اندر بلاي سخت پديد آيد
فصل بزرگمردي و سالاري
اين بيت، راهبرد فکري فرهنگ و مدينتي فاخر است که در درازناي تاريخ پرنشيب و فرازخويش، بلاهاي سختي را آزموده و از آن به سلامت و سربلندي گذشته است. و امروز هم براي ايران عزيز و شگفتآور ما، يکي از آن روزهاست. مبتلاي ناگزير در مقابل ابرقدرتي بيرقيب که نميخواهد پادشاه ديگري را در اقليمي که متعلق به او نيست و هژمونياش را به خطر انداخته ببيند و در اين ميان از بد حادثه به رئيس جمهوري برخورده است که مقيد به آداب کشورداري نيست چرا که هيچ اعتقادي به معاهدات بينالمللي که اسلاف او پاي آنها امضا و صحه گذاشتهاند، ندارد و در يک کلام به سبب عدم تعادل رفتاري و گفتاري نظم جهاني را مورد مخاطره قرار داده، منشور ملل متحد و حقوق بينالمللي را زير پا نهاده است.
و نه تنها در مقابل ما، بلکه متحدان زيرمجموعه خود را به چشم کساني ميبيند که بايد در مقابل ديپلماسي زور او تسليم بلامنارع باشند و فقط منافع تاجرمابانهاش را تامين کنند که نمونه بارزش اخذ باج از چهارده کشور عضو «ناتو» و برقراري تعرفههاي سنگين برواردات کشورهاي طرف معامله، همچون کشورهاي گروه هفت و نيز خروج از قراردادهاي فرهنگي و اقتصادي جهان و نيز معاهده بينالمللي برجام که مورد تاييد و تقيد و تعهد شش کشور بزرگ و قطعنامه شوراي امنيت، قرار گرفته است. البته به عقيده تحليلگران داخلي و خارجي، اين رفتارهاي غيرمتعارف برخاسته از ناکاميهاي داخلي و عدم توانايي در اجرايي کردن قولهاي انتخاباتي است چرا که عليرغم پايين آوردن ميزان بيکاري، به استناد آمارهاي دقيق، 42 ميليون نفر در زير خط فقر و 10 ميليون نفر در فقر مطلق به سر ميبرند و بيفزاييد بر آن، عدم تعادل بين فقير و غني فاصله بيشتر طبقاتي و نيز حمايت از عدم ممنوعيت سلاح به نفع کمپانيهاي اسلحهسازي که به سبب فجايع بيسابقه در محيطهاي آموزشي، قاطبه دانشآموزان را در روزهاي آينده به تظاهرات به خيابانها خواهد کشاند و نيز اختلاف نظري که بين اطرافيان موثر نزديکش از جمله «بولتون» و «پمپئو» وجود دارد.
همه و همه، مواردي است که جهت انحراف افکار داخلي چارهاي جز ديپلماسي زور در برابر کشورهاي جهان نميبيند و...
اما آنچه در رابطه با ماست، اتحاد بسيار شوم و در عين حال، بسيار خطرناکي است که از حکام اعراب پيراموني و نتانياهو و گروه جنگ طلب حاکم بر کاخ سفيد، عليه ما صورت گرفته است که اگر سنجيده و اصولي عمل نکنيم، بيشک کيان کشور و نظام ما به خطر خواهد افتاد و ما را به دوران اضطرار و تحريمهاي پيش از توافق نامه برجام برخواهد گرداند. در اين زمينه نبايد از ياد ببريم که جامعه و مردم ما، همان مردم آن دوران نيستند و مسائلي زير پوست قضاياي عديده، نهفته است که فرار سرمايهها در کنار هجرت نخبگان، ميتواند مشتي نمونه خروارها باشد. بنابراين اگر ميخواهيم در مقابل رئيسجمهوري که همه کشورها را مستعمره خود ميخواهد بايستيم و به جاي اين که او ريشه موجوديت ما را بخشکاند، ما زمينه افول يک مشي زورگو و گانگستري را فراهم آوريم بايد به نکات ذيل عمل کنيم: هرگز خلاف منشور ملل متحد و حقوق بينالملل و مغاير با افکار عمومي و حقوقمند جهان، اظهارنظري نکنيم تا اين فضايي که عليه آمريکاست بر ضد ما برنگردد.
در اين زمينه بايد از اختلافات کشورهاي اروپايي و آسيايي، نهايت استفاده را با سنجيدگي گفتار و رفتار ببريم.
دنيا در صورتي از ما حمايت ميکند که در داخل، اهل وحدت نظري و عملي و يد واحده باشيم؛ يعني آن 16 ميليون با اين 24 ميليون، عليرغم مفرقات، متحد حرکت کنند و همديگر را نشکنند و از چند قطبي به جد خودداري نمايند. در امور مربوط به دستگاه سياستگذاري کشور، موضع شخصي خود را مطرح نکنيم و بگذاريم که اين نهاد خبره و آشنا به مسائل جهاني کار خود را به سامان برساند.
نهادها بايد ملزم باشند که از يک اصل نهايي و حاکميتي و قانوني، پيروي کنند و از هر نوع تکروي از آن نوعي که هزينههاي بسيار بر ما تاکنون تحميل کرده، بپرهيزند. تقويت اعتماد عمومي بر مبناي عدالت اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و توزيع ثروت و قدرت و ريشهکن کردن فساد سيستماتيک در اين شرايط ميتواند عصاي دست ما باشد و جلب افکار عمومي کند.
ايران خانه ماست و چراغ ما در اين خانه روشن است، اجازه ندهيم سرمايههاي انساني و مادي از ايران خارج شود؛ يعني، آن تجربههاي تلخي که در دوبي اتفاق افتاد نبايد در کشورهاي پيراموني در حق سرمايههاي ايراني تکرار شود. اين چراغ، اکنون در خانه رواست.