفت شده است.
اقتصاد ایران به علت فقدان شفافیت تبدیل به جنگلی تاریک شده است که به نظر می رسد در فضاهای تاریک و پنهان این اقتصاد تاریک، موجودات ترسناکی لانه دارند و در شرایطی که شبح ترامپ و سایه آن بر این اقتصاد تاریک آن را هراسناک تر از قبل کرده، ملت ایران تبدیل به شکارهای آسانی برای این فرصت طلبان خون آشام و زالو صفت شده است.
جامعهشناسی علاقهمند به مطالعه ماهیت نابرابریهای اجتماعی، صور آنها و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر است. متاسفانه ظهور نابرابریهای وسیع اجتماعی ناشی از اقتصاد سیاسی در ایران دارای شبکه آثاری است که با گسترش نیروهای گسستگی شرایط برای تحول رقم می خورد و شرایط ساختاری برای تحول، نابسامانی و ناامنی های وسیع اجتماعی فراهم می آید.
شیب تند کاهش ارزش پول ملی و هجوم بخش هایی از مردم برای خرید سکه و ارزهای خارجی می تواند گسترش خط فقر را شدت بخشد، این امر به کنش متقابل نابرابریها و بازتولید فقر منجر میشود که در نهایت به رشد قطبیتر شدن جامعه میانجامد و ما را هر چه بیشتر از عدالت دور میکند. ذوب و کوچک شدن طبقه متوسط یکی از اولین پیامد های کاهش ارزش پول ملی است که خود دارای تبعات بیشمار میتواند باشد. گروههای فقیر و تهیدست نیز به موازات کاهش ارزش پول ملی، کم اهمیتتر و آسیبپذیرتر و زندگی برای آنها سختتر میشود و این سختتر شدن زندگی برای زنان ممکن است حتی بیشتر باشد.
از نظر جامعه شناسی روندهای گسترش خط فقر ممکن است شواهدی برای تحولات اجتماعی تلقی شود. فرايند شکافهای نامتعارف طبقاتی بیانگر تصویر روشنی از بیثباتی و ناامنیهای پیش روی ما است. شکاف های طبقاتی مانند دیگر اشکال تفکیک و جدایی، بیانگر نوعی نابرابری و فروبستگی یا محصور شدن اجتماعی است و باعث تغییرات و پیدایش اشکال جدید گروههای اجتماعی می شود.
این فرآیندها بیانگر آن است که الگوهای تفکیک دارای پویایی است و استمرار کاهش ارزش پول ملی، دائما الگوهای اجتماعی و نابرابریهای طبقانی را نظمی مجدد میبخشد و نکته مهم نگرانکننده آن است که آنچه به دلیل نابرابریهای مادی در زندگی روزمره گروههای آسیبپذیر ظهور میکند دارای ابهام است و دقیقا قابل پیش بینی نیست ولی تضعیف تناسب استراتژیک (یعنی وضعیتی که شرایط داخلی کشور با شرایط بین المللی متناسب باشد) را به ضرر طبقات فرو دست با مخاطره روبرو می سازد. مفاهیم تئوری بازیها تحلیل و فهم سناریوهاي استراتژيك را فراهم مي کند و ترجيحات همه بازیگران و اقدامات استراتژیکی که آنها می توانند انجام دهند و اینکه چگونه می توانند نتیجه نهایی را تحت تاثیر قرار دهند، بطور کلی این انتظارات فرد است که درک او را از نتیجه بازی شکل می دهد. هشدار مهم به مسئولان توجه به تصمیمات استراتژیک طبقات فرو دست و محروم است که می تواند به شکل جنبش ها و اعتراضات مردمی ظاهر شود زیرا در بازی های برد - باخت انتظار نمی رود هر دو طرف بدون ابراز شک و تردید و اعتراض نتيجه را بپذيرند.
*دبیر گروه صلح انجمن جامعه شناسي ايران